تبیان، دستیار زندگی
قرآن كریم انگیزه این انكارها را این مى داند كه مشركان قبلا به خدا كفر ورزیده و رستاخیز را انكار كرده اند و در نعمت هاى مادى غرق مى باشند; یعنى آبشخور شبهه آنان، شهوت عملى است، نه شبهه علمى.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

علل مخالفت مخالفان وحی و نبوت

حضرت نوح

سخن مشركان در نفى رسالت پیامبران

قرآن كریم شیوه برخورد مشركان را با پیامبران این گونه بازگو مى كند:

1. پیروان پیامبران را فرومایه مى خواندند و پیامبران را دروغگو معرفى مى كردند:

(فَقالَ المَلاَُ الَّذینَ كَفَروا مِن قَومِهِ ما نَركَ اِلاّ بَشَرًا مِثلَنا وما نَركَ اتَّبَعَكَ اِلاَّ الَّذینَ هُم اَراذِلُنا بادِىَ الرَّأىِ وما نَرى لَكُم عَلَینا مِن فَضل بَل نَظُنُّكُم كـذِبین);[1 پس، سران قومش (قوم نوح) كه كافران بودند. گفتند: ما تو را جز بشرى مثل خود نمى بینیم و جز [جماعتى از] فرومایگان ما، آن هم نسنجیده، نمى بینیم كسى تو را پیروى كرده باشد و شما را بر ما امتیازى نیست، بلكه شما را دروغ گو مى دانیم.

2. به آیین پیامبران كفر مى ورزیدند:

(اِذ جاءَتهُمُ الرُّسُلُ مِن بَینِ اَیدیهِم ومِن خَلفِهِم اَلاّ تَعبُدوا اِلاَّ اللّهَ قالوا لَو شاءَ رَبُّنا لاََنزَلَ مَلـئِكَةً فَاِنّا بِما اُرسِلتُم بِهِ كـفِرون);[2 چون فرستادگان (ما) از پیش رو و از پشت سرشان بر آنان آمدند[ و گفتند:]زنهار، جز خدا را مپرستید، گفتند: اگر پروردگار ما مى خواست، قطعاً فرشتگانى فرو مى فرستاد، پس ما به آن چه فرستاده شده اید كافریم.

3. حقانیت پیامبران را مشروط به داشتن زر و زیور مى دانستند:

(فَلَولا اُلقِىَ عَلَیهِ اَسوِرَةٌ مِن ذَهَب اَو جاءَ مَعَهُ المَلــئِكَةُ مُقتَرِنین);[3]اگر حق است و شایسته ریاست] پس چرا دست بندهاى زرین بر او افكنده نشده است؟ یا چرا فرشتگان همراه وى[ براى تصدیق رسالتش]نیامده اند؟

4. ایمان به پیامبران را به دیدن خداوند متعال و فرشتگان مشروط كردند:

(وقالوا لَن نُۆمِنَ لَكَ حَتّى ... تَأتِىَ بِاللّهِ والمَلـئِكَةِ قَبیلا);[4 و گفتند: هرگز به تو ایمان نمى آوریم، تا ... خدا و فرشتگان را رویاروى ما [براى گواهى درستى گفتار خود]بیاورى.

از آیات یاد شده و آیه هاى مانند آن استفاده مى كنیم كه مشركان براى نفى رسالت پیامبران، مى گفتند: این مقام والا از آنِ یك موجود ملكوتى به نام فرشته است كه از هر جهت پاك و منزه مى باشد، نه انسان مادى كه از جهاتى آن طهارت و پاكیزگى را ندارد.

پاسخ قرآن به مشرکان

مشركان مى گفتند: باید فرشته برخود ما نازل گردد، یا باید همراه پیامبر فرشته اى فرود آید و او را تصدیق كند و نیز مى گفتند: اگر او راست مى گوید كه فرشته بر او فرود مى آید و با او سخن مى گوید، پس باید فرشته را به ما نشان دهد.

قرآن كریم انگیزه این انكارها را این مى داند كه مشركان قبلا به خدا كفر ورزیده و رستاخیز را انكار كرده اند و در نعمت هاى مادى غرق مى باشند; یعنى آبشخور شبهه آنان، شهوت عملى است، نه شبهه علمى.

پیامبران الگوى بشرند، در صورتى مى توانند الگو باشند كه از جنس بشر باشند، اگر پیامبر فرشته باشد دیگر الگوى بشر نخواهد بود

سخن قرآن در این باره چنین است:

(وقالَ المَلاَُ مِن قَومِهِ الَّذینَ كَفَروا وكَذَّبوا بِلِقاءِ الأخِرَةِ واَترَفنـهُم فِى الحَیوةِ الدُّنیا ما هـذا اِلاّ بَشَرٌ مِثلُكُم ...);[5 و اشراف قومش كه كافر شده و دیدار آخرت را دروغ پنداشته بودند و در زندگى دنیا آنان را مرفه ساخته بودیم گفتند: این [مرد] جز بشرى چون شما نیست ... .

نزول فرشته از جانب خداوند به دو صورت مى تواند باشد:

یكى این كه به صورت بشر تمثّل یابد، در این صورت او را بشر انگاشته و رسالت او را رد خواهند كرد. قرآن كریم در این باره مى فرماید:

(ولَو جَعَلنـهُ مَلَكـًا لَجَعَلنـهُ رَجُلاً ولَلَبَسنا عَلَیهِم ما یَلبِسون );[6 و اگر او را فرشته اى قرار مى دادیم، حتماً وى را[ به صورت] مردى درمى آوردیم و امر را هم چنان بر آنان مشتبه مى ساختیم.

دیگر این كه به صورت واقعى فرشته ـ كه از نظر مراتب وجودى در درجه بالاتر از ماده قرار دارد ـ تجلى نماید. در این صورت توانایى دیدن او را نخواهند داشت. افزون بر این، پیامبران الگوى بشرند، در صورتى مى توانند الگو باشند كه از جنس بشر باشند، اگر پیامبر فرشته باشد دیگر الگوى بشر نخواهد بود.[7

اهل بیت

گروه هاى اجتماعى مخالف پیامبران

از روزى كه پیامبران نداى حق و عدالت سردادند، دو گروه بیش از همه به مخالفت برخاستند:

1. مترفان: گروهى بودند كه به سبب امكانات مادى به راحت طلبى عادت كرده و در اشباع غرایز، از حد تجاوز كرده بودند.

2. مستكبران: عناصرى سیاسى بودند كه به منصب و مقام خود فكر مى كردند و آن را بر همه چیز مقدم مى دارند.

دلایل عمده مخالفت مخالفان پیامبران عبارت است از:

1. طغیان: قرآن به مخالفت این گروه چنین اشاره مى كند:

(وما اَرسَلنا فى قَریَة مِن نَذیر اِلاّ قالَ مُترَفوها اِنّا بِما اُرسِلتُم بِهِ كـفِرون );[8 براى هیچ آبادى، پیامبر بیم دهنده اى نفرستادیم، مگر این كه افراد ثروتمند و خوش گذران به آنها گفتند: ما به رسالت شما كافریم.

قرآن كریم انگیزه این انكارها را این مى داند كه مشركان قبلا به خدا كفر ورزیده و رستاخیز را انكار كرده اند و در نعمت هاى مادى غرق مى باشند; یعنى آبشخور شبهه آنان، شهوت عملى است، نه شبهه علمى

2. استكبار: قرآن كریم درباره مخالفت این گروه مى فرماید:

(قالَ المَلاَُ الَّذینَ استَكبَروا مِن قَومِهِ لِلَّذینَ استُضعِفوا لِمَن ءامَنَ مِنهُم اَتَعلَمونَ اَنَّ صــلِحـًا مُرسَلٌ مِن رَبِّهِ قالوا اِنّا بِما اُرسِلَ بِهِ مُۆمِنون * قالَ الَّذینَ استَكبَروا اِنّا بِالَّذى ءامَنتُم بِهِ كـفِرون );[9 اشراف مستكبر از قوم صالح به مستضعفان مۆمن به وى گفتند: واقعاً مى دانید كه صالح از جانب پروردگارش آمده است؟ گفتند: بى تردید ما به آن چه وى بدان رسالت یافته است مۆمنیم. كسانى كه استكبار مى ورزیدند گفتند: ما به آن چه شما بدان ایمان آورده اید كافریم.

3. گناه و آلودگى: گناه باعث مى شود كه روح ایمان از بین برود و تداوم و پافشارى در گناه به تكذیب آیات الهى مى انجامد و از آن هم فراتر مى رود و او را به استهزاى پیامبران و آیات الهى وا مى دارد:

(ثُمَّ كانَ عـقِبَةَ الَّذینَ اَســوا السّواى اَن كَذَّبوا بِـایـتِ اللّهِ وكانوا بِها یَستَهزِءون );[10سپس سرانجام كسانى كه اعمال بد مرتكب شدند به جایى رسید كه آیات خدا را تكذیب كردند و آن را به سخریه گرفتند.

4. تعصب بر روش نیاكان: افرادى كه نه ثروتى داشتند و نه مقامى، گویى علاقه به نژاد و خاندان، سبب مى شد كه همه حقایق را زیر پاگذارند. قرآن كریم درباره مخالفت این گروه مى فرماید:

(اَتَنهـنا اَن نَعبُدَ ما یَعبُدُ ءاباۆُنا واِنَّنا لَفى شَكّ مِمّا تَدعونا اِلَیهِ مُریب );[11... آیا ما را از آن چه پدران ما پرستش مى كردند باز مى دارى؟ و ما در صحت دعوت تو در شك و تردید هستیم.

5. غرور علمى: شگفت این كه در آن روزگاران، گروهى به علم ناچیز خود تكیه كرده، به مخالفت با پیامبران برخاستند، قرآن كریم درباره این گروه مى فرماید:

(فَلَمّا جاءَتهُم رُسُلُهُم بِالبَیِّنـتِ فَرِحوا بِما عِندَهُم مِنَ العِلمِ وحاقَ بِهِم ما كانوا بِهِ یَستَهزِءون );[12 آن گاه كه پیامبران آنان با دلایل به سوى آنها مى آمدند به علم و دانشى كه داشتند دل خوش كردند، ولى كیفر استهزاى آنان نسبت به پیامبران آنان را فرا گرفت.[13

پی نوشت:

[1] هود، آیه 27.

[2] فصلت، آیه 14.

[3] زخرف، آیه 53.

[4] اسراء، آیه 90ـ92.

[5] مۆمنون، آیه 33.

[6] انعام، آیه 9.

[7] ر.ك: جعفر سبحانى، منشور جاوید، ج 10، ص 11 ـ 14.

[8] سبá آیه 34.

[9] اعراف، آیه 75ـ76.

[10] روم، آیه 10.

[11] هود، آیه 62.

[12] غافر، آیه 83.

[13] جعفر سبحانى، منشور جاوید، ج 10، ص 274 ـ 396 و تفسیر نمونه، ج 16، ص   374

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع: پرسمان قرآنی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.