تبیان، دستیار زندگی
می کوشیم معنای واژه حصب و همهء آن چه را لغت نویسان و مفسران در خصوص این کلمه گفته اند بازخوانی کنیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معنا شناختی واژه ی "حصب"


می کوشیم معنای واژه "حصب" و همه ی آنچه را لغت نویسان و مفسران در خصوص این کلمه گفته اند، بازخوانی کنیم.


قرآن

معنای لغوی در لغتنامه های قرآنی و تفاسیر

در کهن ترین لغت نامه قرآنی که به ابن عباس (3-68 ق/619-687 م) منسوب است و سیوطی، الاتقاق، 2/6 ) آن را آورده "حصب" این گونه معنا شده است: حصب جهنم: شجر، شیخ طوسی (1382: التبیان 7/280) نوشته که ابن عباس آن را سوخت جهنم تفسیر کرده است (نیز رک: ابن کثیر، تفسیر القرآن الکریم، 5/372؛ طبری، جامع البیان، 9(17)/74)

در تفسیر غریب القرآن منسوب به زیدبن علی بن الحسین (د.121 ق) پسر امام زین العابدین (علیه السلام) "حصب" به زبان زنگیان،[1] "حطب" معنا شده است (279؛ نیز رک: سیوطی، المتوکلی، 148، بدوی، 212) ابوعبیدة معمر بن مثنی (د 210 ق) در کتاب مجاز القرآن[2] (2/42) چنین گفته است: حصب جهنم: کل شیء ألقیته فی نار فقد حصبتها لغتنامه قرآنی و کهن دیگری که به دست ما رسیده و در صحت انتسابش به مۆلف تردیدی نیست تفسیر غریب القرآن ابن قتیبه (د 276 ق) است او نیز در معنای این کلمه می گوید: حصب جهنم: آن چیزی است که در آتش افکنده می شود و برگرفته از "الحصباء" به معنای سنگریزه است.

با ادامه ی جستجو در منابع به جز آنچه گفته شد ذیل آیه 98 سوره انبیاء "حصب جهنم" مطلب دیگری نمی یابیم.

در معجم الفاظ القرآن الکریم (1/277) که کار فرهنگستان قاهره است "حصب" هر آنچه در آتش افکنده می شود تا آن را شعله ور کند[3] معنا شده است سپس به صفت فاعلی این کلمه یعنی "حاصب" که در چند آیه دیگر قرآن بکار رفته اشاره گردیده و چنین توضیح داده شده است: الحاصب: الریح المهلکة بالحصی (بادکشنده ریگ بار): آیاتی که "حاصب" در آنها به کار رفته است عبارتند از:

أَفَأَمِنتُمْ أَن یَخْسِفَ بِكُمْ جَانِبَ الْبَرِّ أَوْ یُرْسِلَ عَلَیْكُمْ حَاصِبًا ثُمَّ لاَ تَجِدُواْ لَكُمْ وَكِیلاً

(الاسراء 68)[4]

می توانیم کلمه را به معنای افکندن بگیریم و بگوییم معنای آیه چنین است: شما و آنچه می پرستید در (آتش) جهنم افکنده می شوید

فَكُلًّا أَخَذْنَا بِذَنبِهِ فَمِنْهُم مَّنْ أَرْسَلْنَا عَلَیْهِ حَاصِبًا وَمِنْهُم مَّنْ أَخَذَتْهُ الصَّیْحَةُ (العنکبوت 40)[5]

إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ نَّجَّیْنَاهُم بِسَحَرٍ (القمر، 34)[6]

أَمْ أَمِنتُم مَّن فِی السَّمَاء أَن یُرْسِلَ عَلَیْكُمْ حَاصِبًا فَسَتَعْلَمُونَ كَیْفَ نَذِیرِ (الملک 17)[7]

واژه حصب در گویش ها و قراءات

گفته شده است "حصب" در لهجه قریش به معنای حطب است (ابن سلام، لغات القبائل،198؛ ابن هائم، 298) در لهجه حبشی [8] هم گفته اند "حطب" معنا می دهد (ابن عباس تنویر 275؛ ابن حیان، 95؛ ابن هائم، 298)

غیر عربی بودن این واژه در لغتنامه های قرآنی این گونه توجیه شده که این کلمه مثلا حبشی بوده عرب آن را شنیده و بکار برده است از این رو عربی شده است چه به اعتقاد جمهور در قرآن واژه غیر عربی نیست (ابن هائم، همانجا)

روایت شده که "حصب" را "حضب" (به ضاد معجمه) هم خوانده اند که معنایش شبیه به حصب است: ما هیجت به النار (یزیدی، 256-257، ابن حیان، همانجا؛ ابن هائم؛ 298-299؛ طوسی، التبیان، 7/280) این قرآئت به ابن عباس منسوب است (طبری، جامع البیان، 9(17) 74، فرا، معانی القرآن، 2/212)

نکته جالب آن که گفته اند علی بن ابیطالب (علیه السلام) آن را "حطب" قرائت کرده است (ازهری، تهذیب اللغة، 4/260-261 ابن منظور، لسان، 1/649 طوسی، التبیان، 7/280 ابن کثیر، 5/372 طبری، جامع البیان، 9/(17)74 فرا، معانی القرآن، 2/212) علامه طباطبایی نیز به قرائت حطب اشاره کرده است (المیزان 14/327) حلبی درالدر المصون (8/206) یکبار قرآئت ها را منکر شده و آنها را تفسیر معنایی کلمه دانسته است طبرسی می گوید (مجمع، 7/63) حطب به چند شکل در عربی آمده است: حطب، حصب وخضب.

زمخشری (کشاف، 3/133) که "حصب" را به معنای محصوب (ساخت مفعول) می داند و معادل آن را الرمی (پرتاب کردن) دانسته نیز به قرائت های "حطب" و "خضب" اشاره کرده است.

اگر جستجوهای خود را برای درک درست تر معنای واژه "حصب" ادامه دهیم و علاوه برفرهنگ های قرآنی و تفاسیر از لغتنامه های عمومی هم بهره بگیریم ، حاصل کار را بدین شکل می توانیم طبقه بندی و گزارش کنیم:

1. الحصب (Hasab): سنگ، سنگی که پرتاب می شود هیزم در معنای کلی در گویش یمن، هیزم یا هر چیز دیگری که در آتش افکنده می شود در گویش نجد (فرا، معانی القرآن، 2/212؛ فیروزآبادی، قاموس، 1/183-119 (ماده ح ص ب) طبری، جامع البیان 9(17)74، لین، 2/581 بدوی،212 امبرس،76) هیزم است که در تنور افکنده می شود و به عنوان سوخت مورد بهره برداری قرار می گیرد و آنگاه که برای افروختن آتش بکار نرود بدان حصب نگویند عکرمه گفته: حصب جهنم در زبان حبشی همان حطب جهنم است (خلیل بن احمد، العین،3/123-124؛ صاحب بن عباد، المحیط، 3/188؛ ازهری، تهذیب اللغة، همانجا، نیز رک: طبرسی، مجمع البیان، 7/63، طبری، جامع البیان، 9(17)74)

2. الحصب (Hasb): پرتاب سنگریزه یا سنگ درشت (صاحب بن عباد 1401، المحیط، همانجا، لین، 2/581) حصبه: آن چیز را پرتاب کرد، سنگریزه را پرتاب کرد، حصب به النار: ان را (هر چیز را) در آتش افکند حصب النار: هیزم را در آتش افکند آتش را افروخت و مشتعل کرد (ابن منظور، همانجا؛ فیروزآبادی، قاموس، همانجا؛ زبیدی، تاج العروس، همانجا؛ لین، همانجا؛ طبرسی، مجمع، 7/63، بدوی، 212)

ملاحظه می کنیم لغت نویسان که راویان لغت بوده اند و مواد لغت نامه های خود را از منابع اصلی آن یعنی بادیه گرد آورده اند ، به این لغت اشاره و معانی مناسب با آیه شریفه 98 سوره انبیاء را برای آن ذکر کرده اند که ما بدان معانی اشاره کردیم. بنابراین بدون تردید این واژه با معنای مورد نظر در زبان عربی وجود دارد قرائت های گوناگون از این کلمه نیز خود دلیل استوار دیگری است که می توان بدان اشاره کرد. طبری مفسر اواخر سده 3 و اوائل سده 4 ق به وجود چند واژه حطب، حصب و خضب اشاره کرده است .

از سویی دیگر می توان گفت در ترکیب قرآنی "حصب جهنم" البته با در نظر گرفتن تفاوت معنایی که برای آن در مقایسه با واژه حطب در نظر گرفته شده است ، واژه "حصب" ارزش یک توجه خاص را داراست چه "حصب" بی تردید در این ترکیب هیزمی است که در درون آتش قرار گرفته (پرتاب شده، افکنده شده) و آتش را شعله ور ساخته است اما "خطب" الزاما این معنا را افاده نمی کند می تواند در آتش قرار گرفته باشد یا بیرون از آتش باشد .

بنابراین شاید بتوان گفت مراد از "حصب" در آیه یادشده هیزم معمولی نیست بلکه هیزمی است که در آتش افکنده شده و بیش از هیزم معمولی آتش را شعله ور می سازد و برحرارت آن می افزاید و به سبب همین معنا در قرآن حصب به جای حطب آمده است براساس این نتیجه گیری خداوند می خواسته با تأکید بگوید شما برای جهنم سوختی هستید که در آن افکنده شده اید و پیوسته در حال سوختنید و این امر را پایانی نیست.

طبری نیز به نوعی این گفته را تأکید می کند وی در تفسیر خود نوشته است:

حصب (به جای حطب) بکار رفته بدان معنا که آنان در آتش جهنم پرتاب می شوند زیرا معنای حصب نزد اعراب افکندن و پرتاب کردن است (جامع البیان، 9(17)/74) و حطب این معنا را ارائه نمی دهد.

نتیجه

1. واژه "حصب" در یکی از گویشهای: قریش، نجد، یمن، حبشه، یا زنگیان به معنای "حطب" و مترادف با آن کاربرد داشته است و با بکارگیری آن در ساختار قرآن کریم که منشأ فصاحت است در زمرهء واژه های فصیح قرار می گیرد.

2. با عنایت به تفاوت معنای ذکرشده میان "حطب" و "حصب" توسط برخی لغت نویسان و مفسران می توان گفت واژه "حصب" در ترکیب قرآنی "حصب جهنم" از تأکید بیشتری برخوردار است.

طبری نیز به نوعی این گفته را تأکید می کند وی در تفسیر خود نوشته است: حصب (به جای حطب) بکار رفته بدان معنا که آنان در آتش جهنم پرتاب می شوند زیرا معنای حصب نزد اعراب افکندن و پرتاب کردن است و حطب این معنا را ارائه نمی دهد

3. قرائت های گوناگون به 3 شکل حطب، حضب و حصب – در صورت صحت – بر وجود و کاربرد این واژه دلالت دارد . بنابراین می تواند در ترکیب "حصب جهنم" بکار رفته باشد.

4. اگر قرائت های گوناگون این کلمه را نپذیریم و بگوییم آنها تفسیرهای معنایی کلمه بوده اند ، نیز نمی تواند منطقاً نافی کلمه در ترکیب یادشده و اشتباه بودن آن باشد.

5. می توانیم کلمه را به معنای افکندن بگیریم و بگوییم معنای آیه چنین است: شما و آنچه می پرستید در (آتش) جهنم افکنده می شوید.

6. معنای "سنگ" برای "حصب" تردید ناپذیر است و به این معنا در لغتنامه ها تصریح شده (رک: لین، همانجا) و فعل آن حصبه به معنای پرتاب کردن سنگریزه یا سنگ است و صفت فاعلی آن (= حاصب) که متضمن همین معنا است (= تندباد کشندهء ریگبار) چند بار در قرآن بکار رفته است (اسراء، عنکبوت، قمر، ملک)

بنابراین می توان به جای غلط پنداشتن این کلمه آن را در آیه به معنای سنگ گرفت چه در آیاتی خداوند از سنگ (= الحجارة) به عنوان سوخت جهنم یاد کرده است:

فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِینَ (البقره /24) قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِیكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ (التحریم /6) این معنا با طبیعت مادی نیز همخوانی دارد (برای آگاهی بیشتر در این باره رک: مهر علی 27-29)

پی نوشت ها:

[1] . آرتور جفری در مقدمه خود برکتاب واژه های دخیل در قرآن مجید می نویسد تنها دلیل ارباب لغت در رده بندی برخی واژه های قرآنی به عنوان واژه های زنگی(من الزنجیة) آن است که از توجیه آنها در مانده بوده اند از این رو اصل آنها را به گوشه ای دور افتاده از جهان نسبت داده اند و ظاهرا این برای آنان بهتر از آن بوده است که درباره اصل این واژه ها زبان بربندند (1372:ص85)

[2] . مجاز در این جا به معنای بلاغی آن نیست

[3] . کل ما یلقی فی النار لتسجربه

[4] . آیا ایمنی دارید از این که ناگهان در ساحل دریا شما را در زمین فروبرد یا تندبادی ریگ بار برشما بیگیزد و برای خود هیچ نگهبانی بیابید؟

[5] . همه را به گناهشان فرو گرفتیم: بربعضی بادهای ریک بار فرستادیم بعضی را فریاد سهمناک فرو گرفت

[6] . ما برآنها بادی ریگ بار فرستادیم مگر برخاندان لوط که آنها را سحرگاه رهانیدیم

[7] . آیا از آن که در آسمان است ایمن نشسته اید که ناگاه بادی همراه با سنگریزه برسرشما فرستد؟ به زودی خواهید دانست که بیم دادن من چگونه است

[8] . سیوطی در کتاب متوکلی گفته حصب در گویش زنگیان به معنای حطب است و در تنویر المقیاس می گوید در زبان حبشی معنای حطب می دهد عبدالکریم زبیدی که المتوکلی را منتشر کرده در پاورقی ص 147 این مسأله را بیان و توجیه می کند به گفته او اعراب اهل حبشه را زنوج (زنگیان) به شمار می آوردند.

بخش قرآن تبیان


منبع: پژوهشکده حوزه

مطالب مرتبط:

فراسوی ترجمه

چه کسانی می‌توانند در قرآن تدبر کنند؟

ترجمه ای نو و روان از قرآن