تبیان، دستیار زندگی
گرافیک فرهنگی و گرافیک تجاری، دو تقسیم بندی عمده در گرافیک ایران است که همچنان سر جدل با هم دارند؛ جدالی که در دهه 60 میلادی، آن سوی آبی ها تکلیف خود را با آن یکسره کردند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بر مدار اغتشاش‌های بصری

نگاهی به طرح های گرافیكی تهران


گرافیک فرهنگی و گرافیک تجاری، دو تقسیم بندی عمده در گرافیک ایران است که همچنان سر جدل با هم دارند؛ جدالی که در دهه 60 میلادی، آن سوی آبی ها تکلیف خود را با آن یکسره کردند.

بر مدار اغتشاش‌های بصری

گرافیک فرهنگی برای سفارش دهنده هایی است که مشغله فرهنگ و هنر دارند البته اگر هنوز توانش را داشته باشند. پوسترهای تئاتر، سینما، لوگوهای جشنواره های هنری - دولتی و حتی روی جلدهای کتاب ها و مجله ها همه فرهنگی اند اما گرافیک تجاری برای سفارش دهنده هایی طراحی می شود که لوگو و تبلیغات و این روزها «برند» برای چیپس و اسنک و بانک و بیمه می خواهند. دراین میان گرافیک فرهنگی برای بسیاری از طراحان، نشانِ افتخار است، سعادتی برای دعوت به جشنواره هاست و توهم هنرمندبودن مستقل از بازار و سرمایه، لابد با قیافه ای شبه روشنفکرانه. بسیاری از ایشان معتقدند که گرافیک فاخر، گرافیکی فرهنگی است و گرافیک تجاری -که برای تحقیر آن هم که شده تبلیغات به آن می گویند - نوع سخیف گرافیک است. تا جایی که قباد شیوا – از طراحان پیشکسوت گرافیک - دانشگاه هنر و معماری دانشگاه آزاد گفته بود: «تبلیغات چی ها مطربانی هستند که هرچه از آنها بخواهند می نوازند.»

اینکه طراحان گرافیک فرهنگی برای چه کسانی، چه می نوازند باشد برای نوشته های دیگر. اجالتا به شهر می روم و نگاه مشتری واری به بیلبوردهای تهران می اندازم؛ بیلبوردهای این روزهای تهران یا به طرح های تبلیغاتی اختصاص داده شده اند یا به طرح های فرهنگی شهرداری تهران. طرح های تبلیغاتی و تجاری که برای فروش طراحی می شوند، از آنجایی که به امر خطیر اقتصاد و در بسیاری، به اقتصاد بخش خصوصی مربوط می شوند به دست طراحان حرفه ای سپرده شده اند و برخلاف سال های پیشین کیفیت گرافیکی مناسبی هم دارند، ایده های خلاق، عکس های حرفه ای، رنگ های درخشان و ترکیب بندی های زیبا در بین شان کم نیست.

رقیب ها در هر بازاری به فراوانی حضور دارند و علاوه بر رقابت برای فروخته شدن، رقابت دیگری هم دارند؛ رقابت زیبایی و خلاقیت. رقابتی که گرچه برای فروش و سود بیشتر است، اما زیبایی شهر هم سود خوبی از این رقابت می برد و بر زیبایی افزوده می شود. هر چند ممکن است بسیاری از این طرح ها در قیاس با طرح های تبلیغاتی بین المللی از رقابت بازمانند اما در مقایسه با طرح هایی که این روزها شهرداری محترم تهران بر تابلوهای تبلیغاتی پایتخت آویخته است، بسیار موفق تر ظاهر شده اند. از ماه های پیش سازمان زیباسازی شهرداری تهران طرح هایی با موضوع های فرهنگی و اجتماعی اکران می کند که بیشتر طرح هایی هستند با محوریت جمله هایی با فونت های ضخیم، در کنار تصویرهایی گاه مربوط و گاه نامربوط، بی آنکه معیارهای زیباشناسانه و خلاقانه در کنار باشد. از کیفیت زیباشناختی طرح هایی که از آغاز سال نو نیز به شکل وسیعی در سطح شهر به نمایش درآمده اند به وضوح پیداست که این طرح ها نه تنها توسط طراح های خلاق و حرفه ای که حتی طراحی نشده ا ند، تنها نوشته ها و تصویرهایی کنار هم گذاشته شده است و هیچ نشانی از دیزاین و طراحی در کار نیست.

یکی از طرح هایی که تلاش می کند شهروندان را به نریختن زباله در خیابان تشویق کند، تصویر بزرگی است از تل پوست های میوه که به شکل ساختگی در کف خیابان ریخته شده اند. بزرگ نمایی یک موضوع یا معضل در هر هنری از جمله هنرهای تصویری و گرافیک یکی از تکنیک های مرسوم خلاقیت است که اگر برخورد درستی با آن شود می تواند نتیجه بسیار موثر و زیبایی داشته باشد. اما نشان دادن زباله ها فقط در اندازه بزرگ، بدون برخورد و نگاه زیباشناسانه و خلاقانه نه تنها در کاهش زباله های سطح شهر موثر نخواهد بود، بلکه فقط به نمایش بیشتر زباله در شهر کمک خواهد کرد.

در رمضان سال گذشته مجموعه طرح هایی توسط سازمان زیباسازی شهرداری تهران در شهر اکران شدند که نتیجه برگزاری جشنواره ای گرافیکی بود که آثار رسیده و دعوت شده پس از داوری های کارشناسانه به سطح شهر آمدند و شهروندان را با آثار خلاق و گاهی درخشان گرافیک فرهنگی آشنا کردند. همین طرح ها بود که پس از چند ماه همچنان در خاطر شهر و شهروندان مانده اند. به قطع تکرار و دوام چنین برخوردهای حرفه ای، راهی نزدیک و سریع برای زیباسازی شهر دست کم در حوزه بصری و گرافیکی خواهد بود

در بالای تصویر زباله، جمله ای خبری آمده است که نوشته: جای زباله در کف خیابان نیست.

تلاشم برای خواندن این جمله با لحنی که طعنه آمیز یا تند و تلخ نباشد، بی نتیجه ماند. این جمله و جمله هایی که در طرح های مشابه نوشته شده اند، بدون اندکی ذوق و سلیقه مانند نامه های اداری - دستوری نوشته شده اند که به نظر نمی رسد حتی بتوانند در جلب نظر شهروندان موفق باشند چه رسد به توجیه و قانع کردن مخاطبان برای انجام یا انجام ندادن کاری.

طرح دیگری که در نزدیکی میدان ونک نصب شده است، تصویری است زیبا که شب هنگام از میدان حسن آباد گرفته شده است، اما این تصویر در وسط کادری سبزرنگ قرار دارد و این رنگ سبز مهم ترین کاری که می کند کاستن توجه مخاطب از تصویر و کاستن زیبایی میدان حسن آباد است. افزون بر این در گوشه ای از طرح، تصویر سبزه، سیب و ماهی سرخِ عید نشسته اند، گوشه ای دیگر نوشته فصل همدلی، که آن هم روی لکه ای سرخ رنگ قرار دارد و لوگوی شهرداری تهران در گوشه ای دیگر! اضافه کنید بر اینها نوشته های ضخیم مشکی در بالاو پایین تصویر: تهران زیبا. تهران زیبایی که برای معرفی زیبایی هایش هیچ حس زیباشناسی ای به کار گرفته نشده است.«اکران 800هزارمترمربع روز» تبلیغات فرهنگی که در دستور کار این سازمان قرار دارد، امری پسندیده است اما عدم توجه به کیفیت های زیباشناختی و برخورد ساده و سطحی و به دور از نگاه های کارشناسانه اگرچه می تواند شهرداری را در جدل آمار و عملکرد، موفق و پرکار نشان دهد اما کمک چندانی به رشد فرهنگ عمومی و افزایش زیبایی شهر که در شرح وظایف سازمان زیباسازی است نخواهد کرد. با اینکه رفع نواقص و اغتشاشات بصری سیما و منظر شهر تهران از وظایف این سازمان است اما طرح هایی با کیفیت بسیار ضعیف بر اغتشاشات بصری شهری نیز افزوده است و به تعبیری می توان گفت از ضعیف ترین طرح هایی که در آغاز امسال می بینیم مربوط به همین سازمان است.

 در رمضان سال گذشته مجموعه طرح هایی توسط سازمان زیباسازی شهرداری تهران در شهر اکران شدند که نتیجه برگزاری جشنواره ای گرافیکی بود که آثار رسیده و دعوت شده پس از داوری های کارشناسانه به سطح شهر آمدند و شهروندان را با آثار خلاق و گاهی درخشان گرافیک فرهنگی آشنا کردند. همین طرح ها بود که پس از چند ماه همچنان در خاطر شهر و شهروندان مانده اند. به قطع تکرار و دوام چنین برخوردهای حرفه ای، راهی نزدیک و سریع برای زیباسازی شهر دست کم در حوزه بصری و گرافیکی خواهد بود.

بخش هنری تبیان


منبع:

روزنامه شرق ، نویسنده: تورج صابری وند