کیفیت نقد بستگی به منتقد دارد
برگزار کنندگان جلسات خصوصی نقد، بودجه کافی ندارند
ضحی کاظمی، نویسنده و مترجم، عضو کانون پندار، در سال 92 چهارده جلسه نقد کتاب و سه جلسه همخوانی کتاب در خانه فرهنگ دکتر عظیمی برگزار کرده. همچنین در برگزاری جلسات نقد هفت اقلیم همکاری داشته است. در ادامه نظرات این نویسنده را در مورد کیفیت جلسات نقد ادبی جویا میشویم.
كیفیت نقدهای ارائه شده در جلسات نقد آثار ادبی را چگونه ارزیابی میكنید؟
کیفیت نقد بستگی به منتقد دارد. بعضی از دوستانی که به عنوان منتقد برای نقد کتاب دعوت میشوند، صرفا به ارائه خلاصهای از کتاب و برداشت شخصیشان از آن بسنده میکنند. این دوستان نهایتا به نقد فرمالیستی سطحی میپردازند. در جلسات نقد زمان محدود است و نقد به صورت شفاهی ارائه میشود. برای همین نقد فرمالیستی که نیاز به ارائه مثالهای زیاد از کتاب دارد، مشکل خواهد بود. به همین دلیل با برداشت شخصی منتقد از کتاب و خلاصهای از ساختار و موضوع و گاهی مضمون کتاب مواجه میشویم که هرکسی با خواندن کتاب حداقل به همان برداشتها رسیده است و در نتیجه به فهم ما از کتاب کمکی نمیکند. گاهی این برداشتهای شخصی باعث تعریف و تمجیدهای زیاد و اغراق آمیز یا مخالفت و تخطئه اثر میشود که با توجه به کوچک بودن و ادغام شدگی دایره نویسندگان و منتقدان ما، علت اصلی این موضوع دوستیها و دشمنیهای شخصی است.اما منتقدانی که باید گفت تعدادشان معدود است، به جای ارائه برداشت شخصی و تجزیه و تحلیل فرم و محتوای کتاب بر اساس سلیقه و تعریف شخصیشان از داستان و ادبیات، تلاش میکنند با پیادهسازی نقد علمی، جنبههای دیگر کتاب را که برای خواننده عام ممکن است پوشیده یا طبقهبندی نشده باشد، روشن سازند. خطر این نوع نقد، علمی و آکادمیک شدن و فرا رفتن از سطح دانش و درک حضار در جلسه است که باعث عدم تمرکز و خستگی آنها میشود و نهایتا با این حس که چیزی نفهمیدهاند جلسه را ناراضی ترک میکنند.
به اعتقاد عدهای از فعالان حوزه قلم، در سالهای گذشته كیفیت جلسات نقد به شدت فدای كمیت میشد. به این معنی كه بیشتر آثار برای معرفی به مخاطب و قرار گرفتن در سایتهای خبری در جلسات نقد شركت داده میشوند و همین بایدها كار را از كیفیت دور میكند. نظر شما راجع به این مساله چیست؟
در واقع تعداد کتابهای داستانی منتشر شده و جلسات نقد داستان که در طول سال برگزار میشود آنقدر زیاد نیست که بحث کمیت مطرح شود. از نظر من اگر جلسات نقدی با هدف معرفی نویسنده و کتاب برگزار میشود اشکالی ندارد. برای مثال ما در کانون پندار هدفمان برگزاری جلسات نقد برای کتاب اولیها و نویسندگان یا کتابهای خوب کمتر مطرح شده بود. همین که فضایی برای بحث و گفتوگو با نویسنده و افرادی که کتاب را خواندهاند فراهم شود برای همه خوب است، هم نویسنده و هم مخاطب. قطعا با این که کیفیت جلسات بهتر شود موافقم. اما بالا رفتن کیفیت جلسات نقد پیش نیازهای زیادی دارد، از جمله بالا رفتن کیفیت داستانهای منتشر شده، حرفهای شدن داستان نویسی و نشر و وجود مخاطب داستان که آخری از همه سختتر به دست میآید.
چرا نقد حرفهای در جلسات نقد شنیده نمیشود و نظرات شخصی به جای نقد ارائه میشود؟
برگزارکنندگان جلسات خصوصی نقد، بودجه کافی برای برگزاری جلسات ندارند و جلساتی که توسط فرهنگسراها حمایت میشوند، بودجه بسیار محدودی برای برگزاری جلسات در اختیار دارند. در نتیجه امکان پرداخت حقالزحمه مناسب به منتقد وجود ندارد و منتقدان حرفهای تمایل به شرکت در جلسات نقد ندارند. به همین دلیل اغلب نویسندگان از دوستان یا آشنایان خود برای نقد کتابشان دعوت میکنند و همین منجر به سلیقهای شدن نقد و برخوردهای شخصی میشود.
به نظر شما استاندارد نقد و منتقد حرفهای چیست؟
به نظر من منتقد حرفهای کسی است که با توجه به مخاطب نقد، در نظر گرفتن دانش و سطح مطالعه پیشین مخاطب، شیوه بررسی کتاب را انتخاب کند. مثلا منتقدی که نقدی در یک مجله دانشگاهی منتشر میکند میداند مخاطب نقد او دانشگاهیان هستند که به پیش زمینه نقد ادبی او اشراف دارند، به همین دلیل به بحثهای دقیقتر آکادمیک میپردازد. اما منتقدی که برای روزنامهای با خوانندگان عمومی مینویسد اگر سراغ اصطلاحات فلسفی و ادبی برود، نمیتواند مخاطب را با خود همراه کند. این منتقد لازم است به زبان ساده و به بررسی سطحیتر متن بپردازد که بیشتر به معرفی کتاب منتقد منجر میشود. در یک جلسه نقد کتاب، دست کم 30 نفر شرکت میکنند. این افراد با سطح دانش و پیش زمینههای مطالعاتی متفاوت، هر یک با برداشتی شخصی در جلسه حضور دارند. یک نقد صددرصد حرفهای و آکادمیک ممکن است برای اغلب حاضرین خسته کننده و غیر قابل فهم باشد چرا که پیش نیازهای درک آن نقد را پیشتر نخواندهاند. در عین حال خواننده حرفهای که به دنبال کشف لایههای عمیقتر کتاب است، انتظار دارد نقدی کاملا علمی و موشکافانه درباره کتاب بشنود. منتقد حرفهای که در جلسه نقد حاضر میشود با اشراف به تمام جنبههای آکادمیک نقد باید بتواند کتاب را در لایههای مختلف برای سطوح مختلف مخاطبین خود تجزیه و تحلیل کند.
در سالهای گذشته بسیار دیده میشد كه گروههایی از نویسندگان شكل گرفتهاند كه در جلسات رونمایی و نقد یكدیگر شركت كرده و مطالبی را ارائه میدهند كه كمتر جنبه نقد دارد و تنها برای تمجید و تشویق اثر ارائه میشود. با توجه به این مساله كه موارد این چنینی سبب نزول هر چه بیشتر نقد شده و از سوی دیگر توهم منتقد بودن را برای عدهای به وجود میآورد، گه گاه میتواند مخرب باشد.آیا شما دغدغهای در این موضوع دارید؟ نظر شما چیست؟
اصولا جلسه رونمایی برای تجزیه و تحلیل کتاب برگزار نمیشود و صرفا جلسه معرفی کتاب است. هدف از این جلسات این است که کتاب تازه منتشر شده به گونهای معرفی شود که مخاطب خود را پیدا کند. متاسفانه دوستیها و دشمنیهایی که این روزها بیدلیل در فضای ادبیات پراکنده شده باعث اغراق و غلو بیش از حد درباره خوب یا بد بودن کتاب در جلسه رونمایی آن شده است، در حالیکه در رونمایی قرار نیست حکمی برای کتاب صادر شود و صرفا جشنی است برای خسته نباشید گفتن به نویسنده، معرفی و تبلیغ کتاب و امضای کتاب برای مخاطبین. در این مرحله لزومی به نقد دقیق کتاب وجود ندارد.
لزوم وجود منتقد حرفهای چیست؟
منتقد حرفهای لایههای عمیق و درونی کتاب را برای مخاطب باز میکند. گاهی درک مخاطب از داستان پراکنده است و منتقد صرفا با دسته بندی کردن اطلاعات میتواند باعث فهم بهتر داستان شود. وارد شدن به لایههای درونی کتاب و بررسی موشکافانه باعث میشود نقاط ضعف و قوت داستان معلوم شود. اینکه داستان از کجا دچار آسیب میشود و از کدام ناحیه اوج میگیرد. خوانشهای متفاوت یک کتاب از دیدگاههای مختلف نقد ادبی مانند مارکسیسم، فمنیسم، روانشناختی، ساختارشکن و غیره ابزارهایی به منتقد ارائه میکنند که با کمک آنها به لایههای درونی کتاب نفوذ کند و از داخل به تجزیه و تحلیل بپردازد.
بخش ادبیات تبیان
منبع" روزنامه آرمان- بیتا ناصر