تبیان، دستیار زندگی
سامان گلریز را همه می‌شناسند. مجری برنامه‌ی آشپزی «بهونه». اولین مردی که به رسانه‌ی ملی آمد و با آن لبخند صمیمی شروع به آموزش آشپزی کرد و حالا اگر شهرتش بیشتر از بازیگرها و فوتبالیست‌های معروف نباشد کمتر هم نیست.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مایکل شوماخر آشپزی: یک دنیا لبخند، یک بغل خاطره


سامان گلریز را همه می‌شناسند. مجری برنامه‌ی آشپزی «بهونه». اولین مردی که به رسانه‌ی ملی آمد و
با آن لبخند صمیمی شروع به آموزش آشپزی کرد و حالا اگر شهرتش بیشتر از بازیگرها و فوتبالیست‌های معروف نباشد کمتر هم نیست.

گلریز

آقای گلریز متولد سال 1350 در اهواز هستند. تا سه سال بعد از جنگ در خوزستان بوده‌اند و بعد از آن به تهران مهاجرت کردند. تحصیلات عالی را ابتدا در رشته عکاسی به اتمام رساندند و بعد وارد رشته هتل‌داری شدند و در رشته آشپزی بین‌المللی از دانشگاه استارکلاید تخصص گرفتند.

بی بهونه پای صحبت‌های ایشان می‌نشینیم تا برایمان  از 16 سال زندگی حرفه‌ای‌شان و برخورد مردم خاطراتی تعریف کنند. لطفاً با لبخندی هم جنس لبخندهای سامان گلریز با ما باشید.

بچه‌ها مرا بیش از مادرهایشان می‌شناسند!

من هر روز با اتفاقی جدید سر و کار دارم. هر روز  مخصوصاً وقتی جلوی دوربین می‌روم برایم خاطره است چون یک محصول، یک غذا و یک تکنیک جدید آشپزی را معرفی می‌کنم؛ اما این موضوع وقتی هیجان‌انگیزتر می‌شود که برخورد مردم  و دیدگاه‌های آن‌ها را می‌بینم و می‌شنوم. می‌دانید که تیتراژ برنامه بهونه انیمیشن است. ابتدا حتی فکر نمی‌کردم که این نوع تیتراژ مناسب باشد و طرفدار  کسب کند اما چندی قبل در راه منزل یکی از دوستان کاملا نظرم عوض شد. با مادر و دختری در آسانسور همراه بودم، خانم با تعجب صورت مرا ورانداز می‌کرد و در نهایت از روی کنجکاوی پرسید آقا شما مجری برنامه کودک هستید؟ در همین لحظه دختر کوچکش با لحن خاصی گفت: «نه مامان! این آقا آشپزی درس می‌ده! » برای من این موضوع که بچه‌ها بیشتر از مادرهایشان مرا می‌شناسند و شاید علاقه‌مند به دنبال کردن مجموعه برنامه‌های آشپزی هستند خیلی جالب بود. همین مسئله باعث شد تمرکز اصلی‌ام را روی تغذیه کودکان بگذارم و کتاب‌های آشپزی کودکان را در سراسر دنیا مطالعه کنم. همیشه نیز به والدین توصیه می‌کنم کودکان را به آشپزخانه بیاورند و در کنار آموزش خطرات، مراحل آشپزی را به آن‌ها آموزش و حتی کودکان را در تهیه غذا دخالت دهند.

بسیاری از این نوع غذاها را تنها مادربزرگ‌ها بلدند و متاسفانه با رفتنشان دستور

پخت این غذاها هم می‌رود و به گونه‌ای منقرض می‌شود

می‌گویند من مایکل شوماخر آشپزی هستم!

خاطره دیگری که از برخورد مردم دارم به گونه‌ای به مایکل شوماخر برمی‌گردد که این روزها در کماست و امیدوارم هر چه زودتر بهبود یابد. چندی پیش در سوپرمارکت مشغول خرید بودم  و چند پسر جوان جلوی در تجمع کرده بودند. موقع خارج شدن یکی از پسرها گفت این آقا چقدر قیافه‌ی آشنایی دارد و دیگری که خیلی تپل بود  و مشخص بود اهل شکم است گفت این مایکل شوماخر آشپزیه!

گلریز

خوشحالم که حتی در روستاهای پرت هم طرفدار دارم!

بنده علاقه خاصی به غذاهای سنتی دارم و دوست دارم آن‌ها را بیاموزم و آموزش دهم. بسیاری از این نوع غذاها را تنها مادربزرگ‌ها بلدند و متاسفانه با رفتنشان دستور پخت این غذاها هم می‌رود و به گونه‌ای منقرض می‌شود. همیشه در برنامه‌هایم از دختر خانم‌ها می‌خواهم کنار دست مادربزرگ‌هایشان بنشینند و دستور پخت غذا را از آن‌ها بگیرند و جایی بنویسند. خود بنده نیز گاهی به مناطق دورافتاده سفر می‌کنم تا غذاهای محلی را بیاموزم. هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم در این مناطق کسی مرا بشناسد و خوشحال بودم که با آرامش می‌توانم چرخی بزنم و دستور پخت‌ها را یاد بگیرم. یک بار در سفری به شمال به خانه‌ای سر زدم تا دستور پخت غذای محلی بگیرم؛ اما وقتی در خانه را باز کردند دیدم تمام ده در خانه جمع شده‌اند و منتظر هستند. برایم خیلی جالب بود که مردم ارزش قائل شده بودند و به استقبالم آمده بودند.

رکورددار تدریس آشپزی در ایرانم!

گاهی در سفرهایم با خانم‌هایی آشنا می‌شوم که از روز اول برنامه آشپزی من جزوه برداشته‌اند و به اندازه 4-5 دیکشنری دستور پخت غذا دارند. بنده 16 سال است آشپزی درس می‌دهم و به نوعی رکورددار این حوزه هستم. از این بابت به خود می‌بالم!

گلریز

همیشه می‌گویم مراقب محیط‌زیست باشید!

گاهی برای حمایت از محیط‌زیست و  گونه‌های در حال انقراض مخصوصاً ماهی‌ها  برنامه دارم. وقتی در بازار ماهی‌فروش‌ها خرید می‌کنم بسیاری از فروشنده‌ها به حرف‌هایم اعتراض می‌کنند اما سعی دارم توجیهشان کنم که واقعاً صید و مصرف این ماهی‌ها خوب نیست. خوشبختانه بعد از یک گفت‌وگوی گرم اکثراً راضی می‌شوند و برخوردهای محبت‌آمیزی دارند.

در خانه غذای دریایی را من درست می‌کنم!

بنده دو دختر کوچک دارم که هنوز از آشپزی جز خوردن متوجه چیز دیگری نیستند. سعی می‌کنیم هم من هم مادرشان آشپزی کنیم. گرچه هم من هم فرزندانم ترجیح می‌دهیم همسرم آشپزی کند. معمولاً وقتی خانمم از من می‌خواهد آشپزی کنم در جواب می‌گویم «خانم مگر آرایشگرها سرشان را خودشان اصلاح می‌کنند؟»البته این موضوع  دلیل علمی هم دارد یعنی دست پخت خانم‌ها دست پخت مادرانه است و نشانه‌هایی از نوستالژی دارد. مادرها با عشق و محبت آشپزی می‌کنند و به همین دلیل معمولاً غذاهایشان خوشمزه‌تر می‌شود. بنده هم اگر غذای دریایی داشته باشیم آشپزی می‌کنم؛ زیرا غذای دریایی درست کردن کار آسانی نیست  و تعریف از خود نباشد بنده در آن تبحر خاصی دارم.

فاطمه مهدی پور

بخش تغذیه و آشپزی تبیان


مطالب مرتبط:

دکتر کرمانی از نقش باور در کنترل وزن می‌گوید...

چاق ها نخوانند! (مصاحبه)

این ‌بار لاغرها بخوانند! (2)

سوء تغذیه ای به نام چاقی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.