تبیان، دستیار زندگی
در میان آثار بزرگان ادب فارسی، گاه با نوشته ها و سروده هایی مواجه می‌شویم که به خاطر پرداختن به مضامین مربوط به اعضای نهانی انسان و روابط جنسی و برخی تعابیر شنیع، به نظر می‌رسد در شأن نام آن بزرگان نیست...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تأملاتی درباره هزلیات سعدی

در میان آثار بزرگان ادب فارسی، گاه با نوشته ها و سروده هایی مواجه می‌شویم که به خاطر پرداختن به مضامین مربوط به اعضای نهانی انسان و روابط جنسی و برخی تعابیر شنیع، به نظر می‌رسد در شأن نام آن بزرگان نیست...

بخش ادبیات تبیان
سعدی

در این نوشته پس از مروری اجمالی بر نظرات پژوهشگران در این موضوع، درباره رساله های هزل آمیز سعدی که به خبیثات، مضحکات و مجالس موسوم اند تأملاتی خواهیم داشت.

درتعریف هزل سخن های فراوان گفته اند اما به اختصار می توان گفت؛ هزل گونه ای از کلام است که برای ایجاد خنده به نقض حریم های مربوط به اسافل اعضا و روابط جنسی می پردازد.

اما وقتی از این شیوه خنده پردازی برای اهدافی جدی تر از انبساط خاطر استفاده شود، در نگاه اهل سخن جدیت خاص دارد.

دکتر قهرمان شیری در مقاله «راز طنزآوری» درباره هزل چنین می نویسد: «از دیدگاه نقد اخلاقی، هزلیات، به دلیل هتک حرمت ها، جزء بخش های نامطلوب ادبیات محسوب می شود. پرده برداری از حریم ها ممنوعه و تمایل افراطی به ایجاد سرگرمی، ستیز با آرمان آموزه های اخلاقی است. تعارض این دو ناشی از اختلافات در اهداف است، اما گاهی هزلیات نیز هم سو با اخلاقیات وجهه تعلیمی پیدا می‌کند و این در زمانی است که هزل در خدمت آموزش های مذهبی قرار می‌گیرد و پیداست که چنین استفاده ای از هزل به جهان بینی استفاده کننده بستگی دارد.»   ( شیری، 1377، ص202)

در نگاهی دیگر، اصل تقابل  (جدّ/ هزل) که برآمده از تقابل (جدّ/ غیر جدّ)  است مورد تأمل قرار می‌گیرد: «با این که تقابل (جدّ / غیر جدّ) گاه بدیهی و اسطوره ای می نماید، ولی به نظر می‌رسد شکل گیری آن مولود انگیزه هایی خاص در پس آن بوده است. موضوعات جدّی و غیر جدّی در هر عصر معمولاً از سوی نهادها و گفتمان های مسلط و رسمی دینی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و... معرفی می‌شوند...

معرفی این موضوعات از سوی نهادها در هر دوره روش شناسی خاصی را نیز به همراه موضوع خود به نظام فکری جامعه تزریق می کند. به نظر می رسد این تقسیم بندی نیز همچون بسیاری از تقسیم بندی های فرهنگی، تحت تأثیر انگیزه ها و قواعد تحمیل شده از سوی فرهنگ رسمی، جدی و مسلط شکل گرفته اند. با نگاهی به تعاریف و تلقی های موجود از حوزه مطایبه و شوخ طبعی در ادبیات وفرهنگ ایران،می‌توان به انگیزه هایی پی برد که به حاشیه راندن مولّفه های غیر جدّ را دربردارند. این انگیزه ها، اولاً تقابل (جدّ / غیرجدّ) را از تقابلی منطقی و لفظی به تقابلی ارزشی تبدیل می کنند و ثانیاً با تأکید بر امر جدّ، خواهان قرائتی تک صدا و جدی از امر غیر جد هستند.»   (محمدی کله سر، خزانه دارلو، 1390، ص 69)

درباره تقابل میان فرهنگ رسمی و به اصطلاح جدی با فرهنگ مخفی و به اصطلاح غیر جدی، در ادامه مقاله ذیل عنوان «کارناوال» می خوانیم:

«کارناوال اصطلاحی است که امروزه در علوم اجتماعی و انسان شناسی به عنوان خرده فرهنگ مورد مطالعه قرار می گیرد. از ویژگی های مهم کارناوال، محو تمایزات رسمی و واژگونی قواعد پذیرفته شده از سوی نهادهای قدرت است. این واژگونی می تواند شامل مفاهیم دینی، اجتماعی، فرهنگی، جنسی، زبانی و...باشد.» (همان، ص79)

پس از این مرور اجمالی بر نظرگاه های مختلف درباره موضوع هزل، تاملی خواهیم داشت درباره دلایل هزل پردازی سعدی و انگیزه های احتمالی آن.

دکتر ضیاء موحد درباره هزلیات سعدی می نویسد:

«در مجموعه‌ی آثار سعدی، چند رساله به نام‌های خبیثات، مضحکات و مجالس دیده می‌شود که به اصطلاح هزل نامیده می‌ شوند. در نسخه لرد گرینوی که حدود 30 سال پس از درگذشت سعدی، یعنی در 720 هجری قمری نوشته شده و نسخه اساس محمدعلی فروغی و نیز غلامحسین یوسفی بوده است، خبیثات و مضحکات دیده نمی‌شوند. در این نسخه از 450 صفحه، در 11 صفحه آخر مجالس آورده شده که یک چهل و پنجم دیوان است، اما بنا بر تحقیق آقای دکتر محمود فتوحی در همایش بزرگداشت سعدی در شیراز (اردیبهشت 1390) در نسخه‌های قدیمی‌تر از لرد گرینوی دو رساله دیگر، خبیثات و مضحکات هم ضبط شده است.

هزل های سعدی، نه از زمره تمثیل است، آن گونه که مولانا در مثنوی معنوی برخی حکایت های هزل را به قصد تعلیم آورده است و نه از نوع هجو است آن گونه که مثلا در آثار سنایی، انوری و بیش از همه سوزنی سمرقندی دیده می شود که رکاکت سخن را در هجو اشخاص به کار بسته اند. هزلیات سعدی، آزمون شوخ طبعی است، در گونه ای از سخن غیر رسمی (کارناوال) که فارغ از تعینات، انبساط خاطری ایجاد کند.

کوتاه سخن شاید در انتساب هر سه اثر به سعدی نتوان شک کرد و حالا این سۆال مطرح می‌شود که انگیزه سعدی در نوشتن این آثار چه بوده است؟ جواب سرراست و طبیعی این است که سعدی هم مانند بسیاری، بلکه اغلب امرای کلام ما برای تفریح خاطر و تفنن در اوایل کار شاعری یا دوران جوانی چنین چیزهایی می‌نوشته است. در این زمینه دلیل و شاهد بیش از آن است که لزومی به آوردن نام این و آن باشد.»   ( موحد، 1391)

با در نظر داشتن دیدگاه های مختلف درباره موضوع هزل و انگیزه های هزل نویسی بزرگان ادب فارسی، در موضوع هزلیات سعدی این نکات در خور تأمل است:

1- در آثار سعدی، هیچ یک از حریم ها و نظام های آن دوران نیست که دستمایه مضمون سازی و شوخ طبعی نشود؛ از جمله:

- روابط غیر منطقی حاکمان و مردم

شهر آن توست و شاهی فرمای هر چه خواهی/گر بی عمل ببخشی ور بی گنه برانی

(کلیات سعدی، ص911)

- رابطه عاشق و معشوق

کبر یک سو نه اگر شاهد درویشانی/دیو خوش طبع به از حور گره پیشانی

(کلیات سعدی، ص911)

- مفاهیم اعتقادی

دیوانگان نترسند از صولت قیامت/بشکیبد اسب چوبین از سیف و تازیانه

(کلیات سعدی، ص847)

و

کافران از بت بی جان چه تمتع دارند/باری آن بت بپرستند که جانی دارد

(کلیات سعدی، ص629)

- فقها و بزرگان

برو ای فقیه دانا! به خدای بخش مارا/تو و زهد و پارسایی، من و عاشقی و مستی

دل هوشمند باید که به دلبری سپاری/که چو قبله ایت باشد، به از آن که خود پرستی

(کلیات سعدی، ص856)

و

قاضی شهر عاشقان باید/که به یک شاهد اختصار کند

(کلیات سعدی، ص664)

- احکام فقهی

که گفت در رخ زیبا حلال نیست نظر/حلال نیست که بر دوستان حرام کنند

ز من بپرس که فتوی دهم به مذهب عشق/نظر به روی تو شاید که بر دوام کنند

(کلیات سعدی، ص673)

2- سعدی در کسوت منتقد اجتماعی و معلم اخلاق، چنان نیست که خود را منزه بداند و از موضع برتری جویانه، دیگران را استهزاء کند بلکه برای پرهیز از اسطوره سازی و مطلق گرایی با خود نیز می ستیزد:

- اعتراف به گناه

جمیع پارسایان گو بدانند/که سعدی توبه کرد از پارسایی

چنان از خمر و زمر و نای و ناقوس/نمی ترسم که از زهد ریایی

(کلیات سعدی، ص932)

و

در عنفوان جوانی چندان که افتد و دانی با شاهدی سر و سرّی داشتم.

(کلیات سعدی، ص203)

- انتساب به افعال حیوانات

این همه خار می خورد سعدی و بار می برد/جای دگر نمی رود هر که گرفت مونسی

(کلیات سعدی، ص891)

و

نه سعدی در این گِل فرو رفت و بس/که آنان که بر روی دریا روند

(کلیات سعدی، ص674)

3- در آثار سعدی اشارات فراوانی است در توصیف کام جویی و ملازمات آن و این توصیفات منحصر به بخش هزلیات نیست.

3-1)

برخیز و در سرای دربند/بنشین و قبای بسته واکن

(کلیات سعدی، ص 832)

3-2)

تا جهان بوده ست جمّاشان گل/از سلحداران خار آزرده اند

(کلیات سعدی، ص 657)

3-3)

امشب مگر به وقت نمی خواند این خروس/عشاق بس نکرده هنوز از کنار و بوس

(کلیات سعدی، ص722)

4- هزل های سعدی، نه از زمره تمثیل است، آن گونه که مولانا در مثنوی معنوی برخی حکایت های هزل را به قصد تعلیم آورده است و نه از نوع هجو است آن گونه که مثلا در آثار سنایی، انوری و بیش از همه سوزنی سمرقندی دیده می شود که رکاکت سخن را در هجو اشخاص به کار بسته اند. هزلیات سعدی، آزمون شوخ طبعی است، در گونه ای از سخن غیر رسمی (کارناوال) که  فارغ از تعینات، انبساط خاطری ایجاد  کند.


منبع: مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری- اسماعیل امینی