تبیان، دستیار زندگی
کتاب قطعات تفکر شامل گزین گویه ها و تعاریف و قطعاتی از امیل سیوران است که در پی تعریف موقعیت های انسانی اند ولی این موقیعت ها در یک تعریف ناکامل و تمام نشدنی ارائه می شوند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : فاطمه شفیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قطعات ناکامل تفکر


کتاب قطعات تفکر شامل گزین گویه ها و تعاریف و قطعاتی از امیل سیوران است که در پی تعریف موقعیت های انسانی اند ولی این موقیعت ها در یک تعریف ناکامل و تمام نشدنی ارائه می شوند. این سنتی است که از دوران یونان وجود داشته و سیوران ادامه دهنده راه افرادی چون اقلیدس و فیثاغورث است.

قطعات ناکامل تفکر

قطعات تفکر. امیل سیوران. مترجم: بهمن خلیقی. نشر مرکز. چاپ اول. تهران.1389. 1800 نسخه.128 صفحه .3800 تومان.

«هر کس ناخودآگاه گمان می کند که به تنهایی به دنبال حقیقت است و دیگران توان جست و جو و لیاقت رسیدن به آن را ندارند. این دیوانگی آنچنان ریشه دار و آنچنان مفید است که اگر روزی از میان برود قابل تصور نیست  که بر سر هر کداممان چه خواهد آمد.» [1]

این کتاب حاوی قطعاتی از افوریسم های امیل سیوران است. افوریسم در زبان یونانی به معنای تعریف است. تعریف یک چیز یا یک واقعیت برای فلاسفه یونان به معنی بیان اصل یا جوهر و ذات آن چیز به زبانی فشرده با حداقل کلمات است.

ذات افوریسم یعنی تعریفِ تعریف. افوریسم در حوزه کاربردی علوم تجربی معنا پیدا می کند و تعیین پذیری، وضوح و قطعیت اکسیوم را که در حوزه ریاضی و منطق معنا پیدا می کند، ندارد.

بقراط یکی از اولین رساله های پزشکی تاریخ را به شکل مجموعه ای از افوریسم نوشته است. پاسکال ،مونتنی، روژفوکو و سپس متفکرانی مثل نیچه  و کیرکگارد از افوریسم برای بیان نوع اندیشه ای استفاده کرده اند که سعی می کند با آگاهی از این ابهام بنیادین امور انسانی ، بیندیشد.

سیوران ادامه دهنده این سنت است که افوریسم های خود را به زبان فرانسه می نویسد. افوریسم در زبان فارسی به گزین گویه، کوته کلام، بیان موجز، سخن حکیمانه و کلمات قصار معنی شده است. اما خود سیوران واژه قطعات را برای نوشته هایش برگزیده است. قطعه تفکر بیانی است تمام نشده، اندیشه ای که لازم است ادامه پیدا کند و جایی دیگر تکمیل شود. نقطه پایان نیست و اصلا نقطه پایانی ندارد. قطعه تفکر باید بتواند به ذهن ضربه ای بزند و و روند تازه ای را در آن به وجود آورد. قطعه تفکر الزاما غریب و تازه نیست و می تواند نکته ای باشد که ذهن به آن قبلا اندیشیده و فرصت نکرده برای خود بازگو کند.

سیوران ادامه دهنده این سنت است که افوریسم های خود را به زبان فرانسه می نویسد. افوریسم در زبان فارسی به گزین گویه، کوته کلام، بیان موجز، سخن حکیمانه و کلمات قصار معنی شده است. اما خود سیوران واژه قطعات را برای نوشته هایش برگزیده است. قطعه تفکر بیانی است تمام نشده، اندیشه ای که لازم است ادامه پیدا کند و جایی دیگر تکمیل شود

قطعات سیوارن تکه هایی ناکامل از وضعیت انسانی اند و گاه به شکل شعر بروز پیدا می کنند. برای قطعات سیوران نمی تواند قالب خاصی در نظر گرفت. و برای خواندن و لذت بردن از این قطعات باید حساسیت های فلسفی و شعری هر دو را داشت. قطعات تفکر سیوران دارای طنز به خصوصی است وی به موقعیت های هولناک بشر می اندیشد و می خندد. اگر چه قطعات او تکه تکه هستند اما اندیشه وی پاره پاره نیست و در مجموع می توان سیر فکری وی را دنبال کرد. فضایی که وی در آن می اندیشد یاد آور فضای ذهنی خیام است.

امیل سیوران در 1911 در دهکده رازیناری در رومانی به دنیا آمد. وی در جوانی با اکثر آثار دیدرو، شوپنهاور، نیچه، تاگور، لیشتن برگ و داستایوفسکی آشنا می شود. وی بعدها به اوژن یونسکو و میرچا الیاده می پیوندد و دیگر هرگز از آنها جدا نمی شود. پایان نامه وی در زمینه شهودگرایی برگسون است. «برقله های نا امیدی» کتاب دیگر وی است که هم زمان با اولین نمایشنامه اوژن یونسکو در سال 1934 منتشر می شود. «اشک ها و قدیس» نیز یکی دیگر از کتاب های او ست که به شیوه افوریسم نوشته شده است.  کتاب« فریب ها»ی او پیش از «اشک ها و قدیس» منتشر می شود. سیوران کتاب های زیادی را منتشر می کند و در سال 1987 پس از انتشار « اعتراف ها و نفرین ها» ناگهان تصمیم می گیرد دیگر هر گز کتابی منتشر نکند. تا پایان عمر از وی هیچ کتاب یا مصاحبه ای منتشر نمی شود وی دو سال قبل از مرگش دچار بیماری فراموشی می شود و می میرد.  وی که همه عمر درباره فراموشی و مرگ نوشته است به این دو آرزوی دیرین خود می رسد.

این کتاب حاوی یک مقدمه و شش بخش به نام های: اشک ها و قدیسان، قیاس های صوری تلخی، عواقب به دنیا آمدن، طرح سرگیجه، اعتراف ها و نفرین ها و یادداشت ها است.

«هر وقت دچار فراموشی لحظه ای می شوم به احساس اضطراب کسانی فکر می کنم که می دانند دیگر هیچ چیز را به خاطر نخواهند آورد. با وجود این چیزی ته دلم به من می گوید که چندی بعد چنان شادی ای وجود این افراد را در بر می گیرد که حاضر نخواهند بود آن را حتی با پر شور ترین خاطرات عوض کنند.» [2]

پی نوشت:

[1] صفحه 57 کتاب

[2] صفحه 88 کتاب

فاطمه شفیعی

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان