تبیان، دستیار زندگی
چه خوبه که برگشتی آخرین ساخته ی داریوش مهرجویی یک فانتزی نمادگرایانه است . با این تفاوت که این نمادگرایی آسیبی به روند داستان نمی زند . می شود این فیلم را جدا از مفهوم همه ی سمبل هایش تماشا کرد و لذت برد .
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چه خوبه که....


چه خوبه که برگشتی آخرین ساخته ی داریوش مهرجویی یک فانتزی نمادگرایانه است. با این تفاوت که این نمادگرایی آسیبی به روند داستان نمی زند . می شود این فیلم را جدا از مفهوم همه ی سمبل هایش تماشا کرد و لذت برد .

چه خوبه که برگشتی

چه خوبه که برگشتی را اول بار در ایام جشنواره ی فیلم فجر و در سالن برج میلاد  دیدم.  فارغ از هر تحلیل فنی، آن چه احساس می شد، سرخوشی تماشاچی ها بود که تعداد زیادی از آن ها اهل سینما و یا منتقد و روزنامه نگار بودند،با این وجود در اظهار نظرها و نوشته های دوستان تناقص آشکاری دیده می شد.

برخی به مهرجویی دوباره امیدوار شده بودند و برخی این فیلم آخر را ادامه روند نامشخص فیلم هایی مثل نارنجی پوش و یا تهران - طهران می دانستند. حالا که چه خوبه که برگشتی اکران عمومی می شود فرصتی پیش آمد که این فیلم را دوباره ببینم این بار در سالنی که کاملا پر شده بود.

شعف و سرخوشی تماشای فیلم ها در ایام جشنواره ملاک درستی برای قضاوت نیست، اما تأثیر و رضایت مخاطب در موسم اکران عمومی محل داوری می تواند باشد .

چه خوبه که برگشتی فیلم جزئیات است جزئیاتی که در بستر ساده ی داستانی گل درشت نمی شود و توی ذوق نمی زند. جزئیات صحنه،شخصیت پردازی ها، دیالوگ ها، فیلم برداری و تدوین ساده است اما همین جزئیات ساده تماشاچی را جذب می کند. شاید تماشاچی ها این جزئیات را در پایان فیلم در یک احساس عینی نتوانند دوباره ذکر کنند اما تأثیری که فیلم از مابه ازاء بیرونی آدمی های داستان در تصویر درست ما به ازاء دراماتیک ایجاد می کند، نشانه ی موفقیت فیلم است.

چه خوبه که برگشتی سرشار از نشانه هاست اما در نگاه یک فیلم سمبلیک تعریف نمی شود .درک نشانه های فیلم مربوط به لایه های عمیق مفهومی فیلم می شود که در صورت عدم درک آن آسیبی به اصل داستان نمی زند

فیلم آخر مهرجویی فیلمی بدون لکنت است. ریتم دارد و برای ایجاد این ضرب آهنگ از تکنیک های عجیب و غریب استفاده نمی کند.

همان طور که پیش تر اشاره شد فیلم آخر مهرجویی فیلم جزئیات است. اصلا شاید بهتر باشد بگوییم فیلم دقت در جزئیات و این جزئیات از خط داستانی اولیه شروع می شود و کم کم به ارکان دیگر نشت می کند.

فیلمنامه چه خوبه که برگشتی یک متن نمایشی اقتباسی محسوب می شود. پشتوانه ی داستان فیلم، داستانی از گوگول و طرحی از گلی ترقی است. همین نگرش اصیل به داستان باعث می شود که فانتزی های فیلم شاکله ی بی منطقی به خود نگیرد.

چه خوبه که برگشتی سرشار از نشانه هاست اما در نگاه یک فیلم سمبلیک تعریف نمی شود. درک نشانه های فیلم مربوط به لایه های عمیق مفهومی فیلم می شود که در صورت عدم درک آن آسیبی به اصل داستان نمی زند.

چه خوبه که برگشتی

تیتراژ فیلم با یک بازی شطرنج آغاز می شود. در فیلم یک شیء مرموز و مجهول قرار دارد که در مورد واقعیتش گمانه زنی های گوناگونی از طرف آدم های فیلم وجود دارد: بشقاب پرنده ی فیلم یک سمبل است؛ سمبلی که در روند داستان نقش های مختلفی می پذیرد اما بیشتر دستمایه ی کمدی و فانتزی اثر است  حتی برخی جاها فیلم را به سمت یک سورئال پیش می برد با این حال برای درک این سورئال نیاز چندانی به هوش و ذکاوت ویژه ی تماشاچی وجود ندارد.

اعدادی که روی بشقاب پرنده نوشته شده است هم می تواند یک نشانه باشد اعدادی که در مربع چند خانه ی حک شده به عدد سی و چهار مجموع می شود. در فیلم اخیر مهرجویی به فیلم شخص شطرنج باز ادای دین می شود اما بیش از ادای دین  یک سمبل مدنظر است سمبلی که به فضا سازی کمک می کند.

این نشانه ها را در شخصیت های فیلم هم می شود جست و جو کرد .عبدی  یک نماد است. وکیل یا همان مرآتی (با بازی همایون ارشادی) هم یک سمبل است.نقش های اصلی (دکتر و مهندس ) هم سمبل هستند. همین سمبلیک بودن شخصیت های اصلی و فرعی باعث می شود کمدی چه خوبه که برگشتی از مرز  تیپ سازی عبور کند و به شخصیت پردازی کامل دراماتیک برسد.

رضا عطاران و حامد بهداد بازیگران شناخته شده و محبوبی هستند که این ویژگی همان اندازه که می تواند در جذب مخاطب مۆثر باشد در عین حال می تواند مانع رسیدن شخصیت ها به مفهوم دراماتیکشان باشد.

چه در سینمای ایران و چه در سینمای جهان برای بسیاری از فیلم ها این اتفاق رخ می دهد که نام بازیگر بیش از نام شخصیت برجسته و پررنگ می شود اما در چه خوبه که برگشتی بیشتر از آن که نام عطاران و یا بهداد در تعریف و تداعی دوباره صحنه ها مۆثر باشد همان شخصیت مهندس و دکتر در ذهن می ماند. شاید بازی عطاران و یا بهداد همان روال همیشگی بازیگریشان باشد اما ویژگی های دراماتیک اثر نوع شخصیت پردازی فیلم را به سمتی پیش می برد که آدمی های قصه واقعی تر وملموس تر پذیرفته شوند.

مجتبی شاعری

بخش سینما و تلویزیون تبیان