تبیان، دستیار زندگی
در ارزیابی سینمای ایران بیش از هر چیز محتوا و ساختار فیلمنامه یا کیفیت کارگردانی معیار و ملاک قضاوت قرار می‌گیرد و مولفه‌هایی مثل بازیگری، کارگردانی و فیلمنامه‌نویسی به عنوان سه عنصر و شاخص اصلی ارزیابی شناخته می‌شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سینمای ایران و مولفه‌های ساختاری


در ارزیابی سینمای ایران بیش از هر چیز محتوا و ساختار فیلمنامه یا کیفیت کارگردانی معیار و ملاک قضاوت قرار می‌گیرد و مولفه‌هایی مثل بازیگری، کارگردانی و فیلمنامه‌نویسی به عنوان سه عنصر و شاخص اصلی ارزیابی شناخته می‌شود.

سینما

در واقع شاخصه های هنری همیشه مدنظر منتقدان و کارشناسان سینمایی بوده و کمتر وجوه تکنیکی و فنی اثر به عنوان معیارهای سنجش سینمایی، ملاک قرار گرفته است.

این در حالی است که سینما در عین هنر بودن، صنعت و رسانه هم به شمار می رود و از این منظر نیز مستلزم توجه و ارزیابی است.

بدون شک بخش عمده ای از جذابیت سینما و دلایل جذب مخاطب به این هنر به عناصر تکنیکی آن برمی گردد که شاید فقدان صنعتی ـ تجاری بودن سینمای ما موجب شده کمتر به این مولفه ها توجه کنیم البته کم بضاعتی سینمای ما از نظر فناوری های بصری ـ سینمایی نیز در این کم توجهی بی تاثیر نبوده است.

سینمای ایران در سال 92 فارغ از رکود و کم رونقی گیشه ها و مشکلاتی که با آن دست به گریبان است، نشانه های امیدوار کننده ای در رشد و تحول در زمینه های تکنیکی سینمای ایران را با خود همراه داشته که با دو فیلم تهران 1500 و آقای الف کلید خورده است.

گویی حرکت به سوی تجربه های تازه در ساختار فیلمسازی و توجه بیشتر به سویه های تکنیکی آن در بستر این سینمای بی رمق آغاز شده که می تواند ظرفیت های تازه ای را برای سینماگران ایرانی بگشاید که هم از یک سو توانمندی این سینما را افزایش داده و به رشد تکنیکی آن کمک کند و هم از این طریق به تمهیدات موثری برای جذب بیشتر مخاطب بپردازد.

این دو فیلم فارغ از ضعف و قوت هایش نشان داد سینمای ایران می تواند با ورود به این حوزه ها و جسارت تجربه های جدید، روح تازه ای در این کالبد مرده بدمد! بهرام عظیمی با ساخت تهران 1500 نخستین فیلم انیمیشن ایرانی را به نام خود ثبت کرد و علی عطشانی با آقای الف تکنیک سه بعدی آن هم از نوع بومی اش را وارد سینمای ایران کرد و اتفاقا مشکل اصلی هر دو فیلم ضعف در فیلمنامه بود و این نشان می دهد ما در همه اشکال فیلمسازی و با هر نوع ژانری دارای ضعف در قصه پردازی هستیم و حتی پیشرفت در ساختار تکنیکی نیز نمی تواند این ضعف را جبران یا پنهان کند.

با این حال باید این دو اتفاق را در سینمای ایران به فال نیک گرفت و شرایط و بسترهای حمایت از این نوع فیلمسازی را فراهم کرد.

بدون شک بخش عمده ای از جذابیت سینما و دلایل جذب مخاطب به این هنر به عناصر تکنیکی آن برمی گردد که شاید فقدان صنعتی ـ تجاری بودن سینمای ما موجب شده کمتر به این مولفه ها توجه کنیم البته کم بضاعتی سینمای ما از نظر فناوری های بصری ـ سینمایی نیز در این کم توجهی بی تاثیر نبوده است

انیمیشن می تواند بسیاری از سوژه ها و موقعیت های دراماتیکی را که در ساختار واقعی و فیلم های معمولی امکان پذیر نیست، به تصویر کشیده و از قابلیت نمایشی آن استفاده کند.

ضمن این که این فناوری هنری به ما یاری می رساند تا بسیاری از مفاهیم و انگاره های فرهنگ بومی مثلا ادبیات کهن خود را به زبان تصویری روایت کنیم و به بازسازی فرهنگ و تمدن ایرانی در جهان مدرن کمک کنیم.

نمونه موفق این کار در برنامه تلویزیونی شکرستان رخ داد و بسیاری از حکایت ها و ضرب المثل ها و قصص کهن ایرانی این امکان را پیدا کرد که شمایلی بصری یابد و از قدرت تاثیرگذاری و فرهنگ سازی برخوردار شود.

سینمای انیمیشن این امکان را به فیلمسازان ما می دهد تا قوه تخیل خود را در بازنمایی بسیاری از ایده های جذابی که در ذهن دارند، فعال کنند و به روی پرده بیاورند.

بهره گیری از تکنیک انیمیشن سازی بویژه در رشد و توسعه سینمای کودک ما که دیگر به یک پیکره بی جان تبدیل شده نیز کمک کرده و می تواند در جذب مخاطبان کودک و نوجوان تاثیر داشته باشد.

سینما

همین موقعیت ها و امتیازات را می توان در ارتباط با سینمای سه بعدی نیز تعمیم داد، با این تفاوت که در آنجا ما با امکانات سخت افزاری سالن های سینما و مجهز بودن آنها به امکانات دیجیتال و ابزارهای نمایش سه بعدی نیاز داریم.

رشد سینمای سه بعدی و انیمیشن به افزایش مهارت های تکنیکی و توسعه کیفیت حرفه ای افرادی که در حوزه های گرافیکی و نرم افزاری کار می کنند نیز کمک کرده و به نوعی کارآفرینی سینمایی دامن می زند.

به عبارت دیگر، حمایت از ساخت چنین فیلم هایی به نوعی حمایت از متخصصانی است که به دلیل نداشتن شرایط لازم نتوانستند از استعداد و توانمندی خود بخوبی استفاده کنند.

ضمن این که بحران مخاطب در سینمای ایران تا حدودی از این طریق می تواند جبران شود. اگر فیلم های ما به لحاظ محتوایی و درونمایه اثر نمی تواند رضایت مخاطب را کسب کند دست کم از طریق جذابیت فرمی و تکنیکی می توان او را به سینما کشاند و راضی به خانه برگرداند.

واقعیت این است که ساخت این آثار به پیوند بیشتر صنعت و هنر سینما منجرشده و برای تجاری شدن سینمای ایران بسترسازی می کند اما با همه این امتیازها و جذابیت هایی که این شکل از فیلمسازی دارد، نباید از مضمون و جایگاه فیلمنامه در این آثار غافل بود و به صرف تکنیک جدید و جذاب به رضایت مخاطب دلخوش بود.

سینما اگرچه یک صنعت است و بر بنیادهای تکنیک استوار شده است اما بیش از همه و پیش از هرچیز هنر است؛ هنری بصری و قصه گو که صرفا با تکیه بر تکنیک نمی تواند به حیات خود تداوم ببخشد.

سینمای انیمیشن و سه بعدی ما اینک واجد یک نمونه و الگوی عملی شده که در تولید آثار بعدی و استمراری این راه موثر باشد.

سینمای ایران در سال 92 تجربه متفاوتی را آغاز کرده که می توان به موفقیت های آن در عرصه های داخلی و خارجی امیدوار باشیم.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع: جام جم