تبیان، دستیار زندگی
امیرالمؤ منین فرمودند: (اوصیكم عباداللّه بتقوى اللّه )؛ بندگان خدا! شما را به پرهیزگارى و رعایت تقوا سفارش مى كنم . (و اغتنام طاعته )؛ و سفارش ‍ مى كنم كه اطاعت پروردگار را مغتنم بشمارید. (ما استطعتم )؛ تا آن مقدارى كه در توان و قدرت شماست . (فى هذه الایا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

براى نام و نشان گذرا با یكدیگر رقابت نكنید

امام علی

امیرالمۆمنین طبق این روایتى كه مرحوم مجلسى از مصباح المتهجد نقل مى كند، در یكى از روزهاى جمعه خطبه یى ایراد كردند كه با حمد و ثناى حضرت بارى تعالى با بلیغ ترین و عمیق ترین و زیباترین كلمات شروع مى شود و سپس با صلوات و سلام بر محمّد رسول اللّه، خاتم انبیا (صلّى اللّه علیه واله وسلّم) و شهادت بر عبودیت و پیامبرى ایشان ادامه پیدا مى كند و بعد این جملات را خطاب به مردم بیان فرمودند كه من چند عبارت از این جملات را عرض مى كنم و به ترجمه ى آنها قناعت مى نمایم.

امیرالمۆمنین فرمودند: (اوصیكم عباداللّه بتقوى اللّه )؛ بندگان خدا! شما را به پرهیزگارى و رعایت تقوا سفارش مى كنم . (و اغتنام طاعته )؛ و سفارش ‍ مى كنم كه اطاعت پروردگار را مغتنم بشمارید. (ما استطعتم)؛ تا آن مقدارى كه در توان و قدرت شماست. (فى هذه الایام الخالیه الفانیة )؛ هر چه مى توانید، در این روزهاى گذرا و رو به فناى عمرتان ، اطاعت از خدا و پیروى از فرمان پروردگار را مغتنم بشمارید. (واعداد العمل الصالح، لجلیل ما یشفى به علیكم الموت )؛ سفارش مى كنم ، تا آن جا كه مى توانید، براى مقابله ى با آن مشكلات و مصایب عظیمى كه مرگ، آنها را مشرف بر شما قرار خواهد داد یعنى براى مقابله ى با دشواریهاى شناخته نشده ى براى بشر از لحاظ عظمت عمل صالح فراهم و آماده كنید. مرگ را آن چنان باید بزرگ دانست كه اولیا و بزرگان از مقابله ى با مرگ به خود مى لرزیدند.

حوادثى كه پس از مرگ در آغاز حیات نشئه ى برزخ براى ما پیش مى آید، به قدرى با عظمت و مهیب و دشوار و غیر قابل تحمل است كه مردان خدا را كه فى الجمله از آن خبرى داشتند به خود مى لرزاند. براى مقابله ى با آن مشكلات و با آن مصایب، یك راه وجود دارد و آن، عمل صالح و كار در راه خداست. تنها چیزى كه آن جا به داد انسان مى رسد، عمل صالح است. (و امركم بالرفض لهذه الدنیا التاركة لكم ). فرمود: من به شما امر مى كنم. امیر مۆمنان است؛ امیر معنوى و مادى، امیر ظاهرى و باطنى، امیر جسم و جان. امیرالمۆ منین فرمود: من شما را امر مى كنم كه این زخارف دنیا را كه شما را ترك مى كند، رها كنید؛ این قدر به فكر مادیات براى خودتان نباشید؛ چون اینها (الزائلة عنكم )؛ اینها همه زوال پیدا مى كند.

حوادثى كه پس از مرگ در آغاز حیات نشئه ى برزخ براى ما پیش مى آید، به قدرى با عظمت و مهیب و دشوار و غیر قابل تحمل است كه مردان خدا را كه فى الجمله از آن خبرى داشتند به خود مى لرزاند. براى مقابله ى با آن مشكلات و با آن مصایب، یك راه وجود دارد و آن، عمل صالح و كار در راه خداست. تنها چیزى كه آن جا به داد انسان مى رسد، عمل صالح است

(و ان لم تكونوا تحبّون تركها)؛ اگرچه شما دوست ندارید كه این مال و این عیش و این مقام، شما را رها كند، اما رها مى كند. (والمبلیة لاجسادكم و ان اجبتم تجدیدها)؛ این دنیا جسمهاى شما را مى پوساند و خاك مى كند؛ اگرچه شما مى خواهید كه آنها زنده بشوند. این دنیا شما را پیر مى كند، ضعیف مى كند و قوا را نابود مى كند؛ اگرچه شما مى خواهید این قوا همیشه براى شما بماند و روزبه روز تجدید بشود. (فانّما مثلكم و مثلها كركب سلكوا سبیلا فكانّهم قد قطعوه و افضوا الى علم فكانهم قدبلغوه ). در جاده یى با سرعت دارید مى روید، نشانه یى در دوردست هست، آن را از درو مى بینید؛ اما خواهى نخواهى با طى طریق به آن خواهید رسید. این جاده، همان دنیاست. آن سنگ نشانه و آن عَلَم، همان اجل و همان سرآمد و همان منتهاى مدت است كه ناگزیر به آن مى رسیم.

براى نام و نشان گذرا با یكدیگر رقابت نكنید

(فلا تنافسوا فى عز الدنیا و فخرها)؛ براى عزتها و جاه و جلال ظاهرى و نام و نشانِ گذرا، با یكدیگر تنافس نكنید، حسادت نكنید، رقابت نكنید. (ولا تعجبوا بزینتها و نعیمها)؛ به زینت و نعمت دنیا شگفت زده نشوید. (ولا تجزعوا من ضرائها و بۆ سها)؛ از سختیها و دشواریهاى زندگىِ كوتاه دنیا، به جزع نیایید. (فان عزالدنیا و فخرها الى انقطاع )؛ این زینت و عزت، رو به انقطاع و نابودى است. (وان زینتها و نعیمها الى ارتجاع )؛ زیباییها و نعمتها، رو به برگشت دارد. جوانى و نشاط و زیبایى، جاى خود را به پیرى و افسردگى و خمودگى مى دهد. (وان ضراعها و بۆ سها الى نفاد)؛ سختیها هم تمام مى شود و از بین مى رود. (و كل مدة منها الى منتهى )؛ همه ى زمانهاى این عالم و این زندگى، به سوى پایان حركت مى كند. (و كلّ حىّ فیها الى بلى )؛ همه ى زنده ها به سوى پوسیدگى و كهنگى راه مى روند.

این همان امیرالمۆمنین است كه با دست خودش مزرعه آباد مى كرد، چاه حفر مى كرد. این حرفها را زمانى بر زبان آورده است كه حكومت مى كرد. در راءس كشورى قرار داشت كه از مناطق ماوراء النهر تا دریاى مدیترانه ، در زیر نگین این قدرت بود و آنها را اداره مى كرد. او جنگ داشت، صلح داشت، سیاست داشت، بیت المال داشت، فعالیت داشت ، سازندگى داشت. این حرفها به معناى آن نیست كه دنیا را آباد نكنید. این حرفها به معناى آن است كه خودتان را محور همه ى تلاشها و كارهاى مادى ندانید؛ براى خود، همه ى قوا را صرف نكنید؛ براى سهم خود از زندگى، دنیا را جهنم نكنید؛ براى مال، براى منال ، براى راحتى، براى پول ، زندگى را بر انسانهاى دیگر تلخ نكنید.

بخش نهج البلاغه تبیان


منبع: خطبه هاى نماز جمعه تهران، به امامت آیت الله خامنه ای

مطالب مرتبط:

راه خوب شدن و خوب ماندن

نمره اخلاق جامعه ما چند است؟

چرا همگی اینقدر از زندگی می نالیم

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.