تبیان، دستیار زندگی
لیلا زارع در جشنواره سی و دوم فیلم فجر یکی از پرکار ترین ها بود و سه فیلم «با دیگران»، «شیفتگی» و «گنجشکک اشی مشی» را از او شاهد بودیم. او در اولین فیلم ناصر ضمیری در نقش زنی ظاهر شده که بچه دار نمی شود و همین اتفاق زمینه ساز ماجراهای بین او، همکار و همسر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اولویت من سینمای رئال است

گفت و گو با لیلا زارع بازیگر «با دیگران»


لیلا زارع در جشنواره سی و دوم فیلم فجر یکی از پرکار ترین ها بود و سه فیلم «با دیگران»، «شیفتگی» و «گنجشکک اشی مشی» را از او شاهد بودیم. او در اولین فیلم ناصر ضمیری در نقش زنی ظاهر شده که بچه دار نمی شود و همین اتفاق زمینه ساز ماجراهای بین او، همکار و همسرش می شود . به بهانه پایان اکران «با دیگران» با زارع گفت و گویی داشتیم که پیش روی شماست :

لیلا زارع

سال 92 سه فیلم بازی کردید و روزهای پرکاری را پشت سر گذاشتید.

-بله، من سال گذشته را با «با دیگران» شروع کردم و «گنجشکک اشی مشی» هم بعد از آن تولید شد.

یک فیلم دیگر هم با بازی شما دیدیم به نام «شیفتگی».

-بله، اما ترجیح می دهم استثنائا درباره «شیفتگی» بعد از اکران شدن آن صحبت کنم. آن نسخه موجود در جشنواره، راف کات بود و بهتر است بعد از نمایش عمومی فیلم در یک سطح استاندارد، در مورد ویژگی ها و تفاوت های آن با کارهای دیگر صحبت کرد.

پس بپردازیم به «بادیگران» که هنوز هم در یکی دو سینمای معدود روی پرده است. راستی به نظر شما اکران نوروزی این فیلم و قرار گرفتن آن در کنار فیلم های تجاری، اقدام هوشمندانه ای بود؟

- من شخصا به عنوان یکی از بازیگران فیلم، اکران نوروزی را مناسب نمی دیدم و فکر می کنم مثلا اگر پاییز اکران می شد، نتیجه بهتری می گرفتیم. اساسا باید به این نوع از فیلمسازی بهای بیشتری داده شود و ما مخصوص چنین فیلم هایی سالن های نمایش ویژه ای داشته باشیم. اگر چنین شود مخاطبان خاص این فیلم ساده تر می توانند اثر مورد علاقه شان را پیدا کنند. من صرفا در مورد «با دیگران» صحبت نمی کنم؛ مقصودم نوعی از فیلمسازی است که تماشاگران متفاوتی دارد و سیاستگذاری ویژه خودش را برای اکران می طلبد.

«با دیگران» فیلمنامه ای داشت که به خاطر جذابیت قصه، شاید هر کسی را برای پذیرفتن ترغیب می کرد.

-بله، من هم قصه را خیلی دوست داشتم. روایت سلیس و روانی بود که در عین حال سبک جالبی داشت، چون به طور همزمان به 5 کاراکتر می پرداخت. ما یکی پس از دیگری با این شخصیت ها آشنا می شدیم. فیلمنامه زبان ساده ای داشت که من را خیلی جذب کرد. منظورم این نیست که حرف ساده ای می زد. می خواهم بگویم حرف بزرگ و شاید حتی پر رمز و رازش را به سادگی بیان می کرد و این یک ویژگی مثبت بود.

در جشنواره سی و دوم فجر در یک اپیزود از فیلم «گنجشکک اشی مشی» شما را با یک گریم سنگین دیدیم، آنقدر که به راحتی قابل تشخیص نبود که بازیگر فیلم، شما هستید.

-بله خیلی ها بعد از جشنواره به من زنگ می زدند و می گفتند خواندن تیتراژ بود که ما را مطمئن کرد آن بازیگر تویی. به طور کلی درباره حضور خودم در جشنواره باید بگویم این برای بازیگر یک شانس است که بتواند در یک فستیوال فیلم،  سه تجربه کاملا متفاوت از هم داشته باشد، اما از طرفی شاید هم من خیلی بد اقبال بودم که کسی این زحمات را ندید. نمی دانم این اشکال به کار من برمی گردد یا جشنواره، اما من همه تلاشم را به خرج دادم.

در دو فیلم «گنجشکک اشی مشی»و «با دیگران» نقش دو مادر را بازی می کنید که با هم بسیار متفاوت هستند.

- بله . وجه اشتراک آن دو نقش شاید تنها عشق مادرانه باشد؛ با این حال تفاوت های ماهوی زیادی بین دو زن وجود داشت و همین در هم آمیختگی شباهت ها و تفاوت هاست که کار را جذاب می کند و باعث می شود بازیگر در موقعیت هایی قرار بگیرد که شاید در یک روال عادی از زندگی نمی توانست تجربه شان کند.

من نقش خودم را خیلی دوست داشتم، اما به نظرم همه شخصیت ها جای کار داشتند و هر کدام برای بازیگر دغدغه ایجاد می کردند؛ یعنی شخصیت ها به قدری خوب پرداخته شده بودند که حتی کاراکترهای مرد هم برای من قابل لمس بود.

کاراکتر زن دیگر فیلم «بادیگران» هم برایتان جذاب بود؟

-من نقش خودم را خیلی دوست داشتم، اما به نظرم همه شخصیت ها جای کار داشتند و هر کدام برای بازیگر دغدغه ایجاد می کردند؛ یعنی شخصیت ها به قدری خوب پرداخته شده بودند که حتی کاراکترهای مرد هم برای من قابل لمس بود.

درباره نقش خودتان در «با دیگران» که نقش های مشابه آن را در سینما کمتر دیده ایم، بیشتر صحبت کنید. چطور به درک آن رسیدید؟

-بعد از خواندن فیلمنامه موضوع اصلی آن ذهنم را درگیر کرد. اینکه کسی بچه دوست داشته باشد و از داشتن اش محروم باشد، چیزی است که نگاه های گوناگونی به آن وجود دارد. اصلا در کشورهای مختلف، قوانین مختلفی برای آن نوشته شده و مقوله رحم اجاره ای هم در همه جا موافقان و مخالفانی دارد. من به شخصه سعی کردم با دید خودم نگاه کنم و دیدم عشق به مادر شدن می تواند حتی آدم را به راه های غیرمعقول هم وا بدارد. میل به محبت کردن به کودک چیزی است که باعث می شود شما حتی با بچه یک غریبه هم از عمق جان مهربان باشید. شخصیت قصه ما متعلق به طبقه سنتی جامعه هم بود و این ویژگی میل او را به مادر شدن بیشتر می کرد. من هم در جامعه دیده ام کسانی را که بچه ای را از پرورشگاه می آورند و تمام و کمال در حق اش محبت می کنند. من فکر کردم خیلی مادرها به بچه ای کاملا غریبه با خودشان عشق می ورزند و حالا این مادر قرار است بچه ای داشته باشد که آنقدرها هم با خودش و همسرش غریبه نیست.

بعد از فیلم «پستچی سه بار در می زند» دیگر در سینما و تلویزیون کم کار شدید؟

-فکر نمی کنم اینطور باشد. سال 89 دو سریال داشتم. «ارمغان تاریکی» و «سرزمین کهن». با آقای رسول اف هم فیلم سینمایی «به امید دیدار» را تجربه کردم.

اما از جایی به بعد در تلویزیون بیشتر ظاهر شدید تا سینما. بین این دو مدیوم از نظر جایگاه برای شما تفاوتی وجود دارد؟

- قطعا سینما و تلویزیون هر کدام جایگاه خودشان را دارند بازیگر اگر کارش را بلد باشد و مدیوم اش را بشناسد، می تواند در هر عرصه ای موفق باشد. موضوع اینجاست که بعضی از سوژه ها در ظرف تلویزیون جای می گیرند و برخی دیگر در ظرف سینما. وقتی من ببینم این ظرف و مظروف به خوبی با هم مچ شده اند، جای کار کردن وجود دارد و قصه خوبی پیش رویم گذاشته اند که احتمال خوب در آمدنش روی پرده سینما یا در قاب تلویزیون بالاست، قبول می کنم؛ به همین سادگی. اما وقتی تو ببینی یک سوژه تلویزیونی را می خواهند در سینما کار کنند، از همان ابتدا حس می کنی که نمی تواند پروژه موفقیت آمیزی باشد یا حداقل اینکه به حذف و اضافه و رتوش شدن نیاز دارد. البته باید در نظر داشت که گاهی فیلمنامه های متوسط با کارگردانی خوب فیلم های فوق العاده ای می شوند و عکس این قضیه هم وجود دارد.

به هر حال شهرت شما از تلویزیون حاصل شد.

-بله من با سینما شروع کردم اما شهرت ام را مدیون تلویزیون هستم. سلیقه و انتخاب من در سینما هیچ وقت عامه پسندانه نبوده است.

لیلا زارع

موقع بازی جلوی دوربین تلویزیون و دوربین سینما، چه تفاوت هایی برای جنس بازی خودتان لحاظ می کنید؟

-هر بازیگری خصوصیاتی دارد که به جنس بازی او وارد می شود. این جنس بازی که از آن صحبت می کنم با قرار گرفتن در قالب های مختلف تئاتر و تلویزیون و سینما می تواند دستخوش تغییر شود، اما محدودیت هایی هم وجود دارد چون انسان موجود محدودی است. من همیشه سعی می کنم در وهله اول مدیوم ها را رعایت کنم. در «ارمغان تاریکی» هدایت و کارگردانی جلیل سامان خیلی به من کمک کرد.

علاقه شخصی خودتان چه فیلم هایی است؟

-من همه ژانرها را دوست دارم، اما عملا با سینمای رئال بیشتر ارتباط برقرار کرده ام.

ریسک پذیر هم هستید؟

- بله، اگر فیلمنامه ای با حال و هوای متفاوت به من پیشنهاد شود، با روی باز می پذیرم، برای مثال خیلی برایم جذاب است خودم را در یک نقش کمدی محک بزنم.

چیزی که تا به حال تجربه نکرده اید.

- اتفاقا قبلا پیشنهاد هم شده اما باید اقرار کنم به خاطر محتاط بودن خودم و اینکه آن قوت لازم را احساس نکردم، نرفتم. می خواهم با فیلمنامه و کارگردانی شروع کنم که کیفیت کار را تضمین کند و خودم هم مطمئن باشم حضور مثمر ثمری خواهم داشت.

امسال چه تصمیمی برای ادامه حرفه تان دارید؟

-سال 92 خیلی خسته شدم، چون چهار – پنج کار را پشت سر هم قبول کردم و الان موقع استراحت و به قول معروف ریکاوری من است. فیلمنامه های رسیده را هم می خوانم و اگر کاری دلم را ببرد، قبول می کنم.

در این چند سال بازیگری، کارنامه به نسبت پرباری دارید. کدام یک را بیشتر دوست دارید؟

-البته خوب است اینجا اشاره کنم برخی اطلاعات در مورد رزومه کاری من درست نیست؛ مثلا من بازیگر  «مجنون لیلی» نیستم یا بازیگر فیلم هایی بوده ام که در برخی سایت ها ذکر نشده. سال تولد و برخی دیگر از موارد مربوط به بیوگرافی را هم اشتباه نوشته اند. برای پاسخ دادن به سوال تان باید بگویم سریال «ارمغان تاریکی» را خیلی دوست دارم و همچنین فیلم سینمایی «به امید دیدار» ساخته رسول اف را. فیلم های «پستچی سه بار در نمی زند» و «ما همه خوبیم» را هم خیلی دوست دارم. بیشترین زحمت را هم برای «خانه روشن» کشیدم. چند ماه به بیمارستانی رفت و آمد داشتم تا با فضا آشنا شوم، اما فکر می کنم آن نگاهی که دوست داشتم به فیلم نشد. به هر حال تجربه خیلی سخت و خوبی بود و چیزهای زیادی به من یاد داد.

گفتید بیوگرافی تان را هم در برخی سایت ها به اشتباه نوشته اند. الان فرصت خوبی است که مشخصات صحیح را از زبان خودتان بشنویم.

-من مدیریت بازرگانی خوانده ام و قبل از ورود به بازیگری در یک آتلیه عکاسی به طور حرفه ای هنر عکاسی را دنبال می کردم. همیشه پیشنهاداتی برای بازیگری داشتم و تا چند سال نمی پذیرفتم تا اینکه در یک سریال بازی کردم که البته پخش نشد. فکر می کنم اولین کاری که بازی اش کردم و دیده شد همان «ما همه خوبیم» باشد.

آشنا بودن به هنر عکاسی در موفقیت شما در بازیگری نقش داشت؟

-بله شاید بخش بزرگی از موفقیت ام را در «ما همه خوبیم» به خاطر شناخت قاب و نور و ... به دست آوردم. البته قرار گرفتن در یک تیم خوب و کاربلد هم بی شک موثر بوده است.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع : روزنامه بانی فیلم / عظیمه کنعانی

مطالب مرتبط:

ارمغان تاریکی؛ یک درام روانشناسانه 

«ارمغان تاریکی» به دهه‌ 60 تهران رسید   

داستان انقلاب در قاب تلویزیون