نویسنده ای علیه رژیم آپارتاید
چندی پیش نادین گوردیمر، نویسنده مشهور آفریقایی و برنده نوبل ادبیات و جایزه بوکر درگذشت.
نادین گوردیمر متولد بیستم نوامبر 1923 در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی بود که در آثارش به موضوعات اخلاقی و نژادی، بهویژه آپارتاید پرداخت.
گوردیمر در داستانهایش به دنبال حقیقت بود. نویسندهای که 90 سال برای حقیقت قلم زد و سرانجام وقتی چشم از جهان فروبست که سهم بزرگی در نجات دادن کشورش ـ آفریقای جنوبی ــ از سایه سیاه رژیم آپارتاید و نژاد پرستی داشت.
«روزهای فریبنده» اما نخستین رمانش بود که آن را در سال 1953 نوشت. با این حال، آنچه که او را به ورطه مبارزه با رژیم آپارتاید کرد اتفاقاتی بود که در زندگی شخصی و در دنیای پیرامونش رخ میداد. از دستگیری دوست نزدیکش گرفته تا قتل عام وحشتناک «شارپویل». همین اتفاقات بود که او را به نلسون ماندلا وصل کرد. او از دوستان وکلای مدافع ماندلا بود و این رابطه بین آنها چنان قوت گرفت که وقتی ماندلا 28 سال بعد، از زندان آزاد شد، گوردیمر یکی از نخستین کسانی بود که برای دیدار با ماندلا دعوت شده بود.
یک سال پیش از آن که ماندلا به زندان بیفتد، گوردیمر توانسته بود جایزه ادبی مشترکالمنافع اسمیت انگلیس را به دست آورد. اما بعد از زندانی شدن ماندلا و طی سالها دولت آفریقای جنوبی چندین کتاب او را ممنوع اعلام کرد. «دنیای بورخس فقید» ده سال و «دنیای اجنبیها» 12 سال اجازه چاپ در کشورش را نیافت و «دختر برگر» و «خانواده ژوئیه» در حالی منتشر میشدند که زیر تیغ سانسور سلاخی شده بودند.
او یکی از بنیادگذاران کنگره نویسندگان آفریقای جنوبی بود و عضویت در کنگره ملی آفریقا را هم پذیرفته بود هرچند هرگز خود را آدم سیاسی نمیدانست. علاوه بر این گوردیمر با نویسندگان بزرگ دیگری در گوشه و کنار جهان، رابطهای نزدیک داشت. از کسی مثل ادوارد سعید گرفته که کشورش درست مثل کشور گوردیمر گرفتار نژادپرستی و سلطه بود تا سوزان سانتاگ که یکی از آزادیخواهترین نویسندگان به شمار میرفت.
مجموعه همین تلاشها، شکستها و پیروزیها و قلم زدن در راه راستی بود که سرانجام باعث شد آکادمی نوبل در سال 1991 نوبل ادبی را به گوردیمر بدهد. هرچند به فهرست جوایز او باید جایزه بوکر و ... را هم اضافه کرد.
گوردیمر مجموعا 13 رمان و همچنین 18 مجموعه داستان کوتاه نوشت. آخرین اثر او «هیچ زمانی مثل امروز» که در سال 2012 منتشر شد نیز درباره مبارزه علیه آپارتاید است.
«شش فوت از دهکده» (1956)، «جا پاهای جمعه» (1960) و «داستان برگزیده» (1975) سه مجموعه داستان کوتاه او هستند. از معروفترین رمانهای گوردیمر میتوان به «روزهای فریبنده» (1953)، «سرزمین بیگانگان» (1958)، «فرصتی برای دوست داشتن» (1963)، «آخرین دنیای بورژوازی» (1966)، «محافظه کار» (1974)، «دختر برگر» (1979)، «خانواده ژوئیه» (1981)، «یک ورزش طبیعی» (1987)، «سرگذشت پسرم» (1990) و «هیچکس همراهم نیست» (1994) اشاره کرد.
او الگوی بسیاری از نویسندگان در انعکاس شرایط اجتماعی و سیاسی بود.
نظر برخی از نویسندگان درباره ی او:
جی. ام. کوتزی ( نویسنده هلندی تبار اهل آفریقای جنوبی و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 2003): نادین گوردیمر بهعنوان یک نویسنده و یک انسان با شجاعتی مثالزدنی در برابر بیعدالتی نظام آپارتاید آفریقای جنوبی ایستاد. او با الهام از رماننویسان رئالیست قرن نوزدهم، آثاری خلق کرد که آفریقای جنوبی اواخر قرن بیستم را برای همیشه ماندگار کرد.
جاستین کارترایت ( رماننویس بریتانیایی متولد آفریقای جنوبی): هنگامیکه در جوانی نوشتن آثار خود را آغاز کردم فهمیدم نزدیک شدن به سبک او بسیار دشوار است. خانه او در ژوهانسبورگ یکی دو خیابان بالاتر از خانه من بود و من به معنای واقعی کلمه زیر سایه او بزرگشدهام. او در تمام زندگی من، نویسنده و فعال سیاسی نترس و بانفوذی در آفریقای جنوبی بوده و ایستادگی و مبارزه او علیه بیعدالتی و تبعیض هرگز فراموش نخواهد شد.
وی عقیده داشت زندگی یک نویسنده باید سیاسی باشد و سرانجام در اولین دوره انتخابات آزاد آفریقای جنوبی در صفی که سفیدپوستان و سیاهپوستان کنار یکدیگر ایستاده بودند، رأی داد. آن لحظه بسیار نمادین و باشکوه بود، گویی آفریقای جنوبی از گذشته وحشتناک خود فرار میکرد. وی سالها برای آزادی نلسون ماندلا (که بعدها از دوستان نزدیک هم شدند) تلاش کرد. آخرین اثر او «هیچ زمانی مثل امروز» که در سال 2012 منتشر شد نیز درباره مبارزه علیه آپارتاید است.
الیزابت لوری ( نویسنده و مدرس دانشگاه اهل آفریقای جنوبی): بیشک گوردیمر بهعنوان یکصدای پرطنین سیاسی در یادها خواهد ماند، اما او قبل از هر چیز یک هنرمند بزرگ بود. گرچه اعتقاد داشت یک نویسنده نباید نسبت به مسائل مربوط به زمان خود بیتفاوت باشد، ولی همیشه بر اصول نویسندگی پایبند ماند و کار خود را خلاقیتی معرفی میکرد که باید همیشه توسط وجدان خودآگاه کنترل شود.
و در آخر جملاتی ماندگار از «نادین گوردیمر»:
* نویسندگی، درک زندگی است. تمام عمرت را کار میکنی و شاید در پایان بخش کوچکی از آن را فهمیده باشی.
* هیچ یک از نوشتهها یا گفتههای من به اندازهی داستانهایم، واقعی نیستند.
* در واقع طی تمام سالهای عمرت در حال نگارش یک کتاب هستی؛ این یعنی تلاش برای درک آگاهی از زمان و مکانی که در آن هستی. این کتابی است که براساس مراحل مختلف توانمندی تو نوشته میشود.
* زمان یعنی تغییر؛ ما گذر زمان را با تغییر چیزها اندازه میگیریم.
* همه در پایان به تنهایی به سمت خودشان حرکت میکنند.
* حقیقت همیشه به معنای زیبایی نیست، بلکه در عطش آن بودن است.
* نمیتوانم با کسی که قادر نیست بدون من زندگی کند، زندگی کنم.
* سانسور هرگز برای کسانی که تجربهاش کردهاند به پایان نمیرسد. سانسور یک برَند روی تصورات فردی است که تحت تاثیر آن بوده و تا ابد از آن رنج خواهد برد.
* من متقاعد شدهام که سیاست در این دنیا هیچ رابطهای با معصومیت ندارد.
منابع: خبرآنلاین، ایبنا به نقل از گاردین، ایسنا