تبیان، دستیار زندگی
در سه دهه گذشته آن‌قدر فیلم‌های سطحی و مبتذل درباره جنگ 8ساله عراق علیه ایران و تاریخ انقلاب ساختند و حماسه‌های بی‌نظیر روزگار دفاع ملی را لوث کرده‌اند که می‌توان آنها را یکی از خیل عوامل زاویه‌گیری نسل‌های بعدی دانست. تحریف‌ها، غلوها، صحنه‌های ضعیف و شخص
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا حاتمی‌کیا «چ» را ساخت؟


در سه دهه گذشته آن‌قدر فیلم‌های سطحی و مبتذل درباره جنگ 8ساله عراق علیه ایران و تاریخ انقلاب ساختند و حماسه‌های بی‌نظیر روزگار دفاع ملی را لوث کرده‌اند که می‌توان آنها را یکی از خیل عوامل زاویه‌گیری نسل‌های بعدی دانست. تحریف‌ها، غلوها، صحنه‌های ضعیف و شخصیت‌پردازی‌های ضعیف‌تر چنان بود که بیننده با خود می‌گوید اگر جانبازی‌های دوره دفاع یا حکایت‌های دوره انقلاب این بوده که خُنُک‌تر از آن است که اینهمه بزرگش بشمارند.

چرا حاتمی‌کیا «چ» را ساخت؟

اما فیلم «چ» از این سطحی‌نگری و ابتذال دور شده و اثرگذارتر بوده است و می‌تواند بیننده را تا حدی به بطن حادثه ببرد و فاصله او را با مصائب واقعی درگیری‌های داخلی بکاهد و هشداری برای تکرار این حوادث باشد. درباره فیلم از جنبه‌های گوناگونی می‌توان سخن گفت و تاکنون هم گفته‌اند اما من فقط می‌خواهم یک نکته را که از آغاز اطلاع‌رسانی درباره ساخت فیلم تا تماشای آن در ذهنم خلجان‌زده است بازگو کنم. سخن پیش‌رو بازی با کلمات نیست چون ما با کلمات فکر می‌کنیم، با کلمات حرف می‌زنیم و با آنها نمادسازی می‌کنیم.

«چ» می‌تواند برای کلمات فراوانی نقش مخَفَّف ایفاء کند. «چ» مثل چمران برای حاتمی‌کیا، چ مثل «چه» به یاد چه گوارا و «چ» مثل «چه؟» سوالی یا چرا برای من. در سال‌های معلمی در دهه هفتاد اولین سخنی که در هر ترم برای دانشجویان می‌گفتم این بود که باید همه‌چیز را، همه شنیده‌ها و خوانده‌ها را از فیلتر چرا عبور دهیم تا نلغزیم تا استقلال فکر بیابیم، تا رشد کنیم و... و این نوستالژی اولین کلمه‌ای را که ازشنیدن «چ» در ذهن این مخاطب تداعی می‌کند واژه پرسود چراست؟ واژه‌ای که به همه اشیا پیرامون و خبرها و گفته‌ها و نوشته‌ها یعنی به‌هزاران چیزی که به چشم و گوش و مغزمان راه می‌یابند تعلق می‌گیرد و گریبان فیلم«چ» را هم خواهد گرفت. چرا حاتمی‌کیا این فیلم را ساخت؟ چرا چمران را؟ چرا فقط یک روز از زندگی او را؟ چرا ترکیب مستند و تخیل را؟ چرا اصغر فرمانده سپاهی‌ها گفت تو چمران خمینی هستی یا بازرگان؟ چرا چمران در شرکت هلیکوپترسازی کار می‌کرد؟ در آغاز انقلاب و سال 1358 کتابی درباره لبنان از سوی گروه‌های چپ منتشر شد و جلوی دانشگاه به حراج گذاشته شده بود که چمران را هدف گرفته بود و می‌خواست او را عنصری آمریکایی معرفی کند؟ چرا آنها چنین قصدی داشتند و در پی چه بودند؟ و ده‌ها چرای دیگر. نگارنده هم در عنفوان جوانی در مقابله با تبلیغات گسترده چپ‌ها علیه چمران، جزوه‌ای در دفاع از او منتشر کرد با عنوان«چمران کیست؟» که این هم خود حکایتی دارد و فیلم حاتمی‌کیا این خاطره خاک‌خورده قدیمی را از اعماق گذشته 35 سال پیش بیرون کشید.

فیلم «چ» به بهانه چمران، سطری از یک صفحه کتاب بسیار قطور از حوادث آغاز انقلاب را روایت کرده است. حوادثی که آفریده شدند و اکنون برای بازسازی هر لحظه‌اش باید صدها برابر وقت صرف کرد.

فیلم «چ» به بهانه چمران، سطری از یک صفحه کتاب بسیار قطور از حوادث آغاز انقلاب را روایت کرده است. حوادثی که آفریده شدند و اکنون برای بازسازی هر لحظه‌اش باید صدها برابر وقت صرف کرد. به گمان بدون تحلیل و نقد بیطرفانه و بی‌غرضانه و بی‌تعصب حوادث آن روزهای 35 سال پیش نمی‌توان به درک درستی از شرایطی که امروزمان را احاطه کرده است دست یابیم. ناگواری‌ها و ناکامی‌های امروزمان مستقیما ریشه در کارهای دیروز دارند که شتاب حوادث از یک طرف و فضای اتهام و تهاجم از طرف دیگر هیچ‌گاه اجازه نداده است به واکاوی آن بپردازیم. فیلم«چ» فقط اشاره‌ای دارد به آن گفت‌وگوی عنایت و چمران که دو همرزم در جبهه‌های لبنان و فلسطین بودند در اوج خشونت و خطر در پاوه در شب کوهستان، هرچند واقعیت ندارند اما در این بررسی کلیدی هستند. چرا دو همرزم قدیمی اکنون رودرروی هم قرار گرفته‌اند؟ تفکر و تحلیلی که از دل آن عنایت‌ زاده می‌شود چیست و از کجا آمده است و چه می‌گوید و چه می‌خواهد؟

چرا حاتمی‌کیا «چ» را ساخت؟

در تمام سال‌های گذشته کوشیده بودند از چمران یک جنگجوی چریک عارف بسازند که همواره لباس رزم بر تن دارد و فیلم «چ» از او یک دیپلمات و صلحجوی عارف که دارای سابقه چریکی است و اگر ضرورت اقتضاء کند جامه رزم بر تن می‌کند تصویر می‌سازد. این تصویر واقعی‌تر است به‌ویژه اگر بدانیم چمران نماینده رهبری و دولت موقت بود و دولت موقت پیش از آنهم هیات حسن‌نیت به کردستان فرستاد و پیوسته در تلاش برای ختم مسالمت‌آمیز جنگی بود که تنها چند روز پس از پیروزی انقلاب آغاز شد و هنوز فرصت نداده بودند دولت جدید کار خود را آغاز کند تا ببینند چه می‌کند و به کجا می‌رود تا قصاص قبل از جنایت نکنند. اعضای هیات حسن‌نیت عبارت بودند از عزت‌الله سحابی، هاشم صباغیان و داریوش فروهر. در چندین نوبت هیات‌های مذاکره‌کننده دیگری نیز اعزام شدند که یک‌بار آیت‌الله طالقانی در راس هیاتی متشکل از آیت‌الله بهشتی و هاشمی‌رفسنجانی و بنی‌صدر بودند. آن روز انقلابیون و جناح چپ مذهبی، هیات نخست را هیات سازش قلمداد کردند و بعضی از ائمه جمعه خواستار محاکمه آنها شدند. طرف‌های جنگ هم که تصور می‌کردند نظام‌شاه فروپاشیده و هنوز نظام جدید مستقر نشده و فرصت خوبی برای به کرسی نشاندن مطامع آنهاست تا توانستند کارشکنی کردند و طفره رفتند و در مجموع خشونت بر انسانیت و مسالمت پیروز شد و ثمره‌اش خشونتی دیرپا بود که آثار آن تا امروز هم ادامه دارد. امروز باید بنگریم اعضای هیات حسن‌نیت کجا هستند و آن مخالفان کجا؟ داستان آن روزها درس‌ها و تجربه‌های بزرگی فراروی ما می‌گذارد. کتاب «برگ سبز» خاطرات آقای غنی بلوریان (نشر موسسه خدمات فرهنگی رسا) از رهبران حزب دموکرات کردستان است که خود 25 سال عمرش را در زندان‌های‌شاه سپری کرد از این منظر کتابی خواندنی است زیرا به بعضی از چراها وارد می‌شود؟ چرا جنگ کردستان آغاز شد؟ چرا ادامه یافت؟ چرا گروه‌های درگیر چنان سرنوشتی پیدا کردند؟ چرا بعضی از آنان به صف سپاه صدام پیوستند؟ چرا حادثه خونین و غمبار روستای قارنا روی داد؟ چرا در برخورد با بحران‌سازان منطقه افراط شد؟ می‌توان گفت «طی کردستان چنین و چنان شد» و می‌توان گفت: «چرا چنین و چنان شد؟» صِرف روایت کردن کافی نیست، پاسخ به چراها راهگشاست. «چ» یادآور «چرا» و‌هزاران چرای بی‌پاسخ است که چمران و پاوه و رویدادهای فیلم همگی جزیی از آنهاست. به امید روزی که فضای باز فکری و سیاسی و هنری چنان شود که به همه طرف‌ها مجال ورود به بحث پیرامون این چراها را بدهد و سربسته و دربسته سخن گفتن تمام شود.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع :خبرآنلاین/عمادالدین باقی

مطالب مرتبط:

چمران به روایت حاتمی کیا   

تمجید رهبری از فیلم چ

دلجویی از ابراهیم؟