تبیان، دستیار زندگی
ژانر کمدی شاید یکی از مشکل‌ترین گونه‌های نمایشی است که برای تحققِ آن زبردستی و ترفندهای ویژه‌ای نیاز است. اگر در تراژدی، کاتارسیس و پالایشِ روح و روان در ازایِ یک تعاملِ حزن انگیز هدف قرار می‌گیرد تا مخاطب نیز از آن بهرهٔ ماهوی و معنوی ببرد در کمدی، کاتار
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

یک اصل در کمدی؛ترسیمِ وضعیتی هولناک


ژانر کمدی شاید یکی از مشکل‌ترین گونه‌های نمایشی است که برای تحققِ آن زبردستی و ترفندهای ویژه‌ای نیاز است. اگر در تراژدی، کاتارسیس و پالایشِ روح و روان در ازایِ یک تعاملِ حزن انگیز هدف قرار می‌گیرد تا مخاطب نیز از آن بهرهء ماهوی و معنوی ببرد در کمدی، کاتارسیس در بطنِ مسرت بخش بودن، توام با هولناک جلوه یافتنِ یک موقعیت تبیین می‌شود. البته بلافاصله باید مرزِ مابینِ کمدی و سایرِ گونه‌های متصل به آن همچون طنز، هجو و... را تبیین کرد. در حقیقت مابینِ کمدی و شعباتِ آن (طنز، هجو و...) فاصله‌ای معنایی و زیبا‌شناسانه وجود دارد و کمدی به سببِ فاخر بودنش، یک ویژگی کیفی و متمایزتری دارد و وجه هولناکِ مستتر در کمدی در گونه‌هایی همچون فُرس کمرنگ می‌شود.

یک اصل در کمدی؛ترسیمِ وضعیتی هولناک

کمدیِ فاخر، هولناک بودن را در ورایِ مسرت بخش بودن، اصلی اساسی قرار می‌دهد؛ دنیایی پر از مساله که به نوعی تجلی دهندهء‌‌ همان هامارتیا و معضلِ تراژیک است. بن اندیشهء کمدی، صرفا متکی بر خنداندنِ تماشاگر و ایجادِ لحظاتِ شیرین و مسرت بخش نیست، بلکه در ورای ایجادِ چنین بزنگاه‌هایی، قصد بر این است که به نوعی مخاطبان برای پذیرشِ مضامینِ عمیق و تکان دهنده آماده شوند.

از این منظر، کاستنِ هولناکی و زهرِ واقعهء تبیین و ترسیم شده در درام و نیز کاهشِ شدت و حِدَّتِ فشارهای عصبی وارده بر تماشاگر در اثر آشکار سازی موضوع، دلیلی برای وقوعِ لحظاتِ مسرت بخش است. همینجا باید افزود که البته خنداندن و خندیدن از وجوه مختلفِ اجتماعی و روان‌شناسی نیز توصیه شده است. باری، ژانرِ کمدی رسالتش در شکل دادنِ «روساختی» مفرح، بشاش، خوشامد، و خُنـــــک است که با «ژرف ساختی» هولناک، تکان دهنده، غریب و واقعی همراه می‌شود. این دو وجه روساختی و ژرف ساختی در کمدی، تاثیر و تاثری را در مخاطب شکل می‌دهد؛ یعنی هم او را به لذت می‌رساند و هم به پالایش و بازنگری.

نمایش «شایعات» با توجه به دو لایهء ذکر شده، توانسته است در شکل گیری ارتباط با مخاطب هم ایشان را به لذتی وافر و کمیک برساند و هم با به تصویر کشیدنِ یک شبکه و سیستمِ هولناکِ اجتماعی، هشداری به آن‌ها دهد. حادثه‌ای برای فردی رخ می‌دهد و همکاران و دوستانِ او، براساسِ موقعیتِ جدید، موقعیت و منفعتِ خویش را رَصَد می‌کنند. از این حیث «شایعات» همجوار با تئاترِ موقعیت تبیین می‌شود؛ تئاتری که شرایط و مقتضیاتِ زمانی و مکانی در آن اُس و اساس است.

همگان بن مایه‌های فکری و رفتاری خویش را بر اساسِ «اکنون» و نسبتِ خویش با آن تبیین و تعیین می‌کنند و آنچه در گذشته و مناسباتِ پیشینشان وجود دارد، فقط به عنوانِ یک مدخل برای شناسایی شدن و شناسنامه دار شدن بسط می‌یابد. گروه اجرایی نمایش «شایعات» با ترسیمِ آدم‌های گوناگون از اقشارِ مختلفِ اجتماعی (پزشک، خانه دار، هنرمند، وکیل، آشپز و...) سعی دارد تا چگونگی شکل گیری و رشد و نمو شایعه را به عنوان یک معضلِ اجتماعی که طعنه‌ای هم به مقولهء سیاسی می‌زند، کندوکاو کند؛ معضلی که بر روابطِ آدم‌ها و مناسباتشان تاثیر می‌گذارد و گذشته و روابطِ پیشینِ آدم‌ها را هم دگرگون می‌کند. این تغییر اگرچه بطئی نیست و نمی‌توان آن را تحول نامید؛ اما زنگِ خطر و هشداری است برای جامعه و آدم‌هایی که «نان به نرخ روز می‌خورند» و مدام از ساحتی به ساحتی دیگر می‌غلتند. این وضعیتِ هولناک در نمایشِ «شایعات» با یکی از بهترین شیوه‌ها؛ یعنی کمدی پیوند خورده است تا هم از زهر آن قدری کاسته شود و هم مخاطب به راحتی پذیرای این نوع نقدِ اجتماعی شود و از سوی دیگر از آن تاثیر پذیرد و به یک خودسازی و نهیبِ درونی رهنمون شود.

کمدیِ فاخر، هولناک بودن را در ورایِ مسرت بخش بودن، اصلی اساسی قرار می‌دهد؛ دنیایی پر از مساله که به نوعی تجلی دهندهء‌‌ همان هامارتیا و معضلِ تراژیک است. بن اندیشهء کمدی، صرفا متکی بر خنداندنِ تماشاگر و ایجادِ لحظاتِ شیرین و مسرت بخش نیست....

گروه نمایشی «شایعات» می‌توانست از ژانرِ کمدی فاصله بگیرد؛ اما بی‌تردید تاثیرپذیریِ موردِ اشاره و جذبه و لذتِ حاصل از اثر رنگ می‌باخت و کیفیتِ دیگری شکل می‌گرفت. بر فرض نمایشِ «شایعات» در ظرفِ تراژیک بر روی صحنه نقش می‌بست، آن وقت دو خدشه بر سیستمِ ارتباطی با مخاطب پدید می‌آمد: یک خدشه بر برخوردِ آدم‌های نمایشی و سیرِ داستانی اثر و دیگری از بین رفتنِ نقدِ درونی هر مخاطب بر خویش. گرایش به تراژدی، نخست وجه هنرمندانهء اثر را کم می‌کرد و دوم فاصله‌ای مابینِ تماشاگر و اثر شکل می‌داد. از این رو گزینشِ ژانرِ کمدی بر اساسِ پیشنهادِ متن و تسرّی آن بر گروه اجرایی، انتخابی درست است. گروه اجرایی نمایشِ «شایعات» در دو ساحت، این کمدی را بر اثر حاکم می‌کند:

نخست یک کمدی وضعیت و موقعیت شکل می‌گیرد که در آن آدم‌ها ساحت‌های گوناگون و نوینی را از خویش بروز می‌دهند. این ساحت‌ها به فراخورِ شرایط و لحظات،‌گاه - و نه همیشه - با گذشتهء آدم‌ها همسان نیستند و یا جهت دیگری دارند؛ زیرا موقعیتِ جدید آن‌ها را واداشته است تا خود را به گونه‌ای دیگر تبیین کنند. ساحتِ دوم با برخی از شوخی‌های شخصی و فردی شکل می‌گیرد.

یک اصل در کمدی؛ترسیمِ وضعیتی هولناک

این ساحت بروز دهندهء لایه‌های پنهانِ شخصیت هاست؛ شخصیت‌هایی که با فرهنگِ اجتماعی خاص و به‌ظاهر متمدنی زیسته و بزرگ شده‌اند. اینجاست که لایه‌های پنهانِ تمدنِ غربی و معاشرت‌های خاص و فردیشان بروز پیدا می‌کند. این قبیل از شخصیت‌های مستتر در درامِ سایمون که در معضلات اجتماعی غوطه ور هستند با زبانِ کمدی به سُخره گرفته می‌شوند. سایمون با عیان کردن این دو بُعدِ درونی و بیرونی جدید و قدیمِ آدم‌های اثرش، یک نقد اجتماعی را پیش می‌برد و از همین روست که‌گاه اثر می‌دانی می‌شود برای تکه پراکنی‌های بظاهر خنده دار؛ اما در باطن خوفناک. این آدم‌ها که هر یک منصب و نشانی خاص دارند‌گاه تا حدِّ جوک‌های رایجِ کوچه و بازار خود را در موقعیتِ پیش آمده عیان می‌کنند تا پرده از فرهنگ و مناسباتِ پنهانشان بردارند.

اینجاست که در ورای کمدی، نهیبی برای مخاطب شکل می‌گیرد. پوسته کمیک است؛ اما مخاطب در درون، نقب و نقدی بر این منش و رفتار می‌زند. بخشِ اول، تاثیری دراماتیک و داستانی را برمخاطب ایجاد می‌کند و بخشِ دوم، تاثیری دراماتیک و اندیشمندانه را هدف قرار می‌دهد. ضرورت و همجواری این دو بخش از لایه‌های کمدی به‌‌ همان روساخت و ژرف ساختِ اثر بازمی گردد و چنانچه لایه‌های اندیشمندانه و سپس لایه‌های نازل‌تر و روزمره که پنهان بوده و حال بر حسبِ موقعیت بروز پیدا کرده‌اند، نشان داده نشوند، نمایش نمی‌تواند تاثیر و لذتِ مورد اشاره را توامان پدید آورد. گروه اجرایی نمایش «شایعات» با نگاهی تیز و هوشمندانه بر وجوه دو گانهء اشاره شده، تاکیدِ موکد دارد.

سیفی‌آزاد نشان داده است که درکی درست و عمیق از کمدی دارد و می‌داند که چگونه لحظات را با دو ساحتِ مسرت بخش و هولناک پیش ببرد. این موضوع در انتخابِ بازیگران نمایش، طراحی صحنه و لباس، و حتی موسیقی اثر هم به چشم می‌خورد. فقط آنچه به دقتِ بیشتری نیاز دارد، فشردگی بیشتر داستان و حذفِ برخی از مناسبات است که در اینجا و این زمان و این مکان، کمتر مابه ازای عینی دارند و به عبارتی باعثِ کم شدنِ ارتباط مخاطب با اثر می‌شوند.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع : خبرآنلاین / مهرداد رایانی‌مخصوص