تبیان، دستیار زندگی
بنابراین پرهیز از دشنام گویی به معنای سکوت در مقابل انحرافات نیست بلکه به معنای روشنگری مؤدبانه و استدلالی است که احتمال هدایت مخاطبان را بیشتر می کند و در پیشگاه خداوند و در مقابل افکار عمومی نیز بهتر قابل دفاع است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

یکم عفت بیان داشته باشیم بد نیست‌ها!

دشنام

یكی از نابهنجاری های اجتماعی كه در جامعه بسیار رواج یافته و به صورت پدیده ای در همه جا حتی در میان كودكان و نوجوانان بروز پیدا كرده است، مسئله دشنام و ناسزا با واژگان و الفاظ ركیك و زشت است. این مسئله در زمان مولایمان امیرالمۆمنین علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ نیز رواج داشته چنانچه ایشان در جنگ صفین برخی از یارانشان را از دشنام دادن به دشمنان بازداشته اند.


دعا به جای دشنام

حجر بن عدّی و عمر و بن حمق، دو یار شجاع و با وفای امیر مۆمنان علی ـ علیه السلام ـ بودند آنان در ماجرای جنگ صفّین از سپاه شام اظهار بیزاری می کردند و به آن ها ناسزا می گفتند. این خبر به امام علی ـ علیه السلام ـ رسید امام برای آنها پیام فرستاد که ناسزاگوئی نکنید و دشنام ندهید. آن دو به حضور علی ـ علیه السلام ـ آمده و عرض کردند: «آیا ما بر حق نیستیم؟» امام فرمود: «آری بر حقّیم». عرض کردند: آیا سپاه شام (پیروان معاویه) در خط باطل نیستند؟»امام فرمود: «آری آن ها بر باطل اند». عرض کردند: «پس چرا ما را از ناسزا گوئی به آن ها، منع می کنی؟»(1)

امام فرمود: «انّی اکره لکم ان تکونوا سبّابین، ولکنّکم لو وصفتم اعمالهم و ذکرّتم حالهم کان اصوب فی القول و ابلغ فی العذر...؛ من نمی پسندم که شما دشنام دهنده باشید، ولی اگر کردارشان را افشا می کردید و گمراهی های آن ها را بر می شمردید، در گفتار راست تر بودید و عذرتان رساتر بود». سپس فرمود: باید به جای دشنام دادن، چنین دعا می کردید: «خداوندا! خون ما و آن ها را حفظ کن، بین ما و آن ها را اصلاح فرما، و آنان را از گمراهی، هدایت کن تا آنان که ناآگاه هستند، حق را بشناسند و آنان که با حق، ستیز می کنند، از این کار زشت خود دست بردارند».(2)

بنابراین پرهیز از دشنام گویی به معنای سکوت در مقابل انحرافات نیست بلکه به معنای روشنگری مۆدبانه و استدلالی است که احتمال هدایت مخاطبان را بیشتر می کند و در پیشگاه خداوند و در مقابل افکار عمومی نیز بهتر قابل دفاع است.

در قرآن مجید نیز شبیه این مطلب آمده، گویی امام علی ـ علیه السلام ـ این مطلب را از قرآن اقتباس نموده است: «و لا تسبّوا الذین یدعون من دون الله فیسبّوا الله عدوا بغیر علم؛ معبود کسانی را که غیر خدا را می خوانند، دشنام ندهید، مبادا آن ها نیز از روی ظلم و جهل خدا را دشنام دهند».(3)

وقتی شخصی با فساق و فجار،‌ اراذل و اوباش، افراد پست و فرومایه، مجالست و هم‌نشینی كند و با آنها رفیق و مأنوس گردد بتدریج روحیات، خلقیات و عبارات آن‌ها در او اثر می‌گذارد و از آن‌جا كه سخنان عادی آن‌ها توام با هرزه‌گویی و فحاشی به یكدیگر است به او هم سرایت می‌كند و ابتدا گهگاهی آن الفاظ ركیك را بر زبان جاری می‌سازد و به زشتی آن كلمات توجه دارد ولی بعد از مدتی قبح آن الفاظ از نظرش زائل شده و فحش دادن و فحش شنیدن برایش بصورت امری عادی در می آید و بجائی می رسد كه در شرائط معمولی بطور ناخود‌ آگاه این الفاظ زشت بر زبانش جاری می‌شود و كمتر سخنی می‌گوید كه چاشنی آن فحش و ناسزا نباشد

به طوری كه از بعضی روایات استفاده می شود جمعی از مۆمنان بر اثر ناراحتی شدید كه از مسئله بت پرستی داشتند، گاهی بتهای مشركان را به باد ناسزا گرفته و به آنها دشنام می دادند، قرآن صریحا از این موضوع، نهی كرد و رعایت اصول ادب و عفت و نزاكت در بیان را، حتی در برابر خرافی ترین و بدترین ادیان، لازم شمرد. دلیل این موضوع، روشن است، زیرا با دشنام و ناسزا نمی توان كسی را از مسیر غلط باز داشت، بلكه به عكس، تعصب شدید آمیخته با جهالت كه در اینگونه افراد است، سبب می شود كه به اصطلاح روی دنده لجاجت افتاده، در آئین باطل خود راسختر شوند، و براحتی زبان به بدگوئی و توهین نسبت به ساحت قدس پروردگار بگشایند، زیرا هر گروه و ملتی نسبت به عقاید و اعمال خود، تعصب دارد همانطور كه قرآن در جمله بعد می گوید ما این چنین برای هر جمعیتی عملشان را زینت دادیم (كذلك زینا لكل امه عملهم).

مسعده بن صدقه از امام صادق ـ علیه السلام ـ سوال می كند كه معنی كلام پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ چیست كه فرمود: «شرك از حركت مورچه بر روی یك سنگ صاف در شب تاریك مخفی تر است؟!» امام فرمود: «مومنان به بت های مشركان دشنام می دهند و در نتیجه مشركان هم به معبود مومنان ناسزا می گویند پس خداوند از دشنام به بت ها نهی فرموده تا كافران معبود مومنان را دشنام ندهند پس مومنان به واسطه دشنام به بت ها، مشرك می شوند در حالیكه خود نمی دانند.(4)

خشم

اسباب فحش

الف) غضب: وقتی شخصی از فردی ناراحت و خشمگین می‌شود و قصد آزار و اذیت او را داشته باشد به او ناسزا و دشنام می‌دهد.

ب) عادت: وقتی شخصی با فساق و فجار،‌ اراذل و اوباش، افراد پست و فرومایه، مجالست و هم‌نشینی كند و با آنها رفیق و مأنوس گردد بتدریج روحیات، خلقیات و عبارات آن‌ها در او اثر می‌گذارد و از آن‌جا كه سخنان عادی آن‌ها توام با هرزه‌گویی و فحاشی به یكدیگر است به او هم سرایت می‌كند و ابتدا گهگاهی آن الفاظ ركیك را بر زبان جاری می‌سازد و به زشتی آن كلمات توجه دارد ولی بعد از مدتی قبح آن الفاظ از نظرش زائل شده و فحش دادن و فحش شنیدن برایش بصورت امری عادی در می آید و بجائی می رسد كه در شرائط معمولی بطور ناخود‌آگاه این الفاظ زشت بر زبانش جاری می‌شود و كمتر سخنی می‌گوید كه چاشنی آن فحش و ناسزا نباشد.

پرهیز از دشنام گویی به معنای سکوت در مقابل انحرافات نیست بلکه به معنای روشنگری مۆدبانه و استدلالی است که احتمال هدایت مخاطبان را بیشتر می کند و در پیشگاه خداوند و در مقابل افکار عمومی نیز بهتر قابل دفاع است

جواب دشنام نباید از حد تجاوز كند بلكه باید به مثل آن(5) و یا ضعیف‌تر از آن باشد. تجاوز از حد دو صورت دارد:

الف) تكرار دشنام به لفظ یا مترادف آن

ب) دشنام به لفظ زشتتر و ركیك‌تر.

فحاشی دارای مراتب مختلفی است كه بعضی از آن‌ها از بعضی دیگر زشت تر است و بحسب عادات و موارد با هم فرق می‌كند لذا بعضی از فحش‌ها حرام و بعضی دیگر مكروه و مذموم است.

و لذا پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود: «(6) دو نفر كه به یكدیگر فحش و دشنام می‌دهند پس گناه هر دو بر عهده آغاز كننده است مگر اینكه جواب دهنده از حد تجاوز كند در اینصورت گناه هر یك بر عهده‌ خود او می‌باشد.»

کلام آخر:

نهج البلاغه و قرآن، دستور می دهند که مسلمین حتی در برابر دشمن، اصول ادب و عفّت کلام را حفظ کنند چرا که با دشنام نمی توان، گمراهان را به سوی حقّ سوق داد، بلکه به عکس دشنام موجب لجاجت بیشتر دشمن خواهد شد، بنابر این باید با منطق و برهان و نزاکت اخلاقی، افراد را به سوی اسلام جذب نمود.

پی نوشتها:

1ـ شرح نهج البلاغه، خوئی، ج 13، ص 94.

2ـ نهج البلاغه،خطبه 206.

3ـ انعام/108.

4ـ وسائل الشیعه، ج11، ص498.

5ـ" فمن اعتدی علیكم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیكم". (بقره/194).

6ـ" المتسابان ما قلا فعلی البادی حتی یعتدی المظلوم." (المحجه البیضاء، ج5، ص217).

فرآوری: زهرا انصاری نسب

بخش نهج البلاغه تبیان    


منبع:

محمد محمدی اشتهاردی - داستان های نهج البلاغه

سایت معارف قرآن

سایت اندیشه قم

مطالب مرتبط:

دعا کنیم!

نهی از دشنام در منطق قرآن

فرق لعن و دشنام در قرآن و روایات

کلینیک اینترنتی رایگان

پاسخ امام سجاد علیه السلام به دشنام دهنده

دشنام دادن حرام است؟

کسانی که بهشت بر آن ها حرام است!

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.