علاقمندان به داستان نویسی، بخوانند ، بخوانند و بخوانند
دستورات نویسندگی
در این قسمت که قسمت پایانی از دستورات نویسندگی می باشد، دستورات نویسندگانی چون رز تریمین، سارا واترز و جینت وینترسون را مرور می کنیم و در انتها توصیه ی دو نویسنده ی کشورمان، محمدعلی علومی و احمد دهقان را برای شمایی که علاقمند به این وادی هستید می آورم.
رُز تریمین (Rose Tremain)
1. «درباره آنچه میدانید بنویسید»، باور ملالآور قدیمی را فراموش کن. در عوض، به جستوجوی ناشناخته و در عین حال زمینههای شناختپذیر تجربه بپرداز که آگاهیات از جهان را بالا میبرد و درباره آنها بنویس.
2. با این وصف، به خاطر بسپار که بذر نیروبخش هر اثر تخیلی ویژگی زندگی خود نویسنده است.
3. به پیشنویس نخست خود هیچگاه بسنده نکن. در واقع، از کار خود هیچگاه راضی نباش، مگر اینکه یقین کنی بیش از این از عهدهات ساخته نیست.
4. به انتقادات و ترجیحات «نخستین خوانندگانِ» مورد اعتمادت گوشفرادار.
5. وقتی فکری به ذهنات میرسد، مدتی به سکوت با آن بگذران. اندیشه کیتز درباره توانایی منفی و اندرز کیپلینگ: «با جریان برو، منتظر بمان، تمکین کن« یادت نرود.
6. در مرحله برنامهریزی یک کتاب، پایاناش را پیشبینی نکن. پایان داستان باید از آنچه پیشتر رخ میدهد به دست آید.
7. شخصیتهای داستان پنجاه سال که از عمرشان گذشت چه بسا تغییر کنند. این را مدّ نظر داشته باش و در آن مرحله نقشهات را بازبینی کن. شاید برای این تغییرها برخی چیزها را باید عوض کرد.
8. اگر رمان تاریخی مینویسی چهرههای سرشناس را شخصیت اصلی داستان خود قرار نده. این مایه دردسر است و خوانندگانِ ناراحت را به سراغ کتب تاریخی میفرستد. اگر ناچاری درباره اشخاص واقعی بنویسی، تدبیری پسامدرن بیندیش، بازیگوشی به خرج بده.
9. از سینما بیاموز. در توصیفها مقتصد باش، جزئیات گویا را از تفصیلهای بیروح سوا کن. گ
10. کتاب را هیچ وقت هنگامی که دلت میخواهد شروع کنی شروع نکن، کمی دیگر دست نگهدار.
سارا واترز (Sara Waters)
1. دیوانهوار بخوان. اما تحلیلگرانه بخوان که کار دشواری است، چون رمان هرچه بهتر و گیراتر باشد، کمتر به فنوناش توجه میکنی، ارزش دارد که این فنون را دریابی، شاید در نوشته خودت به کار آیند. تماشای فیلم هم آموزنده است.
2. بیمحابا کوتاه کن. کمتر بیشتر است. جدی و کاری با آن روبهرو شو. در حقیقت…
3. نوشتن را نوعی شغل بشمار. منضبط باش. بسیاری از نویسندگان از این بابت اندکی حالت وسواسی ناگزیری آشفتگی دارند.
4. رماننویسی بیانِ حال یا درمان روان نیست. رمان برای خواننده است، و نوشتن آن به معنای بنا نهادن زیرکانه و شکیبانه و فداکارانه مفهومها.
5. حرمت شخصیتهای داستانات، حتی زیردستیها، را نگهدار. در هنر، مانند زندگی، هر کس قهرمان داستان خاص خویش است؛
6. صحنه داستان را زیاد شلوغ نکن. شخصیتها باید فردیت داشته باشند، و کارآمد باشند مثل پیکرهای یک نقاشی.
7. در زیبانویسی مبالغه نکن. عبارتهای زائد، صفتهای مزاحم، قیدهای نالازم را کنار بگذار.
8. آهنگ بسیار مهم است. زیبانویسی کافی نیست. کارآموزان نویسندگی ممکن است در نوشتن یک صفحه نثر شیوا مهارت به خرج دهند، آنچه اغلب کم دارند توانایی بردن خواننده به سیر و سفر است، و نشان دادن دگرگونیهای دشت و دمن و سرعت زمان و حال و هوای سفرهای دور و دراز.
9. هراس مکن. من خودم در نیمه راه نوشتن یک رمان همیشه در لحظاتی دل و رودهام از ترس به هم میریزد و این هنگامی است که چرندیاتام را بر پرده سینما پیش چشم مجسم میکنم و پیامدهای بعدی را، یکی پشت دیگری، به سرعت میبینم: نقدهای تمسخرآمیز، ناراحت شدن دوستان، بیآبرویی، کاهش درآمد، بانک رهنی و تصرف خانه، طلاق… پس سرم را زیر میاندازم و لجوجانه کار میکنم و از این بحرانها میگذرم و سرانجام به مقصود میرسم. ترک میز تحریر برای مدتی بیفایده نیست. صحبت درباره مشکل هم چه بسا کمک کند به یاد بیاورم پیش از آن که گیر کنم میخواستم چه بگویم. راهپیمایی و گردشی طولانی پیوسته فکری تازه برای تغییر دستنوشته به ذهن میآورد، و اگر همه اینها مفید نیفتاد، میباید به دعا متوسل شد.
10. استعداد بر همه چیز فایق میآید. اگر تو نویسنده به راستی بزرگی باشی، هیچیک از این دستورها شامل حالت نمیشود.
جینت وینترسون (Jeanette Winterson)
1. برو سر کار. انضباط آزادی خلاق میآفریند. بیانضباطی در حکم عدم آزادی است.
2. وقتی گیر کردی دست از کار برندار. اگر نتوانستی مشکلات را حل کنی، آن را کنار گذار و چیز دیگری بنویس. هرگز کاملاً نایست.
3. به کارت عشق بورز.
4. با خودت صادق باش. اگر نویسنده خوبی نیستی، این را بپذیر. اگر کاری که میکنی خوب نیست، آن را هم بپذیر.
5. به کار ناموفق دو دستی نچسب. اگر وقتی آن را در کشو میگذاشتی بد بود وقتی آن را درمیآوری هم بد خواهد بود.
6. به حرف کسی که برایش احترام قائل نیستی محل نگذار.
7. در کارت زیاده طلب باش و در کسب پاداش فروتن.
8. به خلاقیت خود اعتماد کن.
9. از کارت لذت ببر
***
توصیه محمدعلی علومی: با علاقه وارد شوید
محمدعلی علومی به نویسندگان جوان پیشنهاد می کند که اگر به این حوزه علاقه دارند وارد آن شوند و ادامهاش بدهند.
نویسندگان جوان برای پیدا کردن موضوع جدید و غنا بخشیدن به داستان میتوانند به اسطوره مراجعه کنند. اساطیر منحصر به استان خاصی نیستند و در زندگی امروز جاری هستند. داستانهای پیشینیان ما نیز از اساطیر برخاستهاند؛ به عنوان نمونه قصههایی از هزار و یک شب تحت تاثیر داستانهای بینالنهرین نوشته شدهاند و تا زمانی که نیاکان و پایههای داستاننویسی را نشناسیم، نمیتوانیم داستاننویس خوبی شویم. راه نجات داستان ما بازگشت به اسطورههاست. این کار را بسیاری از نویسندگان دیگر کشورها نیز انجام دادهاند. به عنوان نمونه همه مارکز را به عنوان نویسندهای قوی میشناسند اما به نظرم او عوامفریب است و با بازگشت به باورهای عشایری سرخپوستی توانست داستانهای قوی خلق کند. ما نیز منابع غنی در این زمینه داریم که میتوانیم از آنها استفاده کنیم. اسطورهها میتوانند عمق و اصالت بیشتری به داستانهای امروز ما بدهند.
توصیه دهقان به نویسندگان جوان: برای نوشتن باید خواند
هر چقدر اطلاعات و فکر ما بالاتر باشد ظرف داستانهای ما بزرگتر خواهد شد. زمانی همه نویسندگان عاشق داستانهای کارور، نویسنده آمریکایی، بودند، چون این نویسنده در داستانهایش زندگی امروز را به صورت ملموس بیان میکرد. هر چند داستانهای او زندگی امروز را روایت میکرد اما معانی عمیقی پشت این داستانها وجود داشت. مهم این است که داستان ما امروزی و در عین حال معنادار باشد وگرنه خیلی زود به فراموشی سپرده میشود. داستاننویس خوب برای مجلات نمینویسد، بلکه مینویسد تا بماند. گرایش به اسطورهها باعث میشود که داستانهای ما این ظرفیت را داشته باشند تا بعد از سالها نیز در خاطرهها باقی بمانند.
اگر میخواهید داستاننویس شوید بخوانید، بخوانید، بخوانید. کارهای تفننی زیادی انجام دهید و اگر به این کار علاقه ندارید آن را کاملا کنار بگذارید.
لازم نیست در کارهای دفاع مقدس فقط به کشتن فکر کنید. مشکل داستاننویسی جنگ این است که میخواهیم غیرواقعی حرف بزنیم. داستان جنگ، داستان بچههای امروز است که میخواهد موضوعی بزرگتر را بیان کند. داستانهای این حوزه میتواند تصاویر سادهای از زندگی را ارائه دهد.
منابع: سخن- حسن کامشاد/ ایسنا