جنجالی های ماه رمضان
از روزی که سنگ بنای سریال های ماه مبارک رمضان نهاده شده، کمتر سالی است که شاهد اتفاقات فرامتنی نباشیم. روزی موضوع حاشیه مسائل ماورائی بود و روزی دیگر اتفاقات ملموس اجتماعی.
هفت سنگ و باز هم هفت سنگ
حتما داستان «هفت سنگ» و ماجرای کپی برداری از سریال آمریکایی « خانواده مدرن» را شنیده اید. نام این سریال حتی با پیچش داستان تا سال ها به عنوان رکوددار حاشیه ثبت خواهد شد. کدام سریال ایرانی نامش وارد سایت مجله معتبر تایم شده؟! پس از هیاهوی این سریال نسیم خبری منتشر کرد و نوشت: مجله تایم در گزارشی با عنوان پخش صحنه به صحنه سریال آمریکایی خانواده مدرن از تلویزیون ایران نوشت: احتمالا طرفداران سریال «خانواده مدرن» از شبکه ایبیسی آمریکا هرگز سریال«هفت سنگ» را در تلویزیون ندیده باشند اما با این حال این سریال در واقع توسط آنان دیده شده است.در بخش دیگری از این خبر آمده: «هفتسنگ» یک بازتولید از سریال «خانواده مدرن» و بسیار به آن نزدیک است تکتک صحنههای آن با همان لوکیشن و مسیر و با همان شوخیها در سریال ایرانی تکرار شده است.این رسانه با انتشار بخشهای مشابه از این دو مجموعه یادآور شد: یک کلیپ مقایسهای از این دو سریال که بر روی شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته شده را ببینید. شما در حال دو بار دیدن این سریال نیستید، شما در حال مشاهده این مسئله هستید که وقتی قانون کپیرایت رعایت نمیشودچه اتفاقی رخ میدهد.
بزنگاه
تا پیش از «هفت سنگ» «بزنگاه» در صدر سریال های جنجال آفرین قرار داشت تا جایی كه دامنه بحث این سریال تا نماز جمعه تهران هم كشیده شد. سال 87 رضا عطاران در سومین سریال مناسبتی اش داستان معضلات جامعه و در راس آن اعتیاد را سوژه قرار داد و با سبك خاص خودش قصد شوخی با آن ها را داشت. شیوه عطاران خیلی زود با اعتراض چند رسانه مواجه شد و چیزی از سریال نگذشته بودكه شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما خواستار توقیف آن شد. در نامه منسوب به این شورا مواردی چون رواج فحاشی و الفاظ زشت و هنجارشكنیهای غیراخلاقی و غیر شرعی و حتی غیر عرفی در توصیف «بزنگاه» و علت تقاضا برای توقیف آن دیده می شد. هر چند روابط عمومی سازمان خیلی زود شائبه توقیف را رد كرد اما بینندگان به وضوح شاهد جرح و تعدیل فراوان سریال بودند. عطاران در یكی از معدود گفت و گوهایش اعلام كرد كه خط قرمزها را رد نكرده و قصد توهین به هیچ كس و هیچ چیز نداشته :« ما در این كار با نشان دادن واقعیت، آیینهای در مقابل جامعه قرار میدهیم. ما كه راهحلی برای آن نداریم، اما میدانیم این مشكلات وجود دارد، پس باید چه كار كرد؟ ما در این كار سعی كردیم به طنز واقعی نزدیك شویم.» با پایان «بزنگاه» عطاران تمركزش را روی فعالیت در سینما قرار داد و ظاهرا قصد بازگشت هم ندارد.
تا پیش از «هفت سنگ» «بزنگاه» در صدر سریال های جنجال آفرین قرار داشت تا جایی كه دامنه بحث این سریال تا نماز جمعه تهران هم كشیده شد.
میوه ممنوعه /در مسر زاینده رود
حسن فتحی را با دو سریال می توان ركورددار سریال های جنجالی ماه رمضان دانست. «میوه ممنوعه» سال 86 به خاطر داستان خاصش كه منبعث از حكایت شیخ صنعان است خیلی زود موردتوجه خاص و عام قرار گرفت. در حالی كه هم منتظر پایانی نزدیك به حكایت بودند، سریال بدون اتفاقی خاص به پایان رسید. تهیه كننده شائبه فشارهای بیرونی را تكذیب كرد اما علی نصیریان در گفت و گویی پرده از واقعیت برداشت:« متاسفانه تلویزیون مقداری از حساسیت هایی که از بیرون القاء می شود خیلی در کار دخالت داد كه مهمترینش ارتباط حاج یونس با هستی است که کمرنگ شد.» دیگر سریال فتحی یعنی «در مسیر زاینده رود» هم جنجال ساز شد؛ اعتراض به لهجه اصفهانی تعدادی از بازیگران و برخی ضعفهای فرهنگی حواشیای بود که برای آن به وجود آمد و حتی دامنه اش به مجلس هم كشیده شد.
نون و ریحون
فرزاد موتمن با «نون و ریحون» این شانس را داشت كه یكی از سریال های موفق ماه رمضان را به نام خود ثبت كند. چند قسمت كه گذشت ارجاعات سریال به اتفاقات سال 88 ،با اعتراض چند رسانه روبرو شد و بعد از آن تیغ ممیزی روی سكانس ها و دیالوگ های شائبه بر انگیز آن قرار گرفت. موتمن بعدها در گفت و گویی روایت تازه ای از ساخت سریال مطرح كرد و مدعی شد ارجاعات سریال به ماجرای 88 اصلا خواست خود تلویزیون بوده! به گفته او مسولان ایاز او خواسته اند با اتفاقات شوخی شود تا كمی فضای عبوس جامعه را شاد كنند. در نهایت «نون و ریحون» با تغییرات فراوان به پایان رسید.
پنج کیلومتر تا بهشت
این كه یك سریال كودكی را بكشد از آن دست اتفاقات تلخی است كه تا سال ها در اذهان می ماند. در اوج جدل رسانه ای درباره «پنج کیلومتر تا بهشت» و كیفیت پرداختش به زندگی ارواح، انتشار خبری همه را شوكه كرد :«تقلید مرگبار» همانطور كه می دانید پسری 12 ساله تحت تاثیر كاراكتر سریال به دام مرگ رفت. روایت این اتفاق تلخ را یك بار دیگر از زبان پدر او مرور كنیم:« او به برادر کوچکش گفت که میخواهد وقتی روح شد، به محل کار من و نزد مادرش و همسایهها برود و ببیند ما راجع به او و کارهایش چه میگوییم. برای همین به میله بارفیکسی که برای ورزش کردن بچهها در خانه نصب کرده بودیم، یک روسری را قلاب کرد و سرش را داخل آن قرار داد و ناگهان حلقآویز شد. چند ثانیه بعد هم روی زمین افتاد و از هوش رفت ... »
بخش سینما و تلویزیون تبیان
مطلب مرتبط: