برشهایی از زندگی و منش مرحوم آیت الله حسین شب زنده دار
آیت الله شب زنده دار را در دوران سخت انقلاب تحت فشار قرار میدادیم و زیاد از او سۆال میكردیم كه چرا با سرعت حركت نمیكند، گاه میشد با ایشان قهر میكردیم. اما او مطابق وظیفه خود پیش میرفت. بعد از پیروزی انقلاب به خاطر سۆالات از او عذرخواهی كردیم. در جواب گفت: شما به وظیفه خود عمل كردید و تكلیف خود را انجام دادید
ویژگیهای اخلاقی و معنوی
روح آیت الله شب زنده دار همواره در پی صاحبدلی بود كه مایه تسلّی او باشد و وی را به كمال برساند، لذا از همان آغاز تحصیلاتش در جهرم و پس از آن در شیراز و قم با كوششی بی وقفه توانست از میان استادان و مربیان، با شخصیتهایی چون آیات عظام حق شناس، حدائق، امام خمینی و شیخ مرتضی حائری ارتباطی ویژه داشته باشد و از محضر پرفیض آنان به توفیقات و مواهبی الهی دست یابد. این ارتباطها موجب شد در مسیر زندگی ارشاد و راهنمایی شود، خوب درس بخواند، خوب بفهمد و به درستی به آموخته هایش جامه عمل بپوشاند.
تعظیم بزرگان
از خصوصیات این عالم بزرگوار این بود كه علاوه بر رعایت مراتب ادب در گفتار و رفتار نسبت به علما، محصلین و همه اهل ایمان، احترام ویژهای ابراز میداشت:
«روزی در خدمت ایشان بودم به مناسبتی نام مرحوم آیت الله سید صدرالدین صدر به میان آمد. ایشان اظهار كرد كه عكسی از ایشان دارم من تصور كردم كه چه عكسی است؟ وقتی آن را آوردند عكس كوچكی بود كه از روزنامه جدا كرده بودند و ایشان نگهداری كرده بود. عكس را بوسید و در جای خود قرار داد... نیز دیدم كه تكیه گاه مرحوم آیت الله العظمی آقای گلپایگانی را در بیت ایشان می بوسید و خود ایشان نقل كرد كه روزی از كوچه ای كه منزل آیت الله العظمی بروجردی در آن واقع است می گذشتم توفیقی دست داد كه درب منزل ایشان را بوسیدم... .» [1]
او در برابر بقاع و امامزادگان و قبور علمای بزرگ تواضعی عمیق داشت و در مقابل قبور امامان معصوم - علیهم السلام - از جمله قبر مطهر حضرت علی بن موسی الرضا - علیه السلام - تعظیم وی وصف ناشدنی بود. [2]
استاد حاج شیخ محمدمهدی شب زنده دار درباره پدر و استادش چنین میگوید:
«پدرم به همه بستگان و اقوام از كوچك و بزرگ احترام میگذارد و از پدر و مادر و استادانش بسیار یاد میكند و موفقیتهایش را مرهون اخلاص و دعاهای خیر آنان میداند.» [3]
آقای جلال الدین آتشی ابراز میكند:
«در مقابل و حضور استادانش چه در ایام تحصیل و چه بعدها سكوت را بر سخن گفتن و سۆال كردن ترجیح میداد و سراپا گوش بود. تا چیزی را از او سۆال نمیكردند، جواب نمیداد.
علاوه بر آنكه در سالهای دفاع مقدس به جبههها میرفت و برای رزمندگان سخن میگفت، هرگاه با رزمندگان دیدار داشت، دست و صورت و حتی پوتین آنان را میبوسید و میگفت من بر این بوسهام افتخار میكنم. دست و روی مبلغان اسلام را نیز وقتی از تبلیغ باز میگشتند، میبوسید...» [4]
سالها، دوست، همشهری و هم درس و هم بحث آیت الله شب زنده دار، یعنی آیت الله سید عبدالرسول شریعتمداری به علت بیماری در منزل بستری بود. وی همه روزه از ایشان عیادت میكرد و ساعتی را با ایشان صرف مباحث علمی مینمود.
مرحوم آیت الله شب زنده دار درباره حضرت آیت الله شیخ ابوالحسن حدائق [5] كه از استادان وى در شیراز بود و روحانیان بزرگوار شیراز به مقامات معنوى او اعتراف داشتند، چنین یاد میكند:
«هر وقت به شیراز میرفتم، برای دستبوسی در منزل یا در مدرسه منصوریه شرفیاب خدمتشان میشدم و همیشه با اصرار میفرمودند حیّاً و میتاً مرا فراموش نكنید و بحمدالله هر روز او را یاد میكنم.»
...
«در یكی از مسافرتهای ایشان به قم كه هوا سرد بود و عبایی كه همراه داشتند نازك بود و من عبای زمستانی همراه داشتم، آن عبا را به ایشان تقدیم كردم و عبای ایشان را برداشتم. البته بعداً ایشان ظاهراً عبا خریدند و عبای مرا برگردانیدند و آن عبای دیگر را هم نگرفتند كه آن عبا را برای تبرّك نگاه داشتهام، چون عبادتهای بسیار و زیارتهایی با این عبا انجام داده اند، ولی خیلی كهنه و مندرس شده و قبلاً برای بعضی از نمازهایم میپوشیدم و به خانوادهام سفارش كردهام كه لااقل قطعهای از آن را در كفنم بگذارند....» [6]
ایشان هنگامی كه نوشته را مطالعه كردند، قلم برداشته و روی پنجاه سكّه را خط كشید و فرمود: اگر خواستند بعد برایشان بخرید، ولی نه جزء مهریه...
تعهد و تقیّد دینی
از دیگر ویژگیهای آیت الله شب زنده دار تعهد و پایبندی به دستورات دین و اخلاق اسلامی بود كه به نمونهای از آن اشاره میشود:
«ایشان طبق روایاتی كه راجع به مهرالسنّه و كم گرفتن مهریه وارد شده در ازدواجهایی كه در مورد دخترانشان واقع شده، به این موضوع تقیّد داشت كه مهریه از مهرالسنّة حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (علیها السلام) تجاوز نكند. در یكی از این موارد كه خود شاهد بودم، هنگام تعیین و قرارداد ازدواج، ایشان گفتند: كه مهر، مهرالسنّة باشد. از ناحیه همراهان داماد خواهش شد كه اجازه بدهید مقداری سكّه هم ضمیمه شود. ایشان صریحاً نهی كردند. یكی از نزدیكان داماد در دستنوشته قرارداد عقد نوشت: مهرالسنة و پنجاه سكه بهار آزادی. ایشان هنگامی كه نوشته را مطالعه كردند، قلم برداشته و روی پنجاه سكّه را خط كشید و فرمود:
اگر خواستند بعد برایشان بخرید، ولی نه جزء مهریه...
این چنین است كه خداوند متعال دلهایی را متوجه او نموده و كم نیستند كسانی كه از عمق جان او را دوست دارند و برای او دعا می كنند و از دیدنش روحیه می گیرند....» [7]
ترویج و تبلیغ دین
آیت الله شب زنده دار اهتمام ویژهای به تبلیغ و ترویج دین داشتند و همواره میكوشید مردم را با معارف و حقایق مذهبی آشنا سازد:
«در آن زمان كه ایشان حال منبر رفتن و تبلیغ و موعظه داشتند با سخنرانیهای خود دلها را جذب كرده و به سوی اسلام، قرآن و مظاهر و شعائر و آداب اسلامی سوق میدادند... سالهای متعدد در ماه مبارك رمضان در سالن بزرگ امامزاده ابراهیم(علیه السلام) (جهرم) نماز جماعت اقامه میكرد و پس از آن منبر میرفت. جمعیت انبوهی از همه جای شهر برای شركت در نماز جماعت و استماع مواعظ دلنشین و راهنماییهای ایشان حضور پیدا میكردند بهطوریكه بعد از سخنرانی راه عبور و خیابان مسدود میشد و راستی چه اثری روشن و نفوذی بلیغ در جان مردم و نسل جوان كرده بود. پس از منبر به سۆالات جوانان پاسخ میداد و هیچ اظهار خستگی و بی حالی نمیكرد.» [8]
«جلسات متعدد برای زنان، جوانان، دانش آموزان دختر و پسر در مقاطع تحصیلی مختلف و به تفكیك تشكیل میداد و اوّلین روحانی در شهر جهرم بود كه به شبهات و سۆالات دینی آنان جواب میگفت. برنامههای تفسیر قرآن برای عموم، جلسات سیاسی مذهبی برای علاقمندان از قشرهای گوناگون برگزار میكرد و توجه خاصّ به جوانان داشت...» [9]
تلاش برای رفع نیاز مردم
یكی از خصوصیات بارز آیت الله شب زنده دار، اقدام در جهت برآوردن حوائج طبقات مختلف بود. در نعمتها و الطافی كه نصیبش میشد، بسیاری از افراد نیازمند را سهیم میكرد.
... بسیار اتفاق افتاده بود كه برای حلّ مشكلات طلاّب نزد علما و بزرگان وساطت كرده و نابسامانیهای زندگی آنان را رفع میکرد... مواردی پیش آمد كه از سوی امام خمینی برای انجام كار یا ابلاغ پیامی خصوصی فراخوانده میشد و ایشان به دنبال خواسته آن بزرگوار اقدام میكرد. [10]
آیت الله شب زنده دار برخی اوقات حق التبلیغ و وجوهی را كه اهالی جهرم در ایام محرم و صفر به وی اهدا میكردند، بین طلاّب و مبلغانی كه برای تبلیغ در مناسبتهای یاد شده به منطقه میآمدند، تقسیم میكرد و خود برای برگشت به قم، از دوستانش قرض میگرفت. [11]
حلم و تسلّط بر خود
آیت الله شب زنده دار در معاشرت با اشخاص و اصناف مختلف، حوصله عجیبی داشت و بر خود مسلّط بود. سخن مخالف را تحمل نموده و اگر طرف مقابل پذیرش جواب داشت، او را با منطق و استدلال قانع میساخت و گرنه با سكوت و آرامش به مطلب خاتمه میداد:
«آیت الله شب زنده دار را در دوران سخت انقلاب تحت فشار قرار میدادیم و زیاد از او سۆال میكردیم كه چرا با سرعت حركت نمیكند، گاه میشد با ایشان قهر میكردیم. اما او مطابق وظیفه خود پیش میرفت. بعد از پیروزی انقلاب به خاطر سۆالات از او عذرخواهی كردیم. در جواب گفت: شما به وظیفه خود عمل كردید و تكلیف خود را انجام دادید....» [12]
سر درس كلمهای را در سطور اوّلیه متن كتاب اشتباه خواندند. یكی از طلاّب اشتباه را تذكر داد. روز بعد فرمود دیروز آن صفحه از درس را اشتباه خوانده و توضیح دادم؛ دوباره آن درس را تكرار كرد
مخالفت با هوای نفس
«... هرگاه در مجالس سوگواری خاندان عصمت و طهارت یا نماز جمعه شركت میكند از نشستن در صدر مجلس یا جای ویژه به كلی ابا دارد و میان مردم مینشیند و موجب زحمت برای كسی نمیشود... .
وقتی در ایام تبلیغی در زادگاهشان جهرم عهدهدار نماز جماعت بود، تقیّد نداشت كه حتماً امام جماعت باشد... گاهی به مساجد دیگر میرفت و به امام جماعت آن مسجد اقتدا میكرد، هر چند از شاگردان خود ایشان بودند.» [13]
«آیت الله شب زنده دار در موضوع امامت و بحث معاد در حدّ یك كتاب معمولی مطلب نگاشته و برای چاپ آماده كرده بودند. وقتی متوجه شد كتابهایی پیرامون موضوعات یاد شده نوشته و چاپ شده است، از چاپ و نشر نگاشتههای خود صرف نظر كرد.» [14]
«یك روز سر درس كلمهای را در سطور اوّلیه متن كتاب اشتباه خواندند. یكی از طلاّب اشتباه را تذكر داد. روز بعد فرمود دیروز آن صفحه از درس را اشتباه خوانده و توضیح دادم؛ دوباره آن درس را تكرار كرد.» [15]
حفظ آبرو و شخصیت افراد
نام اشخاص را با احترام میبرد و بر این سیره حتی در غیاب افراد مواظبت داشت.
طبعاً انسانی خشك نبود و مزاج و شوخی در كلماتشان بود بدون اینکه محضرشان جای غیبت افراد باشد. اگر كسی در حضورشان سخنی از دیگران گفت كه متمایل به غیبت میبود، به سبك ملایم و به نحوی كار آن طرف را توجیه میكرد، بطوری كه وجاهت و آبروی او حفظ شود و گوینده هم خجل و شرمسار نگردد و اگر راهی برای توجیه نیافت، در برابر آن گفتار سكوت میكرد و سخنی نمیگفت و گوینده هم راهی برای ادامه گفتار خود نمیدید. [16]
تا زمانی كه امام در قم حضور داشت از جمله اصحاب هیأت استفتای وی بود و برخی از روزها در كوچهای كه امام اقامت داشت، در كنار دیداركنندگان، امام را زیارت میكرد
مرید امام خمینی
آیت الله شب زنده دار از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام و از ارادتمندان مخلص وی به شمار می رفت.
در سالهای خفقان (42 به بعد) شاخص ترین فردی كه امام خمینی و نهضت او را در جهرم به مردم معرفی كرد، آقای شب زنده دار بود. ساواك و عوامل رژیم طاغوت در جهرم نیز به سه نفر از آقایان: آیت الله سید ابراهیم حق شناس (امام جماعت مسجد گازران)، آیت الله سید حسین آیت اللّهی (مركز تبلیغی وی حسینیه كوی علی پهلوان بود) و آیت الله شیخ حسین شب زنده دار (در حسینیه امامزاده ابراهیم (علیه السلام)) حساسیت ویژه داشت. [17]
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1358 وقتی امام خمینی به قم آمد، تا زمانی كه امام در قم حضور داشت از جمله اصحاب هیأت استفتای وی بود و برخی از روزها در كوچهای كه امام اقامت داشت، در كنار دیداركنندگان، امام را زیارت میكرد. [18]
پانوشتها:
[1] انسانی فرشته خصال ، ص 18 و 19.
[2] همان.
[3] مصاحبه با نگارنده.
[4] مصاحبه با آقای جلال الدین آتشی از دوستان و یاران و تربیت شدگان محضر آیت الله شب زنده دار.
[5] آیت الله حاج شیخ ابوالحسن حدائق متوفای ربیع الاول 1388 (1349ش.) و مدفون در جوار بقعه حضرت شاهچراغ شیراز.
[6] دستنوشتههای آیت الله شب زنده دار، ص 27 و 28 و... .
[7] انسانی فرشته خصال (دست نوشته)، ص 20.
[8] همان، ص 22.
[9] گفت و گو با آقای جلال الدین آتشی.
[10] انسانی فرشته خصال، ص 26.
[11] مصاحبه با آقای آتشی.
[12] همان.
[13] همان.
[14] مصاحبه با آقای آتشی.
[15] حجة الاسلام و المسلمین آقای محمد جعفر امامی از فضلا و محققان حوزه علمیه قم.
[16] انسانی فرشته خصال، ص 32.
[17] نقل از آقای جلال الدین آتشی جهرمی.
[18] به نقل از آقای آتشی.
مأخذ: گلشن ابرار - جلد 8 (به نقل سایت فرهیختگان) - نوشته: حبیب الله سلمانی آرانی (با تصرف و خلاصه سازی)
تنظیم: محسن تهرانی - بخش حوزه علمیه تبیان