تبیان، دستیار زندگی
گاه انسان پیامی را دریافت می‏دارد که منشأ آن را نمی‏داند؛ به ویژه در حالت اضطرار که گمان می‏برد راه به جایی ندارد، ناگهان درخششی در دل او پدید می‏آید، راه را بر او روشن می‏سازد و او را از آن تنگنا بیرون می‏آورد. این پیام‏های رهگشا، همان سروش غیبی است که ا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وحی در قرآن

وحی

گاه انسان پیامی را دریافت می‏دارد که منشأ آن را نمی‏داند؛ به ویژه در حالت اضطرار که گمان می‏برد راه به جایی ندارد، ناگهان درخششی در دل او پدید می‏آید، راه را بر او روشن می‏سازد و او را از آن تنگنا بیرون می‏آورد. این پیام‏های رهگشا، همان سروش غیبی است که از پشت پرده هستی به مدد انسان می‏آید. در قرآن، به همین الهامات غیبی «وحی» اطلاق شده است.


یكی از مسایل مهم در مبحث نبوت مساله وحی است؛ وحی، بیانگر طریق ارتباط پیامبران با جهان غیب و راه دریافت دین و شریعت آسمانی است. در این جا ، پس از واژه‎شناسی وحی و كاربردهای قرآنی آن، به بررسی ویژگی‎های وحیِ نبوت و دیدگاه‎هایی كه در این‎باره مطرح شده است می‎پردازیم:

واژه وحی

از آن چه لغت‎شناسان عرب در تعریف واژه وحی گفته‎اند، به دست می‎آید كه دو نكته در این واژه ملحوظ است:

1. خفاء و پنهانی.

2. سرعت و تندی.

بنابراین، نتیجه می‎گیریم كه واژه وحی در لغت عبارت است از نوعی آموزش و القای معنا به دیگری، به صورت سریع و ناآشكار.

كاربردهای قرآنی وحی

شكی نیست كه قرآن در بكار بردن واژه وحی، ریشه لغوی آن را رعایت می‎نماید، ولی ممكن است موارد و مصادیق تازه‎ای را نشان دهد كه بشر به خاطر محدودیت‎های علمی از آن آگاهی نداشته باشد. كاربردهای قرآنی وحی عبارتند از:

1. قوانین تكوینی:

«وَ أَوْحی فِی كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها».[1]

و در هر آسمانی كار آن (آسمان) را وحی (و مقرر) فرمود.

گاه انسان پیامی را دریافت می‏دارد که منشأ آن را نمی‏داند؛ به ویژه در حالت اضطرار که گمان می‏برد راه به جایی ندارد، ناگهان درخششی در دل او پدید می‏آید، راه را بر او روشن می‏سازد و او را از آن تنگنا بیرون می‏آورد. این پیام‏های رهگشا، همان سروش غیبی است که از پشت پرده هستی به مدد انسان می‏آید

2. ادراك غریزی:

«وَ أَوْحی رَبُّكَ إِلَی النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ ثُمَّ كُلِی مِنْ كُلِّ الَّثمَراتِ فَاسْلُكِی سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً».[2]

و پروردگار تو به زنبور عسل «وحی» (الهام غریزی) نمود كه: از كوهها و درختان و داربستهایی كه (مردم) می‎سازند، خانه‎هایی برگزین. سپس از تمام ثمرات (و شیره گلها) بخور و راههایی را كه پروردگارت برای تو تعیین كرده است، براحتی بپیما.

3. الهام به قلب:

«وَ أَوْحَیْنا إِلی أُمِّ مُوسی أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَ لاتَخافِی وَ لاتَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ».[3]

ما به مادر موسی الهام كردیم كه او را شیرده، و آنگاه كه بر او ترسیدی، وی را به دریا (ی نیل) بیفكن، و نترس و اندوهگین مباش، كه ما او را به تو باز می‎گردانیم و از رسولان قرار می‎دهیم.

«وَ إِذْ أَوْحَیْتُ إِلَی الْحَوارِیِّینَ أَنْ آمِنُوا بِی وَ بِرَسُولِی».[4]

و آن گاه كه به حواری‎ها (یاران نزدیك مسیح) وحی كردیم كه به من و فرستاده من ایمان آورید.

«وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هذا وَ هُمْ لایَشْعُرُونَ».[5]

به یوسف وحی كردیم كه برادران خود را در آینده از كار ناروایشان در حق تو آگاه خواهیم كرد، در حالی كه آن‎ها نمی‎دانند.

4. القاءات شیطانی:

«وَ إِنَّ الشَّیاطِینَ لَیُوحُونَ إِلی أَوْلِیائِهِمْ لِیُجادِلُوكُمْ».[6]

شیاطین به پیروان خود مطالبی مخفیانه القاء می‎كنند تا با شما به مجادله برخیزند.

«وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلی بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً».[7]

در برابر هر پیامبری دشمنی از شیطان‎های جن و انس قرار دادیم، آن‎ها بطور سری (و در گوشی) سخنان فریبنده و بی‎اساس (برای اغفال مردم) به یكدیگر می‎گفتند.

این القاء شیطانی همان است كه خداوند در جای دیگر با عنوان «وسوسه» از آن یاد كرده و فرموده است:

«الْخَنَّاسِ الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ».[8]

5. وحی نبوت:

«وَ أوحِی إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ».[9]

این قرآن بر من وحی شده است تا به واسطه آن شما و تمام كسانی را كه این قرآن به آنان می‎رسد را بیم دهم.

«أَ كانَ لِلنَّاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَیْنا إِلی رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ».[10]

آیا برای مردم شگفت‎آور است كه به مردی از آنان وحی نمودیم كه مردم را بیم ده، و مۆمنان را به پاداشهای نیك نزد پروردگارشان بشارت ده؟

نزول

انواع وحی در قرآن

وحی در قرآن در چهار معنا استفاده شده است:

1. اشاره پنهانی

این همان معنای لغوی واژه وحی است؛ چنان‏که به اشاره حضرت زکریا (ع) به قومش در قرآن، «وحی» اطلاق شده است: "او از محراب عبادتش به سوی مردم بیرون آمد و با اشاره به آنان گفت: "به شکرانه این موهبت، صبح و شام خدا را تسبیح کنید". [11]

2. هدایت غریزی

این همان رهنمودهای طبیعی است که در نهاد تمام موجودات به ودیعت نهاده شده است. هر موجودی، اعم از جماد، نبات، حیوان و انسان، به طور غریزی راه بقا و تداوم حیات خود را می‏داند. از این هدایت طبیعی در قرآن با نام «وحی» یاد شده است: " و خدا به زنبور عسل وحی کرد که از کوه ها و درختان و سقف های رفیع منزل گیریدو سپس از میوه های شیرین تغذیه کنید...". [12]

3. الهام (سروش غیبی)

گاه انسان پیامی را دریافت می‏دارد که منشأ آن را نمی‏داند؛ به ویژه در حالت اضطرار که گمان می‏برد راه به جایی ندارد، ناگهان درخششی در دل او پدید می‏آید، راه را بر او روشن می‏سازد و او را از آن تنگنا بیرون می‏آورد. این پیام‏های رهگشا، همان سروش غیبی است که از پشت پرده هستی به مدد انسان می‏آید. در قرآن، به همین الهامات غیبی «وحی» اطلاق شده است: " و به مادر موسی وحی کردیم که طفلت را شیر ده و چون بر او ترسان شوی به دریا افکن ...". [13]

این سروش‏های غیبی گاه منشأ رحمانی و زمانی منشأ شیطانی دارند. از این‏رو، در قرآن به وسوسه‏های شیطان نیز «وحی» اطلاق شده است: " و هم چنین ما بر هر پیامبری دشمنی از شیطان های انس و جن قرار دادیم که برخی از آنان برخی دیگر را وسوسه می کنند...". [14]

انواع وحی رسالی

در قرآن کریم به اشکال سه گانه نزول وحى اشاره شده است:

1. تکلم مستقیم و بدون واسطه، یعنى بین خدا و پیامبر، واسطه ای نیست و پیامبر مستقیماً وحى را از منبع فیض دریافت مى‏کند. نویسنده کتاب التمهید فی علوم القرآن می گوید: "بنابر آنچه که اصحاب حالت پیامبر اکرم را هنگام فرود وحی توصیف کرده اند، نزول وحی بیشتر مستقیم بوده است".

رهنمودهای طبیعی است که در نهاد تمام موجودات به ودیعت نهاده شده است. هر موجودی، اعم از جماد، نبات، حیوان و انسان، به طور غریزی راه بقا و تداوم حیات خود را می‏داند. از این هدایت طبیعی در قرآن با نام «وحی» یاد شده است

2. تکلم خداوند از وراى حجاب: در این نوع پیامبر تنها صدا وحی را می شنود و هیچ چیز را نمی بیند. این گونه دریافت وحی مانند آن است که کسی از پس پرده سخن بگوید و انسان تنها صدای او را بشنود؛ از این رو قرآن از این قسم به «وراء حجاب» تعبیر می کند.

3. دریافت وحی از طریق فرشته الاهی:

در این طریق حضرت جبرئیل (ع) پیام الاهی را بر قلب پیامبر فرود می آورد. "روح الامین قرآن را بر قلب تو فرود آورد". (شعراء، 193 و 194)

"روشن است که در دو قسم اخیر، به خلاف قسم اول، حجاب و واسطه‏اى بین خدا و نبى در کار است؛ البته معناى حجاب و واسطه این نیست که این حجاب پیامبر را از ارتباط مستقیم با تکلم الاهى باز دارد؛ بلکه واضح است که گوینده، خدا است؛ اما به دلیل حکمت و مشیت الاهى، پیامبر بر حجاب یا واسطه التفات مى‏کند و پیام حضرت حق را از وراى حجاب یا از لسان واسطه مى‏شنود. پر واضح است که در این جا نیز رسول، مستقیماً پیام خدا و سخن فیّاض على الاطلاق را دریافت مى‏دارد؛ بنابراین اگر رسول به حجاب التفات کند، گفته مى‏شود که وحى از وراى حجاب است و اگر بدان التفات نورزد، وحى نسبت به او بلاواسطه و مستقیم است. آن جا هم که وحى به واسطه جبرئیل (ع) است، اگر گیرنده وحى به واسطه توجه نداشته باشد، وحى بلاواسطه از سوى خدا خواهد بود".

پی نوشتها:

[1] . فصلت/ 12.

[2] . نحل/ 69ـ68.

[3] . قصص/ 7.

[4] . مائده/ 111.

[5] . یوسف/ 15.

[6] . انعام/ 21.

[7] . انعام/ 121.

[8] . سوره ناس.

[9] . انعام/ 19.

[10] . یونس/ 2.

[11] . مریم، 11.

[12] . نحل، 67.

[13] . قصص، 7.

[14] . انعام، 112. "وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ یُوحی‏ بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما یَفْتَرُون‏".

فرآوری: آمنه اسفندیاری

بخش اعتقادات شیعه تبیان   


منابع:

سایت اندیشه قم

علی ربانی گلپایگانی- عقاید استدلالی، ج2

سایت اسلام کوئیست

مطالب مرتبط:

وحی شیطانی

مصادیق وحی در قرآن

اندر چیستی وحی(2)

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.