تبیان، دستیار زندگی
کمتر دیده می شود که کارگردان های پا به سن گذاشته در پرداخت مفاهیم روان شناسانه و جامعه شناسانه ای که مربوط به گروه سنی شان نمی شود ، موفق عمل کنند . معمولا برای هنرمند درک موقعیت فعلی در آفرینش هنری کاربرد بیشتری دارد .
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

راز جوانی آثار مهرجویی


کمتر دیده می شود  که کارگردان های پا به سن گذاشته در پرداخت مفاهیم روان شناسانه و جامعه شناسانه ای که مربوط به گروه سنی شان نمی شود ، موفق عمل کنند . معمولا برای هنرمند درک موقعیت فعلی در آفرینش هنری کاربرد بیشتری دارد.

داریوش مهرجویی

اعتقادی وجود دارد که بالا رفتن سن را نشانه ی تمام شدن خلاقیت هنری می داند. بهترین هنرمندها شاهکارهایشان را در سنین میانه ی زندگی رقم می زنند و در سنین بالا کمتر پیش می آید که بتوانند شاهکاری خلق کنند.

با این وجود در میان هنرمندان نمونه هایی انگشت شمار وجود دارند که در سنین بالا هم می توانند قوه ی تخیل را جوان نگه دارند. علاوه براین هر هنرمند اثری را خلق می کند که مسئله ی شخصی اش باشد و طبیعی است که مسئله ی انسان پا به سن گذاشته کمتر از دغدغه ها و رویا های یک جوان است .

در هنر یک میان سال یا کهن سال نوعی پالایش صورت می گیرد . سفارشی که یک جوان برای خلق اثر هنری از درونش می پذیرد با سفارش یک میان سال فرق دارد.

جوان ماندن برای داریوش مهرجویی یک میل نیست که خیلی از آدم ها چه مرد و چه زن وقتی هم که پیر می شوند می خواهند که نشانه های این جوان ماندن را برای  دیگران به نمایش بگذارند. و سرانجام چنین خواستی تلقین یک حس تصنعی است . اما برخی از میان سالان و یا پا به سن گذاشته ها این جوان ماندن را مثل یک مفهومی باطنی با خود دارند .

سند این ادعا درمورد مهرجویی فیلم هایش است اما پیش از آن که مهرجویی را در فیلم هایش بررسی کنیم  لازم است  نگاهی به داستان نویسی مهرجویی  هم داشته باشیم.

مهرجویی داستان نویسی حرفه ای محسوب نمی شود.  اولین داستان رسمی اش را در همین چند سال پیش منتشر کرده است و دومی را در یک سال گذشته.

چه خوبه که برگشتی یاد آور همان دنیای سرحال آدمی های مهرجویی در اجاره نشین هاست . آدمی های فیلم های مهرجویی میل به زندگی دارند و این میل به زندگی را بی هیچ ادایی نشان میدهند

به خاطر یک فیلم بلند لعنتی ، اولین رمان مهرجویی است . داستان جوانی  که می خواهد فیلم بسازد و هم زمان با فراهم کردن مقدمات فیلم سازی اش ، دررابطه ای عاطفی زندگی اش دچار بحران می شود. هسته و پی رنگ به خاطر یک فیلم بلند لعنتی  هسته و پی رنگ ساده ای است. اما دلنشین ،خواندنی و شنیدنی می شود. وقتی قصه را می خوانی- قصه ای که روایت اول شخص است- فراموش می کنی که نویسنده ی این داستان در مرز هفتاد سالگی است. مهرجویی در این داستان خاطرات جوانی اش را نمی نویسد.

قهرمان داستان جوانی ازنسل حاضر است با همان ادبیات متداول نسل امروز و این سیاق نوشتن از کسی که پیش از آن ، داعیه ی نوشتن نداشته است ،  بیشتر اسباب تعجب و شگفتی را فراهم می کند.

مهرجویی در فیلم هایش نیز مثل برخی از کارگردان ها اصراری براین ندارد که فیلم نامه ی اصیل بنویسد .هیچ کارگردانی مثل مهرجویی علاقه اش را به اقتباس نشان نداده است : گاو، هامون، سارا و .... همه آثاری اقتباسی اند . اما همین آثار اقتباسی در وجود مهرجویی بومی می شوند. شخصیت ها، متعلق به مهرجویی اند و کپی شخصیت ها از متن اصلی اقتباس شده نیستند

داریوش مهرجویی

درست است که مهرجویی  در این چند سال اخیر در مسیر فیلم سازی روند مشخصی نداشته است ، اما اثر اخیرش (چه خوبه که برگشتی) نسخه ی  جدیدی از مهرجویی است که البته چندان با گذشته ی مهرجویی تفاوت بنیادین ندارد. چه خوبه که برگشتی یاد آور همان دنیای سرحال آدمی های مهرجویی در اجاره نشین هاست . آدمی های فیلم های مهرجویی میل به زندگی دارند و این میل به زندگی را بی هیچ ادایی نشان میدهند .  میل  به زندگی در تمام آثار مهرجویی دیده می شود . اگر قهرمانش دچار بحران شود و به بن بست فلسفی برسد  باز هم مفهوم زندگی و یا تلاش برای رسیدن به این میل در قهرمان کشته نمی شود .

در فیلم های مهرجویی هیچ کس حرف مهرجویی نمی زند. هر کسی در هر سن و گروهی که هست همان طوری عمل می کند که از روان شناسی شخصیتش توقع می رود  . با این حال همین آدم ها تأکیدشان برخواسته های مهرجویی بیشتر است.

مهرجویی در شخصیت پردازی اش قهرمان ها را مجبور به گفتن نظریات شخصی اش نمی کند.  شخصیت را همان طور که هست پردازش می کند اما با زیرکی برشی از زندگی اش را نشان می دهد که خودش می خواهد و این پرداخت و گزینش بزنگاه های زندگی  نشانه ی همان ذهن پویای مهرجویی است.

جوان ماندن در خلق اثر هنری ضرب آهنگ تند و یا شلنگ و تخته انداختن نیست . در مسیر جامعه قرار گرفتن است . تن سپردن به جریانی است که عموم مردم را شامل می شود.  در همه ی تاریخ و برای همه ی اقوام میل به زندگی و امید فصل مشترک است و مهرجویی قصد ندارد که بیشتر از این مفهوم امید بخش بیش از حد بگوید و یا تصویر کند .

مجتبی شاعری

بخش سینما و تلویزیون تبیان