تبیان، دستیار زندگی
در سال های اخیر كمتر بازیگری را می توانید پیدا كنید كه در كمتر از یك سال با سه سریال مختلف طعم موفقیت را تمام و كمال بچشد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

موفقیت به ضرس قاطع!


در سال های اخیر كمتر بازیگری را می توانید پیدا كنید كه در كمتر از یك سال با سه سریال مختلف طعم موفقیت را تمام و كمال بچشد. هومن برق نورد یكی از همان معدود بازیگران است. پاییز 91 برق نورد حسابی در كمدی «دزد و پلیس» تركاند، بعد با سریال درام «زمانه» زمستان موفقی را پشت سر گذاشت و حالا در رمضان 92 با كمدی «دودكش» یك بار دیگر طعم موفقیت را چشیده است.

هومن برق نورد

فیروز «دودكش» خوب موقعی به تور محمد حسین لطیفی خورد. لطیفی كه می خواست بعد از مدت ها دوری از تلویزیون با یك كار آبرومند دوباره كنار مخاطبان قرار بگیرد انتخاب درستی كرد. كافی است كمی به اطرافتان نگاه كنید تا ببینید تكه كلام هایی فیروز مثل «آمپاس»، «قمپز»، «انقولت» و «ضرس قاطع» چقدر بین مردم جا افتاده است و قطعا اگر شخصیت یا سریالی جای خودش را بین مخاطبان به دست نیاورده باشد در بین آن ها هم بازخورد نخواهد داشت. موفقیت دوباره این سریال بهانه خوبی بود تا به سراغ برق نورد برویم و درباره «دودكش» با او گپ بزنیم كه در ادامه می خوانید.

محمد حسین لطیفی پس از مدت ها با دودكش دوباره به تلویزیون برگشته است. قبل از جدایی لطیفی از تلویزیون او همیشه به سخت گیری و وسواس زیاد در كار معروف بود. حالا پس از چند سال بازگشت در تجربه ای كه شما برای اولین بار با این كارگردان داشتید باز هم سخت گیری های معروفش را دیدید؟

آقای لطیفی هر چقدر هم سخت گیر و وسواسی باشد به پای من نمی رسد. اتفاقا در سخت گیری و وسواس خودم سرآمدم و نمی گذارم هیچ چیزی از زیر دستم در برود. جدیت و وسواس آقای لطیفی را سر این كار دیدم ولی این جدیت در خصوص من نبود چون آقای لطیفی خودش می دید كه من سر كار آخر جدی بودنم. همیشه به این معتقد بودم كه یا كاری رو نباید كرد یا اگر تصمیم به انجامش گرفته شد باید به نحو احسنت انجامش داد. به همین دلیل هم سر كار خیلی جدی هستم، حتی گاهی اخلاقم تند می شود ولی همه این ها دلیلش این است كه از جدی بودن در كار نتیجه خوبی گرفته ام.

بعد از تجربه با سعید آقاخانی و حسن فتحی در كمتر از یك سال تجربه كار با محمد حسین لطیفی را هم پیدا كردید. از نظر هومن برق نورد ویژگی خاص كارگردانی لطیفی چیست؟

از نظر اخلاقی كه نمی توانم او را توضیح دهم فقط می توانم بگویم در طول كار با یك آدم بسیار محترم و وارسته و بزرگ رو به رو بودم. هر چند قبلا تعریف های زیادی در مورد خصوصیات اخلاقی او شنیده بودم و در این مورد شكی نداشتم ولی در این كار از نزدیك آن تعریف ها را لمس كردم و فهمیدم همه آن ها درست بوده. اما در زمینه كاری بزرگترین ویژگی لطیفی این است كه بازیگر را خسته نمی كند. كاملا دكوپاژ دارد، خب بعضی كارگردان ها دكوپاژشان را روی كاغذ می آورند و بعضی هم آنقدر ذهنشان آماده است كه در صحنه دكوپاژ را انجام می دهند. آقای لطیفی همیشه دكوپاژ دارد. این ویژگی باعث می شود بازیگر وقتی داخل صحنه می آید بداند قرار است چه اتفاقی بیفتد. بسیاری از كارگردان ها یك نما را به ده شكل لانگ شات و مدیوم شات و كلوزآپ و از بالا و از پایین می گیرند تا بالاخره به یك نمای خوب برسند ولی لطیفی كاملا می داند كه این لحظه لانگ شات است، این لحظه مدیوم شات و این لحظه كلوزآپ، این باعث می شود بازیگر مجبور نباشد ده دفعه یك پلان را در نماهای مختلف بازی كند. كارگردان هایی كه دقیقا نمی داند چه می خواهد این گونه كار می كنند تا در تدوین دستشان باز باشد. در كل آقای لطیفی در همان زمان تصویر برداری به نوعی كار را تدوین شده می گیرد. او خوب می داند كه وقتی وارد صحنه می شود چه می خواهد و این باعث می شود بازیگر اذیت نشود و بی خودی انرژی اش هدر نرود. از طرفی او همان گونه كه گفتم در كار آدمی بسیار جدی است و من با آدم های جدی خیلی بهتر می توانم كار كنم و برایم بسیار محترم تر هستند.

چرا؟

به خاطر اینكه من خودم خیلی جدی هستم، اگر قرار باشد من جدی باشم و كارگردان جدی نباشد جور در نمی اید و همه چیز به هم ریزد. مثلا آقای فتحی هم مثل آقای لطیفی بسیار سختگیر و جدی است و علی رغم اینكه گاهی خیلی از بازیگران از این مسئله شاكی می شوند اما من به شدت این اخلاق را دوست دارم. به خاطر اینكه او پوست من را می كند و من هم پوست كار را می كنم. خب در چنین شرایطی وقتی در فیلم یا سریالی بازی می كنم از همان ابتدا به نتیجه كار ایمان دارم.

با توجه به این كه به قول خودتان در متن و فیلم نامه خیلی سخت گیری می كنید آیا برزو نیك نژاد نویسنده دود كش برای پذیرفتن نقش فیروز توسط شما از همان ابتدا متن كامل فیلم نامه را به شما داد؟

نه. به من پنج قسمت از كار را دادند و بعد از خواندن آن پنج قسمت كار را قبول كردم. در طول كار هم به فاصله سه یا چهار قسمت فیلم نامه به دست ما می رسید. یعنی اگر در حال تصویر برداری قسمت دوم بودیم من فیلم نامه قسمت نهم یا دهم را می خواندم. البته نیك نژاد از همان ابتدا كلیت شخصیت فیروز و ابتدا و انتهای كار را برای تلفنی برای من تعریف كرد، بعد كه پنج قسمت آماده شده فیلم نامه را برای من فرستاد و خواندم، فیلم نامه را در كنار توضیحات قبلی نیك نژاد گذاشتم و حس كردم فیروز را در خودم پیدا كردم. هر چند در طول ساخت یك سری تغییراتی به دلایل مختلف در بعضی چیزها صورت پذیرفت اما هیچ وقت به كلیت اولیه ای كه در ذهن من از فیروز شكل گرفته بود لطمه ای وارد نشد.

قطعا من و بهنام در «دودكش» زوج نیستیم. دو تا بازیگریم كه دو نقش را در یك سریال مشترك بازی می كنند. به نظرم در این كار من به امیر حسین رستمی بیشتر نزدیكم تا به بهنام تشكر

پس از ساختمان پزشكان و دزد و پلیس این سومین باری است كه شما و بهنام تشكر در كنار هم قرار گرفته اید ولی بر خلاف دو كار قبلی این بار خیلی نمی شود شما دو نفر را زوج دانست. خودتان این مسئله را قبول دارید؟

قطعا من و بهنام در «دودكش» زوج نیستیم. دو تا بازیگریم كه دو نقش را در یك سریال مشترك بازی می كنند. به نظرم در این كار من به امیر حسین رستمی بیشتر نزدیكم تا به بهنام تشكر. ولی هیچ ترس و ابایی ندارم از اینكه با بهنام تشكر تشكیل یك زوج هنری بدهیم. چون هم خودش را دوست دارم و بازی اش را. حتی فكر می كنم هر چه جلوتر برویم می توانیم زوج های بهتری شویم و كارهای جذاب تری ارائه دهیم چون بیشتر با هم آشنا می شویم، بیشتر اخلاق های هم دستمان می آید. مثلا در ساختمان پزشكان كه اولین همكاری ما بود شاید در طول 53 قسمت من فقط دو بار به بهنام گفتم كه بهتر نیست اینجا را این گونه بگویی؟ ولی در دزد و پلیس سی بار این حرف را زدم و او هم همین طور. در دودكش این بده بستان خیلی بیشتر شد. قطعا در همكاری های بعدیمان بیشتر می توانیم به هم كمك كنیم و روی بهتر شدن بازی همدیگر تاثیر گذار باشیم.

می گویید شما و تشكر در این كار زوج نیستید. اگر زوج بودید، یعنی جای امیر حسین رستمی و بهنام تشكر با هم عوض می شد، با توجه به دو موفقیت قبلی شما و تشكر در «ساختمان پزشكان» و «دزد و پلیس» فكر می كنید نتیجه كار بهتر می شد؟ یا فكر می كنید جایگاه فعلی بازیگران در این سریال درست است؟

تا به حال به سوال فكر نكرده بودم. واقعا نمی توانم دقیق بگویم كه بهتر می شد یا همین درست است ولی قطعا اگر جای این دو نفری كه گفتید عوض می شد بازی های همه ما متفاوت تر از چیزی می شد كه الان هست.

امیر حسین نقش برادر كوچك من را بازی می كند و از یك جهت كه این قضیه را نگاه می كنم به نظرم جایگاه ها درست است. چون هر چند بهنام تشكر از نظر سنی از من كوچك تر است و می تواند نقش برادر كوچك من را بازی كند ولی در تصویر این كوچك بودن خیلی در نمی آمد به همین دلیل هم به نظرم الان همه چیز درست است. البته این مسائل كاملا به نظر كارگردان مربوط است و هیچ وقت در چنین مسائلی وارد نمی شوم.

در بین نقش های مطرح یكی دو سال اخیر شما «فیروز» خیلی رئال تر و واقعی تر از امثال «ناصر» و «داوود» است، هر چند نقش «احمد» در «چك برگشتی» كاملا رئال بود. با این حال فیروز در «دودكش» در حالی كه به نظر خیلی واقعی است گاهی از خط و مرز واقعی بودن می گذرد و یك سری فضاهای فانتزی و اغراق شده اطرافش به وجود می آورد. بعضی واكنش ها و تصمیمات او كاملا رئال است و بعضی از آن ها شباهتی با رفتار و برخورد یك آدم رئال ندارد. خودتان چه تعریفی از «فیروز» دارید؟

هومن برق نورد

به نظرم فیروز برگرفته از سلیقه ذهنی نویسنده كار است. نیك نژاد ساده پسند است و شخصیتی كه او خلق كرده خیلی شبیه زندگی واقعی است. من هم سعی كردم به ذهنیت نویسنده نزدیك شوم. اصلا در هر كاری برای رسیدن به نقش اول سعی می كنم به ذهنیت نویسنده نزدیك شوم بعد به كارگردان. چون خالق اصلی هر اثر نویسنده است. سر كار می رویم كارگردان دست به نمایش مخلوقات نویسنده می زند و بعد از آن است كه كارگردان هم خالق یك اثر می شود. همه چیز فیروز در اوج سادگی و روان بودن است. چه اتفاقات اطرافش و چه شخصیتش. فیروز هیچ پیچیدگی خاصی ندارد، داستان زندگی او هم به همین شكل. این مسئله ابتدا خیلی من را نگران كرد، فكر می كردم چگونه می شود بدون پیچیدگی این همه قسمت كار را جلو برد و مخاطب را هم پای سریال نگه داشت.

ولی الان فكر می كنم شخصیت ها درست خلق شده اند به همین دلیل بدون هیچ پیچیدگی خاصی مخاطب با آن ها ارتباط برقرار می كند. ولی این كه بعضی مرزها شكسته شده را نمی فهمم.

مثلا دقت كنید، رفتارهای «فیروز» در یك جاهایی نشان می دهد این آدم یك فرد عاقل است كه تصمیماتی عقلانی تر نسبت به همه آدم های دور و اطرافش می گیرد. حتی در برخورد با آدم های اطراف جامعه اش هم رئال ترین برخورد را دارد. اما همین آدم گاهی یك حركاتی می كند كه از سن و سال و شخصیت او بعید است، یك سری لجبازی ها یا مثلا حتی چند شب پیش در یك صحنه سنگی را به پنجره خانه نامزد كارگرش می زند و آن را می شكند. خب این چیزها در كنار هم كمی مرزهای واقعی یا فانتزی بودن «فیروز» را می شكند.

شما اگر درست دقت كنید این مرزها در زندگی واقعی همه ما و در زمان های مختلف جا به جا می شود. طرف مدیر یك كارخانه است با كلی دبدبه و كبكبه و جذبه و فلان و بهمان ولی زمانی كه به خانه اش می رسد و بچه اش را می بیند داد می زند:«چطوری گوگولی مگولیه بابا» بعد چهار زانو می نشیند و ساعت ها پشت كمرش به بچه اش سواری می دهد. خب شما اگر هر دو تصویر را در كنار هم بگذارید این شكسته شدن مرز را درك می كنید. فقط نكته اینجاست كه خیلی از ما حواسمان نیست كه این مرزها را می شكنیم چون توجهی به این موضوع نداریم.

در این كار بارها و بارها مخاطب صحنه هایی را می بیند كه در زمان دیالوگ گفتن شما امیر حسین رستمی یا بهنام تشكر سرشان را از خنده بر می گردانند. قبلا كه در دزد و پلیس به خاطر بهنام تشكر با این معضل! خنده های یكهویی مواجه بودید، در دود كش هم وضعیت همین بود؟

خیلی زیاد. بهنام تشكر چون بیشتر با من كار كرده دیالوگ ها و حالات صورت من بیشتر روی او تاثیر می گذارد و بیشتر خنده اش می گرفت. امیر حسین هم خیلی می خندید. ولی كسی كه اصلا انتظارش را نداشتم جواد عزتی بود. یك بار در مسجد عزتی آنقدر خندید كه نتوانستیم كار را ادامه دهیم و خب من هم از خنده او به شدت خنده ام گرفت. بعضی موقع ها واقعا فكر می كنم بعضی چیزها خیلی خنده ندارد ولی وقتی خنده بچه ها را می بینم كمی نظرم عوض می شود.

به عنوان بازیگر نتیجه دود كش توانست آن چیزی كه در ابتدا مد نظر شما بود را تامین كند؟ چون خیلی بازیگران نظرشان در مورد سریال هایی كه بازی می كنند از ابتدا تا انتها 180 درجه متفاوت می شود.

من در «دودكش» اولین كسی بودم كه دائما می گفتم شك نكنید كه این سریال كار خوبی خواهد شد و حالا هم خوشحالم كه مثل همیشه پیش بینی ام درست از آب درآمد.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع: هفت صبح/محمد صادق شایسته