تبیان، دستیار زندگی
خدای متعال در زندگی ما نقشی دارد که ما می‌توانیم از آن راضی باشیم یا راضی نباشیم. ما هر اندازه تأثیر خدا را در وجود خود و در عالم هستی بهتر، وسیع‌تر و عمیق‌تر بشناسیم زمینه رضامندی ما نیز گسترش پیدا می‌کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چگونه می‌توان به مقام رضا رسید؟


خدای متعال در زندگی ما نقشی دارد که ما می‌توانیم از آن راضی باشیم یا راضی نباشیم. ما هر اندازه تأثیر خدا را در وجود خود و در عالم هستی بهتر، وسیع‌تر و عمیق‌تر بشناسیم زمینه رضامندی ما نیز گسترش پیدا می‌کند.
خدا

در امور تشریعی، ایمان اقتضا می‌کند که بنده نسبت به احکام الهی به همان شکل که بر پیامبران، به خصوص بر پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نازل شده راضی باشد و از دل و جان آن‌ها را بپذیرد و شکرگزار خدای متعال باشد که او را هدایت کرده و راه سعادت را بدو نشان داده ‌است. قرآن کریم از این هم فراتر رفته، می‌فرماید: «فَلا وَ رَبِّكَ‏ لا یۆْمِنُونَ حَتَّى یحَكِّمُوكَ فیما شَجَرَ بَینَهُمْ ثُمَّ لا یجِدُوا فی‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیتَ وَ یسَلِّمُوا تَسْلیماً؛1 به پروردگارت قسم كه ایمان نمى‏آورند، مگر آنكه تو را در مورد آنچه میان آنان مایه اختلاف است داور گردانند؛ سپس از حكمى كه كرده‏اى در دلهایشان احساس ناراحتى نكنند، و كاملاً سرِ تسلیم فرود آورند.» مۆمن باید به حلال و حرام خدا راضی باشد و به دنبال آن، نسبت به قضاوت پیامبر یا امام مسلمین یا هر قاضی بر حقی که بر اساس مبانی فقهی اسلام حکم کند راضی باشد، زیرا برگشت این حکم به حکم خداست.

نقش فراگیر خدا در زندگی انسان

افراد ساده‌اندیشِ فراوانی گمان می‌کنند که انسان چون موجودی مختار است خداوند چندان تأثیری در زندگی او ندارد. انسان است که اگر کار کند و زحمت بکشد ثروتمند می‌شود وگرنه فقیر می‌گردد و ...؛ تنها کارهایی که خارج از اراده و اختیار انسان است مانند بلاهای طبیعی، ناشی از قضای الهی است و باید بدان راضی بود. بنابراین تصور می‌شود که مقصود از رضا به قضای الهی، راضی بودن به امور غیر اختیاری است؛ اما در امور اختیاری اگر انسان کار خوبی انجام دهد باید از خودش راضی باشد و اگر مرتکب کار بدی شد باید از خودش ناراضی باشد و این ارتباطی به خدا ندارد! این تصوری ساده‌انگارانه است. در فرهنگ دینی ما نیز رایج است که وقتی اتفاقی رخ می‌دهد که ما در آن نقشی نداریم می‌گوییم: «این اتفاق، کار خدا بود.» این اعتقادی غلط نیست و حقیقتا چنین پیش‌آمدهایی کار خداست، اما این فرهنگ باری منفی هم دارد و چنین القا می‌کند که کارهای دیگر، کار خدا نیست! ولی هنگامی که به قرآن کریم و روایات شریف مراجعه می‌کنیم درمی‌یابیم که آهنگ آن‌ها به گونه‌ای دیگر است و تأثیر خدا را منحصر در این امور غیر اختیاری نمی‌دانند. ازاین‌روست که باید در این باره بحث کرد که واقعا نقش خدا در زندگی انسان چگونه نقشی است و کاری که به خدا نسبت می‌دهیم چگونه کاری است.

ما گمان می‌کنیم انسان از یک حادثه یا راضی است یا ناراضی. اما حقیقت این است که روح انسان لایه‌های مختلفی دارد و می‌تواند در یک لایه خوشحال و در لایه‌ای دیگر غمگین باشد. ممکن است انسان اشک بریزد اما از اشک‌ریختن لذت هم ببرد

شناخت مبادی افعال الهی؛ مقدمه‌ای برای رضا

هرآنچه واقع می‌شود علاوه بر این‌که خداوند بدان علم دارد به انجام آن نیز اذن می‌دهد و تا خدا اذن ندهد آن کار انجام نمی‌گیرد. حقیقت این است که وقتی درباره اذن الهی به آیات قرآن کریم مراجعه می‌کنیم  به معارف عجیبی برمی‌خوریم. قرآن کریم می‌فرماید: «وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ الله؛2 و هیچ نفسى جز به فرمان خدا نمیرد.» بنابراین حتی اگر کسی اقدام به خودکشی کند بدون اذن خدا از دنیا نخواهد رفت. در این باره می‌توان گفت: بالاخره خدا می‌تواند مانعی ایجاد کند که مانع اثر اسباب طبیعی شود. چنان‌که برخی اصلا در معنای اذن گفته‌اند: اذن به معنای ایجاد نکردن مانع است.اما در آیاتی دیگر برخی کارها متوقف بر اذن الهی شده است که درک آن اندکی مشکل‌تر است. قرآن کریم می‌فرماید: «وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تُۆْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ؛3 و هیچ كس را نرسد كه جز به اذن خدا ایمان بیاورد.»

بنابراین اذن الهی یکی از مبادی تمام حوادثی است که واقع می‌شوند. البته درک نقش خداوند نه تنها در مرحله اذن بلکه در تمام مراحل حوادث کاری مشکل است. در مرحله علم بسیاری گمان می‌کنند که اگر بگوییم: خدای متعال همه چیز را می‌داند لازمه‌اش جبر است، چراکه اگر خداوند همه حوادث را می‌داند قطعا واقع می‌شوند و ما انسان‌ها دیگر برای انجام کارهایمان اختیاری نداریم. اما در جای خودش تبیین شده است که حیثیت علم حیثیت کاشفیت است و اگر کاری اختیاری انجام گیرد خداوند علم دارد که اختیارا تحقق پیدا می‌کند. خداوند به حوادث همان‌گونه که واقع می‌شوند علم دارد.

توکل

مراحل رسیدن به مقام رضا

حوادث جهات مختلفی دارند و انسان به گونه‌ای خلق شده است که می‌تواند از یک حادثه خاص، از یک جهت راضی و از جهتی دیگر ناراضی باشد. بیماری که باید عضوی از بدن او را جراحی کنند، از آن جهت که این کار موجب بازگشت سلامتی به او می‌شود بدان راضی است، اما در عین حال به خاطر دردناک بودن، زمان‌بر بودن، و مخارج آن برای او ناراحت‌کننده است. با این‌که این یک حادثه است اما انسان در برابر آن دو واکنش و دو انفعال دارد. حوادث ناگواری که اتفاق می‌افتند از این جهت که موجب می‌شوند انسان‌هایی بی‌گناه دچار سختی‌ها و گرفتاری‌‌هایی شوند رنج‌آورند. انسان باید بسیار بی‌عاطفه باشد که جراحت و آوارگی کودکان معصوم را ببینند و بی‌اعتنا از کنار آن بگذرد. اما جهت دیگر این حوادث آن است که این تلخی‌‌ها همراه با شیرینی‌های فراوانی هستند. مصیبت‌ها و مشکلات دنیا هر چند سخت باشند موقت و محدود به چند روز یا چند سال هستند و خداوند به کسانی که به چنین مصائبی دچار می‌شوند پاداش‌‌های بسیاری خواهد داد که تا ابد ادامه دارد. در روایات آمده است کسانی که در این دنیا به مصیبت‌ها گرفتار می‌شوند هنگامی که ثواب‌های آخرتی آن مصائب را می‌بینند آرزو می‌کنند ‌ای کاش همه عمر با مصیبت دست به گریبان بودند. با این نگاه و این ایمان ممکن است انسان در حادثه‌ای حتی اشک بریزد اما در عین حال به خاطر ثواب‌های آخرتی خشنود باشد. البته انسان‌هایی که دلشان از عشق خداوند لبریز است همه حوادث را به خاطر این‌که از دوست می‌رسد خوش می‌دارند.

مصیبت‌ها و مشکلات دنیا هر چند سخت باشند موقت و محدود به چند روز یا چند سال هستند و خداوند به کسانی که به چنین مصائبی دچار می‌شوند پاداش‌‌های بسیاری خواهد داد که تا ابد ادامه دارد. در روایات آمده است کسانی که در این دنیا به مصیبت‌ها گرفتار می‌شوند هنگامی که ثواب‌های آخرتی آن مصائب را می‌بینند آرزو می‌کنند ‌ای کاش همه عمر با مصیبت دست به گریبان بودند

نظام احسن؛ تابلوی زیبایی با رنگ‌های گوناگون

ما گمان می‌کنیم انسان از یک حادثه یا راضی است یا ناراضی. اما حقیقت این است که روح انسان لایه‌های مختلفی دارد و می‌تواند در یک لایه خوشحال و در لایه‌ای دیگر غمگین باشد. ممکن است انسان اشک بریزد اما از اشک‌ریختن لذت هم ببرد. پس حوادث تلخ دنیا می‌تواند با نگاهی واقع‌بینانه، حق‌بینانه و زیباشناسانه به خاطر ارتباطی که با سایر پدیده‌ها دارند و در مجموع یک تابلو بسیار زیبایی را خلق می‌کنند زیبا و خیر باشند، به گونه‌ای که از آن زیباتر امکان ندارد. به تعبیر اهل معقول، عالم هستی نظام احسن است. بدین معنا که اگر مجموع عالم و روابطی را که اجزای آن با همدیگر دارند در نظر بگیریم تابلوی زیبایی را خواهیم دید که زیباتر از آن امکان ندارد. پس صرف‌نظر از پاداش‌های اخروی هم می‌توان دنیا را زیبا دید و بدان راضی بود. این نقص ماست که فقط عیب‌ها را می‌بینیم و تنها به رنگ‌های تیره این تابلو نگاه می‌کنیم. رنگ‌های تیره این تابلو را باید همراه سایر رنگ‌های آن دید تا زیبایی آن را درک کرد.

در روایات آمده است که پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در هیچ حادثه‌ای نفرمود: ای کاش طور دیگری اتفاق می‌افتاد.4 چراکه او این نگرش را داشت و می‌دید که هر چیزی سر جای خودش واقع شده است. البته چنانچه گفتیم روح انسان لایه‌های گوناگونی دارد و توجه به جهتی خاص از یک حادثه ممکن است باعث دلسوزی و اشک ریختن او شود. ازاین‌رو می‌بینیم پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در وفات فرزندشان حضرت ابراهیم گریه می‌کنند و وقتی از ایشان در این باره سۆال می‌شود می‌فرماید: دل می‌سوزد و اشک جاری می‌شود اما چیزی نمی‌گویم که خدا ناراضی باشد.5 انسان همان‌گونه که از گرسنگی، درد جسمی و ... رنج می‌برد، از درد عاطفی‌ هم رنج می‌برد. اما در عین حال می‌تواند راضی هم باشد و نگرانی نداشته باشد. پس بدین جهت که حوادث حیثیت‌های گوناگونی دارند نگاه ما باید نگاهی کل‌نگر نسبت به عالم باشد و دست خدا را در همه جا ببینیم تا نسبت به نظام هستی حالت رضا داشته باشیم.

پی نوشت ها :

1 . نساء، 65.

2 . آل‌عمران، 145.

3 . یونس، 100.

4 . کافی، ج2، ص63.

5 . من لایحضره الفقیه، ج1، ص177.

فرآوری: محمدی               

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع: سایت آیت الله مصباح یزدی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.