در دشتی از عرفان!
اماما! در این دشت چه خواندى؟ كه هنوز دشت، از نام تو عرفان دارد. شب از یاد تو عطرآگین است. آسمان رنگ خدایى دارد. سنگهاى جبلالرحمه همه نالانند. سرزمین، سرزمین شهادت، معرفت و عرفان است . (محسن قرائتى، حج، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ چهارم .) مىداند چه كسى بر روى آن گام مىنهد. چرا آمده؟ چگونه بر مىگردد؟ "اى حسین" اى مرد عرفان در دعاى عرفه چه گفتى كه حاجیان همه گریانند؟
صحراى عرفات كلاس شناخت و خودسازى امام حسین علیه السلام است. روز عرفه همراه شاگردان وفادارش در این پایگاه مقدس درنگى بس شگرف كردند و روى به دامن كوه رحمت نهادند و در سمت چپ كوه در برابر كعبه كلاس صحرایى تشكیل دادند. موضوع آن شناخت و سازندگى بود. روز، روز عرفه بود. دستهاى مباركشان را روبروى صورتشان به دعا بلند كردند و مشغول دعا شدند. دعایى بسیار طولانى، با محتوایى عاشقانه!
پروردگارا! اگر همه واقفان چنین دعایى را از جان و دل بر زبان آورند، عظمت و قدرت حضرت بارى تعالى را با جمال و جلال و شكوه و همه اوصافش بازیابند تا شوق دیدار حق در آنان پدید آید. خدا را با چشم دل از رهگذار این دعا بخوبى مىتوان رۆیت كرد. پروردگارى كه صنعت هیچ صنعتگرى به پایش نرسد. بخشنده بی دریغ است. بر رازها آگاه است. پاداش دهنده نیكىهاست. فرستنده رحمت بر اشكهاى درگاهش، سامع نداى دردمندان، رافع درد دردمندان و قامع گردنكشان است. آن هم در بیابان عرفات در فضایى باز و رهیده از هرگونه عوامل دنیایى در چنین شرایطی آفریدگار جهان هستى را به وسیله خود او مىتوان شناخت.
حال، قلب خویش را با بخشهایی از دعای عرفه امام حسین علیه السلام جلا داده و به مناجات امام با خدای متعال گوش جان می سپاریم وبا امام همنوا می شویم:
پروردگارا، مرا به كه وا مىگذارى؟ به خویشاوندى كه پیوند محبت را مىگسلد، یا بیگانهاى كه با من خشم مىراند، یا به آنان كه مرا خوار مىشمارند؟ و حال آن كه تو خداى منى و رشته سرنوشت من در چنگ توست! از غربت و تنهایى و دورى خانهام و خوارىام درچشمان كسى كه وى را بر من مسلط گردانیدهاى، به درگاه تو شكایت مىآورم.
بارالها بر من خشم مگیر كه اگر تو بر من خشم نیاورى، مرا زغیر تو باكى نیست و مگر نه این است كه فراخناك لطف و عافیت تو مرا كافى است!
خداوندا، تو را به نور جمالت كه بر زمین و آسمانها تابیده است و پردههاى تاریكى را برانداخته و كار گذشتگان و آیندگان را صلاح بخشیده است، سوگند مىدهم و از تو مىطلبم كه در آن حال كه بر من خشم گرفتهاى، مرا نمیرانى و قهر خود را بر من نازل نگردانى كه تو مىتوانى قهر و عتاب را رها كنى و به لطف بازآیى و از من خشنود شوى!
اى آن كه سپاسگزاریم به درگاه وى اندك است، اما او محرومم نمىسازد و گناهانم بسیارند لكن مرا به رسوایى نمىكشاند، پیوسته مرا در حال انجام گناهان مىنگرد، اما هیچ گاه به خوارى نمىراندم!
اى آن كه در كودكى مرا محافظت فرمودى و در هنگام پیرى بىروزیم نگذاشتى. اى آن كه الطاف و نعمتهایت در نزد من بیرون از شمارش اند و توان شكرگزارى آنها را ندارم.
اى كسى كه با من به نیكویى و احسان رفتار مىكنى و من به زشتى و عصیان تو را پاسخ مىگویم. اى كسى كه مرا به یمن ایمان نجات بخشیدى، پیش از آن كه به طریقه شكر نعمتهایت آشنا باشم.
اى مولاى من، تویى كه نعمت دادى، تویى كه احسان كردى، تویى كه به نیكى رفتار نمودى، تویى كه كرامت فرمودى، تویى كه فضیلت بخشیدى، تویى كه فضل خود را به اتمام رسانیدى، تویى كه روزى عطا فرمودى، تویى كه كرم كردى، تویى كه توانمندم ساختى، تویى كه سرمایهام دادى، تویى كه پناه دادى، تویى كه كفایت كردى، تویى كه هدایت كردى، تویى كه از گناه بازداشتى، تویى كه گناهان را پوشیدى، تویى كه گناهان را بخشیدى، تویى كه عذر پذیرفتى، تویى كه مكنت و جاه بخشیدى، تویى كه عزت دادى، تویى كه پشتیبان بودى، تویى كه تاییدم كردى، تویى كه یارى رساندى، تویى كه شفا بخشیدى، تویى كه عافیت دادى، تویى كه اكرام كردى، خجسته و بلند مرتبهاى اى پروردگار من، ستایش جاودانه از آن توست و سپاس پیوسته تو را سزاست.
اما من اى خدایم، به خطاهایم معترفم، پس بر من ببخشاى! منم كه گناه كردم، منم كه خطا نمودم، منم كه نادانى كردم، منم كه به سوى گناه شتافتم، منم كه اشتباه كردم، منم كه به غیر تواعتماد كردم، منم كه در عین دانایى گناه كردم، منم كه وعدهها دادم، منم كه وفا ننمودم، منم كه پیمان شكستم، منم كه به جرم خود اقرار كردم.
بارالها، من بدان نعمات كه مرا دادهاى اذعان دارم، به گناهانم اعتراف كرده و از آنها باز مىگردم، تو نیز مرا بیامرز.
اى كسى كه گناه بندگان تو را ضررى نرساند و نیازى به طاعت ایشان ندارى، هر كدام از بندگانت كه كارى نیكو به جاى آورند، به توفیق و لطف توست، پس تو شایسته حمد و سپاس هستی.
خدایا، چون مرا فرمان دادى سركشى نمودم و چون نهى كردى و آنچه را نمىخواستى به جاى آوردم. اینك این منم كه نه دلیلى بر بىگناهى خود دارم كه عذر بخواهم و نه نیروى آن دارم كه از كسى یارى بخواهم. حال با كدامین اعضایم رو به روى تو بایستم، آیا با گوشم یا با چشمم یا با زبان و یا پاهایم، آیا تمامى اینها نعمتهایى نیست كه مرا عنایت فرمودهاى و من با همه آنها نافرمانىات كردهام، اى مولاى من، حجت و دلیل از آن توست و من محكومم!
اى شنواترین شنوندگان و اى تیزبینترین بینندگان و اى سریعترین حسابگران و اى مهربانترین مهربانان، بر محمد(صلی الله علیه و آله) و خاندان پاك وى درود فرست!
پروردگارم، از تو حاجتى را مىطلبم كه اگر آن را به من ارزانى دادى، هر چیز دیگرى را كه از من دریغ نمایى، مرا زیانى نرساند و اگر از آن محرومم سازى، هر چه را به من عطا فرمایى مرا نفعى نبخشد، «از تو مىخواهم كه مرا از آتش جهنم آزاد گردانى!»
غیر تو خدایى نبود، یگانهاى و تو را همتایى نیست، فرمانروایى و ستایش از آن توست و تو بر همه چیز توانایى، اى خدا.
خوشا بحال كسى كه پس از غروب عرفه كه از گناهان پاك شود، بار دیگر گناه نكند. امام صادق علیه السلام فرمود: "هنگامى كه روز عرفه به پایان انجامید و شب فرا رسید، فرشتگان به دوش انسان زده و مىگویند "اى زائر خانه خدا گذشتههاى تو بخشیده شد، مواظب باش كه در آینده، چگونهاى؟ (وافى، جلد 2، باب حج، ص 45 .)سلام بر كسانى كه غروب عرفه را در عرفات درك كرده، و به جایى رسیدهاند كه بفرموده رسول خدا خداوند فرشتگان را براى بخشش خود گواه گرفته و مىفرماید: "اشهدكم انى قد غفرت لهم." (مجلسى ، بحار الانوار، جلد 99، ص 49 .)
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع: وبلاگ نجوای دل