جایگاه ولایت تکوینی امامان
وحى به دلیل سنخیت خاص خویش، همواره مصون از دست اندازى ابلیس است. پیامبران در همه مراحل فهم، درک و دریافت آن، در عصمت الهى قرار دارند؛ برخلاف برخى الهامات که گاهى شیطانى است و همواره، مصون از خطا نمیباشد. اما از آنجا که امامان، معصوم میباشند، الهامشان حقیقى و ربانى است؛ زیرا هم در مرحله فهم و هم درک و هم دریافت، مصون از خطا میباشند. در این مقاله جایگاه ولایت تکوینی امامان و ارتباط آنها با منبع خطاناپذیر به طور خلاصه مورد بررسی قرار می گیرد.
امامان و معصومان علیهم السلام، از جهت ولایت تکوینى داراى چه جایگاهى هستند؟
ولى اللّه بودن امامان علیهم السلام
«ولىّ» یکى از اسماى الهى است و از آنجا که «اسماء اللّه » باقى و دائم اند، انسان کامل ـ که مظهر اَتَم و اَکمل اسماى الهى است ـ صاحب ولایت کلیه دائمى است و میتواند به اذن او، در ماده کائنات تصرف کند و قواى ارضى و سماوى را تحت تسخیر خویش در آورد. این ولایت تکوینى، از ویژگیهای برجسته امام علیه السلام به شمار میرود و از همین رو هر چیزى را اراده کند، به اذن خداوند، در جهان واقع میشود.
گفتنى است واجد مقام ولایت ـ که تحت تدبیر خاص خداى سبحان قرار گرفته و در واقع تحت ولایت او است ـ مأمور محض بودن خود را میداند و به هیچ وجه داعى استقلال ندارد؛ زیرا ولایت اذنى با استقلال سازگار نیست.
انسان وقتى دریافت که اراده او، مقهور اراده خداى سبحان است؛ میتواند به مقام شامخ «ولایت» نایل آید.
ارتباط امام با منبع خطاناپذیر از چه سنخى است؟
براساس روایات، امامان دست آموز الهام غیبیاند. آنان صداى غیب را میشنوند؛ اما فرشته را نمیبینند. برخلاف پیامبر که سخن فرشته را میشنود و گاه خود ملک را میبیند؛ نه اینکه تنها صدا را بشنود.
این الهام نظیر الهامى است که به حضرت خضر و ذوالقرنین و حضرت مریم و مادر موسى علیه السلام شده است و گاهى در قرآن کریم، تعبیر به وحى گردیده که البته منظور از آن «وحى نبوت» نیست.
حضرت رضا علیه السلام در ضمن حدیث مفصلى، درباره امامت فرمود:
«هنگامى که خداى متعال کسى را به عنوان «امام» براى مردم برمى گزیند، به او سعه صدر، عطا میکند و چشمه هاى حکمت را در دلش قرار میدهد و علم را به وى الهام میکند تا براى جواب از هیچ سوالى در نماند و در تشخیص حق سرگردان نشود. پس او معصوم و مورد تأیید و توفیق الهى بوده، از خطاها و لغزشها در امان خواهد بود» .(اصول کافى، ج 1، ص 203 – 198)
باید توجه داشت امام کسى است که از وجودى برتر در عصر خود برخوردار است و در نقطه اوج و قله هرم هستى قرار دارد. از این رو باطن امام ـ همانند باطن پیامبر ـ با نور ولایت حق روشن بوده و با عالم حقایق و معانى غیبى ارتباط دارد.
امام همانند پیامبر، واسطه فیض میان خلق و حق، عامل ارتباط خلق با حق و حافظ حریم وحى و شریعت است؛ اما پیامبر نیست؛ یعنى، مقام و شأن و مسئولیت نبوى و رسالت را به او ندادهاند.
امام رضا علیه السلام میفرماید: «فرق میان پیامبر و رسول و امام در این است که رسول فرشته وحى را میبیند، صدایش را میشنود و وحى بر او نازل میشود. گاهى نیز در خواب میبیند ـ چنان که حضرت ابراهیم دید و پیامبر سخن فرشته را شنید ـ و گاه خود فرشته را میبیند نه اینکه تنها صدا را بشنود. امام کسى است که فرشته را نمیبیند؛ ولى سخن او را میشنود».(اصول کافى، ح 435)
معناى الهام
«الهام» در لغت به معناى القاى مطلبى در نفس و جان است. بنا بر بعضى از تفاسیر، الهام داراى معناى عام و خاص است. معناى خاص الهام ویژه اولیا و اوصیا است که گاهى با واسطه و گاهى بدون واسطه میباشد.
الهام با واسطه، توسط صدایى که از شخص خارج میگردد و آن گاه شنیده و معناى مقصود از آن فهمیده میشود، صورت میپذیرد. این حالت، مانند رۆیا، در حالات اولیه انبیا رخ میدهد و اهل حق آن را وحى خفى به شمار میآورند. اما الهام بدون واسطه عبارت است از: القاى معانى و حقایق در قلوب اولیا از عالم غیب که ممکن است به صورت دفعى و ناگهانى باشد و ممکن است به تدریج صورت پذیرد.
برخى الهام را مربوط به جنبه «ولایت» و وحى را مربوط به جنبه «رسالت و نبوت» دانسته و معتقدند: الهام، تنها از نوع کشف معنوى صرف است؛ از این رو، وحى از خواص نبوت و متعلق به ظاهر و الهام از خواص ولایت و مربوط به باطن است و چون ولایت بر نبوت، تقدم شرفى دارد، الهام نیز برتر از وحى خواهد بود. علاوه بر آنکه وحى مشروط به تبلیغ است؛ ولى الهام چنین نیست.
تفاوت اساسى میان وحى و الهام در این نکته نیز هست که پیامبر، فرشته اى را که واسطه وحى است، هنگام القاى وحى به رۆیت بصرى مشاهده میکند؛ ولى در الهام امام و ولّى، تنها حضور او را حس میکند و با رۆیت بصرى او را نمیبیند.
خلاصه سخن آنکه:
آنچه به عنوان شریعت به پیامبر القا میشود، همواره به واسطه فرشته اى است که پیامبر گاهى، او را با رۆیت بصرى مشاهده میکند و این از اختصاصات پیامبر است. اما از آنجا که پیامبر علاوه بر شأن نبوت و رسالت، داراى مقام ولایت نیز هست؛ از انواع دیگر الهامات ربانى نیز بهره مند است. چنین الهاماتى ـ که مشترک میان ولى، امام و نبى است ـ وحى به معناى خاص نیست و مربوط به مقام باطن (ولایت) است.
تفاوت اساسى دیگرى نیز میان وحى و الهام وجود دارد و آن این است که وحى به دلیل سنخیت خاص خویش، همواره مصون از دست اندازى ابلیس است. پیامبران در همه مراحل فهم، درک و دریافت آن، در عصمت الهى قرار دارند؛ برخلاف برخى الهامات که گاهى شیطانى است و همواره، مصون از خطا نمیباشد. اما از آنجا که امامان، معصوم میباشند، الهامشان حقیقى و ربانى است؛ زیرا هم در مرحله فهم و هم درک و هم دریافت، مصون از خطا میباشند.
فرآوری: آمنه اسفندیاری
بخش اعتقادات شیعه تبیان
منابع:
سایت راسخون
سایت porseman
اصول کافى، ج 1
مطالب مرتبط:
انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه