علم امام معصوم (علیه السلام) و مسائل امروزی
در ضرورت علم امام هیچ اختلافی بین مسلمانان وجود ندارد. در کمیت و کیفیت این علم، مسلمانان با هم اختلاف دارند. حداقل علمی که شیعه امامیه برای امام لازم می داند، این است که امام باید تمام علومی را که برای امامت و سعادت و هدایت بشر لازم است، دارا باشد. هم چنین امام باید از سایر افراد زمان خود اعلم باشد. شیعه به علم ذاتی امام قائل نیست؛ بلکه معتقد است علم امام از راه پیامبر زراکرم و یا طرق دیگر به دست می آید.
آیا علم امام معصوم(علیه السلام) شامل مسائل امروزی میشود؟
بر اساس عقیده قطعى شیعه، پیامبران و امامان معصوم (علیهم السلام) در قله دانش و حکمت و معرفت قرار داشته و علمی که خداوند به آنان عطا کرده است، از علم تمام مردم بالاتر است و هیچیک از مردم را یاراى درک مقام برتر علمى آنان نیست. بنابراین، تردیدی نیست آنچه بشر با دانش ناقص خویش به دست آورده فراتر از دانش پروردگار نیست که خداوند آنرا در اختیار معصومان (علیهم السلام) قرار داده است. بر همین اساس، دانشهای امروزین نیز در حیطه دانشی آن بزرگواران است.
به فرموده امام على(علیه السلام) سیلاب دانش از آنان سرازیر بوده و هیچ پرنده بلند پروازى به بلنداى قله علم و کمال آنان نتواند برسد. از آنجا که در گفتمان امامت، امام وظیفه و مسئولیت خطیر حفاظت از کیان دین و شریعت و تبیین احکام الهى و هدایت و اصلاح امر مردم را بر عهده دارد، این اقتضا مىکند که آگاهى او از دین کامل و بینقص بوده و در هیچ مسئلهاى نیازمند به هدایت و تعلیم دیگران نباشد. در غیر این صورت، نقش هدایتگرى مطلق امام معصوم (علیه السلام) محل تردید قرار خواهد گرفت. به این جهت، در ذیل برخى روایات «حدیث ثقلین» از اعلمیت اهل بیت (علیهم السلام) سخن به میان آمده و گفته شده: «هرگز بر آنان پیشى نگیرید که به هلاکت افتید و به ایشان تعلیم ندهید که آنان از شما داناترند». (الکافی، ج 1، ص 294)
در اصل این که علم برای امام لازم است میان متکلمان اسلامی اختلافی وجود ندارد. اختلاف در کمٌیت و کیفیٌت آن است. متکلمان غیر شیعه علم اجتهادی و خطاپذیر را کافی دانستهاند؛ چنان که علم همه جانبه نسبت به احکام شریعت را نیز لازم ندانستهاند؛ ولی از نظر شیعه امامیه امام باید از علم بالفعل و همه جانبه به احکام شرعی برخوردار باشد و علم او خطاناپذیر باشد و از دیگر افراد جامعه هم اعلم باشد
در روایات بسیارى از ائمه اطهار (علیهم السلام) آن بزرگواران، مخزن علم و محل اسرار الهى، راسخان در قرآن، و معادن و سرچشمههاى دانش و حکمت، زنده کننده علم و میراننده جهل و وارثان انبیاء و مانند آن لقب گرفتهاند. برای نمونه برخی از روایات که دلالت بر علم بیپایان معصومان (علیهم السلام) میکند، بیان میشود:
1ـ سدیر گوید: به امام باقر(علیه السلام) گفتم: قربانت! شما چه سمتى دارید؟ امام (علیه السلام) فرمود: «ما خزانهدار علم خدائیم، ما مترجم وحى خدائیم و ما حجت رسائیم بر هرکه در زیر آسمان و روى زمین است». (الکافی، ج 1، ص 192)
2ـ امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «ما اهل بیت (علیهم السلام) ولىّ امر خدا و گنجینه علم خدا و صندوق وحى خدا هستیم». (الکافی، ج 1، ص 192)
یک سوال: آیا پرسش امام (علیه السلام) از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با علم گسترده امام منافات دارد؟ قلمرو و محدوده علم امام از نظر شیعه چیست؟
شیعیان میگویند: ائمه آن چه را که شده و آن چه را که میشود میدانند و هیچ چیزی بر آنها پنهان نمیماند، و علی بن ابی طالب (علیهما السلام) دروازه علم است؛ پس چگونه علی (علیه السلام) حکم مذی را نمیداند و کسی را نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) میفرستد تا احکام متعلق به مذی را به او بیاموزد؟!
در ضرورت علم امام هیچ اختلافی بین مسلمانان وجود ندارد. در کمیت و کیفیت این علم، مسلمانان با هم اختلاف دارند. حداقل علمی که شیعه امامیه برای امام لازم می داند، این است که امام باید تمام علومی را که برای امامت و سعادت و هدایت بشر لازم است، دارا باشد. هم چنین امام باید از سایر افراد زمان خود اعلم باشد. شیعه به علم ذاتی امام قائل نیست؛ بلکه معتقد است علم امام از راه پیامبر اکرم و یا طرق دیگر به دست می آید؛ از این رو پرسش امام از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هیچ منافاتی با علم فراگیر امام ندارد.
در این جا احتمال دیگری نیز وجود دارد و آن این که: امام (علیه السلام) تلاش می کرد تا به مردم بیاموزد که در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) جهت حفظ قداست و جایگاه و مرجعیت علمی آن حضرت باید به او مراجعه نمود نه دیگران.
جمع بندی پاسخ:
در اصل این که علم برای امام لازم است میان متکلمان اسلامی اختلافی وجود ندارد. اختلاف در کمٌیت و کیفیٌت آن است. متکلمان غیر شیعه علم اجتهادی و خطاپذیر را کافی دانستهاند؛ چنان که علم همه جانبه نسبت به احکام شریعت را نیز لازم ندانستهاند؛ ولی از نظر شیعه امامیه امام باید از علم بالفعل و همه جانبه به احکام شرعی برخوردار باشد و علم او خطاناپذیر باشد و از دیگر افراد جامعه هم اعلم باشد.
در ضرورت علم امام هیچ اختلافی بین مسلمانان وجود ندارد. در کمیت و کیفیت این علم، مسلمانان با هم اختلاف دارند. حداقل علمی که شیعه امامیه برای امام لازم می داند، این است که امام باید تمام علومی را که برای امامت و سعادت و هدایت بشر لازم است، دارا باشد. هم چنین امام باید از سایر افراد زمان خود اعلم باشد. شیعه به علم ذاتی امام قائل نیست؛ بلکه معتقد است علم امام از راه پیامبر اکرم و یا طرق دیگر به دست می آید
منابع علم امام
یکی از نکاتی که توجه به آن برای یافتن پاسخ این پرسش لازم است، مسأله منابع علم است که امام، علوم خود از چه راه هایی به دست می آورد؟ بر اساس روایاتی که از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) نقل شده منابع علم امام بدین قرار است:
1 - از طریق پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله): علی (علیه السلام) در نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بزرگ شد و تربیت یافت. وی شاگرد خاص و ممتاز پیامبر بود. خود می فرماید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هزار باب از علم را به من آموخت که از هر کدام هزار باب علم برای من گشوده شد».
امام صادق (علیه السلام) به شخصی که پرسید چگونه جواب می دهید؟ فرمود: «هر پاسخی که به تو می دهم از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است.» (اصول کافی، ج 1، ص 58)
2- ارتباط با فرشتگان: ارتباط با فرشتگان مختص پیامبر نیست. در قرآن آمده است که برخی از غیر انبیا؛ مانند حضرت مریم با فرشتگان ارتباط داشتند. یکی از اوصافی که در روایات برای امام ذکر شده است، «محدٌث» می باشد؛ یعنی فرشتگان با او حرف میزنند.
امام صادق (علیه السلام) در توضیح «محدث» می فرماید: «امام صدای فرشته را می شنود؛ ولی شخص او را نمی بیند». (اصول کافی، ج 1، ص 271)
3- منابع مکتوب و مخصوصی که تنها در اختیار ائمه (علیهم السلام) قرار دارد؛ مانند مصحف فاطمه (سلام الله علیها) و کتاب علی (علیه السلام).
4- الهام: امام باقر (علیه السلام) می فرماید: «علی (علیه السلام) همواره به کتاب خدا و سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عمل می کرد و اگر مسأله جدیدی پیش می آمد که در قرآن و سنت نبود، خداوند حقیقت در آن رخداد جدید را به او الهام میکرد.»
فرآوری: آمنه اسفندیاری
بخش اعتقادات شیعه تبیان
منابع:
سایت اسلام کوئیست
اصول کافی، ج 1