تبیان، دستیار زندگی
نخستین تجربه جدی همایون ارشادی در سینما، بازی در «طعم گیلاس» عباس کیارستمی بود که هم فیلمساز معتبر ایرانی را به نخل طلا رساند و هم زمینه ساز حضور او در فیلم «درخت گلابی» داریوش مهرجویی شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

به احترام مهرجویی

گفت و گو  با بازیگر فیلم چه خوبه که برگشتی


نخستین تجربه جدی همایون ارشادی در سینما، بازی در «طعم گیلاس» عباس کیارستمی بود که هم فیلمساز معتبر ایرانی را به نخل طلا رساند و هم زمینه ساز حضور او در فیلم «درخت گلابی» داریوش مهرجویی شد.

چه خوب که برگشتی

ارشادی در این اثر ماندگار مهرجویی، نقش نویسنده ای به نام محمود را بازی می کند که برای اتمام کتاب جدید خود به باغ پدری اش در دماوند پناه می برد و خاطرات عشق نوجوانی اش به «میم» را مرور می کند.

این همکاری به قدری برای ارشادی دلپذیر و ارزشمند بود که او بعدها فارغ از کیفیت و اندازه نقش و صرفا به احترام مهرجویی در دو فیلم دیگر این فیلمساز چیره دست بازی کرد.

ارشادی جزو معدود بازیگران ایران است که بجز بازی در آثار وطنی هر از گاهی در آثار بین المللی نیز حضور پیدا می کند.

«بادبادک باز» مارک فارستر، «آگورا» آلخاندرو آمنابار و «سی دقیقه پس از نیمه شب» کاترین بیگلو حضورهای بین المللی او هستند.

به بهانه اکران «چه خوبه برگشتی» تازه ترین فیلم مهرجویی سراغ این بازیگر خوش اخلاق و متین سینمای ایران رفتیم که این روزها در حال بازی در فیلم پرسرو صدای «لاله» است. گفت وگوی ما با همایون ارشادی را بخوانید.

درست است که شما با بازی در نقش آقای بدیعی «طعم گیلاس» به تماشاگران خاص و پیگیر سینما شناسانده شدید، اما با بازی در نقش محمود ،نویسنده «درخت گلابی» بود که توانایی بازیگری خود را نشان دادید. مهم ترین ویژگی مهرجویی در کارگردانی چیست؟

هر کارگردان ویژگی ها و مختصات خاص خودش را دارد. مواردی چون تبحر کارگردانی، اخلاق، روان شناسی و نحوه ارتباط با گروه، بسته به شخصیت فیلمسازان با یکدیگر متفاوت است. آقای مهرجویی یکی از کسانی است که همه این ویژگی ها را به صورت یکجا در خود دارد. او بجز مهارت و تسلط در کارگردانی روان شناس و جامعه شناس خوبی نیز هست و می داند رابطه اش با عوامل گروه باید چگونه باشد. برخی کارگردانان با این که فیلمسازان خوبی هستند، ولی سرصحنه روان شناس خوبی نیستند و نمی دانند که با گروه چگونه رفتار کنند، اما آقای مهرجویی یکی از استثناهای سینمای ماست که همه ویژگی های یک کارگردان خوب را در خود دارد.

چه خوب که برگشتی

بعد از درخت گلابی که ایفاگر نقش اصلی بودید، در همکاری های بعدی تان با مهرجویی دو نقش نه چندان مهم را بازی کردید؛ شهردار «نارنجی پوش» و وکیل «چه خوبه برگشتی». دلیل محکمی برای این حضورها دارید؟

صرفا به دلیل ارادتی که به مهرجویی دارم بازی در این نقش ها را قبول کردم. مثلا برای نقش شهردار نارنجی پوش ساعت 11 شب با من تماس گرفتند و گفتند صبح بیا سر فیلمبرداری، در حالی که من اصلا نمی دانستم نقش چیست و اصلا برای چه قرار است بروم! برای همین فیلم چه خوبه برگشتی هم مسافرت بودم، وقتی برگشتم زنگ زدم تا با یکی از دوستانم ـ حسن پورشیرازی احوالپرسی کنم که گفت آقای مهرجویی دنبالت می گردد. وقتی با مهرجویی تماس گرفتم، گفت فردا صبح بیا سر فیلمبرداری. بنابراین من صرفا به خاطر ارادت و اعتقادی که به آقای مهرجویی دارم، در کارهای او بازی می کنم. اصلا هم کاری به این ندارم که عده ای به فیلم های اخیرشان انتقاد می کنند.

اتفاقا به مساله خوبی اشاره کردید، نظرتان درباره چرخش رویکرد سینمایی مهرجویی از فیلم هایی نظیر درخت گلابی به آثاری از جنس نارنجی پوش و چه خوبه برگشتی چیست؟

دلیل این تغییر مسیر را خود آقای مهرجویی باید توضیح دهد و من نمی توانم درباره ایشان نظر بدهم.

برخی کارگردانان با این که فیلمسازان خوبی هستند، ولی سرصحنه روان شناس خوبی نیستند و نمی دانند که با گروه چگونه رفتار کنند، اما آقای مهرجویی یکی از استثناهای سینمای ماست که همه ویژگی های یک کارگردان خوب را در خود دارد

می خواهم نظرتان را به عنوان یک مخاطب بدانم، نه به عنوان بازیگر فیلم های مهرجویی.

به عنوان یک مخاطب هم فکر می کنم حتما خود او دلیلی برای این شیوه فیلمسازی دارد. شاید چیزهایی در فکرش هست که نمی تواند بسازد یا شرایط برای ساخت فیلم های دلخواهش فراهم نیست و شاید اینها حتی نقطه مقابل آثاری که می خواسته بسازد، باشد. شاید هم می خواهد چیزی را با این کارهایش نشان دهد. به هر حال خود او بهتر از هرکس می تواند در این مورد حرف بزند.

نقشتان در چه خوبه که برگشتی خیلی بامزه است، با این که در ظاهر نقش مهمی در روند قصه نیست، اما مهم ترین غافلگیری فیلم توسط نقش شما صورت می گیرد!

تازه یک سری از صحنه های بامزه من در تدوین حذف شد وگرنه نقش خنده دارتری از من می دیدید!

چه خوب که برگشتی

فکر می کنید زمان اکران فیلم مناسب باشد؟

نه، الان باتوجه به انتخابات و امتحانات، بدترین زمان اکران برای چنین فیلمی است. واقعا الان در سینما جز یکی، دو کار، فیلمی نیست که تماشاگر راغب به تماشایش باشد. به همین دلیل بیشتر تئاتر می بینم. مثل شب گذشته که به دیدن نمایش «خدای کشتار» رفتم.

فیلم «ملکه» هم که شما در آن بازی داشتید، در اکران با بی مهری مواجه شد.

برای ملکه که واقعا متاسفم، چون فیلم باارزشی است که نگاه انسانی به مقوله جنگ دارد. به نظرم نباید این گونه مورد بی مهری قرار می گرفت.

به نظر می رسد برخی از نقش هایتان را صرفا از روی رفاقت و رودربایستی انتخاب می کنید، چون با آن شخصیت جا افتاده بازیگری تان در فیلم های شاخص و هنری فاصله دارد.

مقداری از آن به ویژگی هایی که اشاره کردید، برمی گردد، ولی بخش مهم آن به این مساله مربوط می شود که به خودم ثابت کنم من بازیگرم و نباید همیشه نقش های خاص و کلیشه ای بازی کنم. مثلا در فیلمی که محصول مشترک ایران و آذربایجان است و هنوز اکران نشده، نقش رئیس یک باند قاچاق را دارم یا در فیلم «چک» نقش متفاوتی از سایر نقش هایم بازی کردم. در سینما نمی شود همیشه به انتظار نقش های متفاوت و دوست داشتنی نشست. ضمن این که هیچ وقت کوتاهی و بلندی نقش برایم مهم نیست، بلکه به تاثیرگذاری آن فکر می کنم. البته آن دوستی که اشاره کردید هم در پذیرش نقش ها بی تاثیر نیست!

پیشنهاد جدیدی برای بازی دارید؟

نه، فعلا که سر فیلم لاله (اسی نیک نژاد) هستم که در آن نقش معاون فدراسیون اتومبیلرانی را بازی می کنم.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع: جام جم