محبوبترین و با فضیلترین عمل نزد خداوند متعال
در شب معراج به خدای متعال عرض کرد: کدام اعمال افضل است؟ خدای متعال هم در پاسخ ایشان میفرماید: «لَیْسَ شَیْءٌ أَفْضَلَ عِنْدِی مِنَ التَّوَكُّلِ عَلَیَّ وَ الرِّضَا بِمَا قَسَمْت؛هیچ چیز نزد من برتر و محبوبتر نیست از توکل بر من و راضی بودن به آنچه قسمت کردهام.»
نقش انگیزه در مراتب توکل
توکل مراتبی دارد و بالاترین مرتبه توکل این است که انسان همه کارهای خود را به خدا واگذار کند. این نوع اختلاف در مراتب توکل به اصطلاح با کمیت سنجیده میشود، بدین معنا که اختلاف مراتب بر حسب این است که انسان چند درصد از کارهایش را به خدا وامیگذارد؛ برخی ده درصد، برخی بیست درصد تا میرسد بدانجا که تمامی کارها به خدا واگذار شود. از لحاظ کیفیت نیز میتوان مراتب توکل را تقسیم کرد. زیرا توکل فعلی اختیاری است و کار اختیاری نیازمند انگیزه است، بدین معنا که انسان باید هدفی را از آن کار دنبال کند. ممکن است کسی بدین خاطر بر خدا توکل کند که توکل موجب موفقیت در کارها میگردد. (وَمَن یَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ)1
در این صورت انگیزه وی برای توکل، بهرهمندی از نتایج آن است. اما اولیای خدا که دارای مراتب بالای توکلاند به خاطر اینکه خداوند توکل را دوست دارد بر خدا توکل میکنند، بدین معنا که اگر به فرض محال توکل ضرر هم داشت و باعث عدم موفقیت میشد باز آنها بر خدا توکل میکردند. مرتبه توکل با چنین انگیزهای بسیار بالاتر از مرتبه توکلی است که به انگیزه موفقیت صورت میگیرد. اختلاف مرتبه برحسب انگیزهها و نیتها در همه عبادتها و فضلیتها وجود دارد، به گونهای که گاه برخی نیتها اصلا فضلیت را به رذیلت تبدیل میکند. مثلا عبادتی که به انگیزه ریاکاری و خودنمایی صورت میگیرد نه تنها فضلیتی ندارد بلکه تبدیل به رذیلت میشود. پس گاهی نیت میتواند یک کار بسیار خوب را به کاری بد تبدیل کند. بنابر این ارزش هر کاری وابسته به این است که فاعل آن چه اندازه از نیت خالص برخوردار باشد.فضیلت توکل
بنابر آنچه در روایات آمده است پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در شب معراج به خدای متعال عرض کرد: کدام اعمال افضل است؟ رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در عالیترین مقامی که خدای متعال برای او فراهم کرد ــ که بیش از آن، امکان احترامگذاری به مخلوقی نیستــ نخستین چیزی که مطرح میکند این سۆال است. این بدان معناست که نیت حضرتش انجام کاری است که خدای متعال بیشتر از همه کارها دوستدار آن است. حضرت در آن موقعیت هر درخواستی که از خدا میکرد خداوند برآورده میفرمود. اما ایشان از میان همه به دنبال انجام کاری است که خداوند بیشتر از همه آن را دوست دارد. خدای متعال هم در پاسخ ایشان میفرماید: «لَیْسَ شَیْءٌ أَفْضَلَ عِنْدِی مِنَ التَّوَكُّلِ عَلَیَّ وَ الرِّضَا بِمَا قَسَمْت؛2 هیچ چیز نزد من برتر و محبوبتر نیست از توکل بر من و راضی بودن به آنچه قسمت کردهام.»
خدای متعال میفرماید: اگر من به هر یک از بندگانم به اندازه خواسته همه بندگانم یعنی میلیادرها میلیارد عطا کنم، ذرهای از ملک من کم نمیگردد. خزانه خداوند همان اراده اوست و هر چه اراده کند همان موجود میشود.] پس بدا به حال کسانی که از رحمت من ناامیدند [و به در خانه دیگران میروند] و بدا به حال کسانی که [با این قدرت و عظمتی که من دارم] در مقام نافرمانی من برآمدند و مراعات مقام مرا نکردند
عالیترین مرتبه توکل از لحاظ کیفیت این است که انگیزه انسان از توکل، محبوب بودن آن در نزد خدا باشد، همانطور که عالیترین مراتب ایمان مرتبهای است که توجه انسان تنها به ذات مقدس الهی باشد، و بالاترین عبادت هم عبادتی است که تنها به خاطر ذات اقدس الهی انجام گیرد و حتی به طمع بهشت یا به سبب ترس از دوزخ هم نباشد. اما مسلما بسیاری از ما انسانها اینگونه نیستیم و خدای متعال هم به مخلوقات خود آگاهی کامل دارد. ولی از آنجا که خدای متعال میداند تنها راه رسیدن ما به کمال، انجام همین کارهای خیر است ــ که به حسب روایت معراج، افضل آنها توکل است ــ به سبب رحمت واسعه خویش زمینه را برای بندگان خود به گونهای فراهم میکند تا اندک اندک به سوی این فضایل جذب گردند و به تدریج ترقی کنند.
نتیجه توکل بر خدا و غیر خدا
در کتاب شریف کافی از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که حضرت فرمودند: « خدای عزّوجلّ به حضرت داوود وحی کرد: بندهای از بندگانم نیست که بدون توجه به احدی از مخلوقاتم به من اعتصام پیدا کند (و من آن را از نیتش بدانم)، سپس آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست بر علیه او نقشه بکشند جز این که برای او راه برونرفت از میان آنها قرار میدهم؛ و بندهای از بندگانم به احدی از مخلوقاتم اعتصام نیابد (و من آن را از نیتش بدانم)، جز این که اسباب آسمان و زمین را از دستش قطع کنم و زمین را زیر پایش فرو برم و دیگر برایم مهم نیست که در کدام وادی هلاک شود.» 3
ناامیدی، ذلت، و دوری از رحمت خدا؛ آثار توکل بر غیر خدا
باز در کتاب شریف کافی روایتی را از حسین بنعلوان نقل میکند که در ضمن داستانی بیان شده است. در برخی روایات مانند این روایت، راوی آن چنان مقدمه چینی میکند که خواننده در فضای آن گفت و شنود قرار میگیرد و سخن برای او بسیار دلنشینتر میشود. میگوید: در جلسهای با عدهای از اهل علم مذاکره علمی میکردیم ــ مقصود اینگونه افراد هم از علم معمولا سخنان ائمه اطهار علیهمالسلام است. من پیشتر به مسافرتی رفته بودم و در آن مسافرت تمام اموالم از بین رفته بود. یکی از دوستان که از مشکل من آگاه بود از من پرسید: راستی فلانی برای این مشکلی که پیش آمده به چه کسی امید داری که تو را کمک کند. گفتم: امیدم به فلان شخص است.
گفت: اگر امیدت به فلانی است به خدا قسم حاجتت برآورده نخواهد شد و به آنچه امید داری نخواهی رسید. با تعجب پرسیدم: خدا تو را رحمت کند چه کسی به تو چنین خبری داده است؟! گفت: به راستی امام صادق سلاماللهعلیه به من خبر داد که: در یکی از کتابهای آسمانی خواندم:
«خدای تبارک و تعالی میفرماید: به عزت و جلال و عظمت و تسلطم بر عرشم قسم! [خداوند چهار قسم میخورد که] هر کس به غیر از من امید ببندد قطعا امیدش را ناامید خواهم کرد، [و به این اندازه هم اکتفا نمیکنم] و در میان مردم جامه ذلت بر تن او میپوشانم و او را از قرب خودم بیرون میاندازم و و از فضل و رحمتم دور میسازم. [بعد خدای متعال از چنین بندهای گله میکند که] آیا در هنگام شداید به غیر من امید میبندد در حالی که سختیها همه در دست قدرت من است و او به غیر من امید دارد؟! [در ادامه در قالب استعارهای بسیار زیبا میفرماید:] و با فکر خودش درِ خانه دیگری را میکوبد [کنایه از این که با فکر خود به در خانه کسی میرود و مدام فکر میکند که چه بگوید و چه کار کند که صاحب این خانه مشکل او را حل کند] در حالی که کلید همه درها در دست من است و درها همه بسته است ولی درِ خانه من برای کسی که مرا بخواند باز است.
خدای تبارکوتعالی میفرماید: به عزت و جلال و عظمت و تسلطم بر عرشم قسم! [خداوند چهار قسم میخورد که] هر کس به غیر از من امید ببندد قطعا امیدش را ناامید خواهم کرد، [و به این اندازه هم اکتفا نمیکنم] و در میان مردم جامه ذلت بر تن او میپوشانم و او را از قرب خودم بیرون میاندازم و و از فضل و رحمتم دور میسازم
مگر چه کسی برای مشکلات و سختیهایش حقیقتا به من امید بست و من با وجود آن مشکلات امیدش را قطع کردم، و چه کسی در کارهای بزرگ به من امیدوار گشت و من امیدش را از خودم بریدم [تا بگوید: چون خداوند جواب نمیدهد به سراغ دیگری رفتم]؟! من آرزوهای بندگانم را در پیش خودم محفوظ قرار دادم [که از بین نرود] اما آنها به حفاظت من راضی نشدند [و من را قبول ندارند و میخواهند کسی دیگر آنها را برایشان حفظ کند]! آسمانهایم را [که شما وسعتشان را نخواهید دانست] از کسانی (فرشتگانی)4 پر کردم که از تقدیس و تسبیح من خسته نمیشوند و به آنها امر کردم که درهای بین من و بندگانم را نبندند؛ اما مردم به سخن من اعتماد نکردند! آیا کسی که مشکلی از جانب من برای او پیش آمده نمیداند که این مشکل را کسی نمیتواند حل کند مگر به اذن من؟!
خدای متعال میفرماید: اگر من به هر یک از بندگانم به اندازه خواسته همه بندگانم یعنی میلیادرها میلیارد عطا کنم، ذرهای از ملک من کم نمیگردد. خزانه خداوند همان اراده اوست و هر چه اراده کند همان موجود میشود.] پس بدا به حال کسانی که از رحمت من ناامیدند [و به در خانه دیگران میروند] و بدا به حال کسانی که [با این قدرت و عظمتی که من دارم] در مقام نافرمانی من برآمدند و مراعات مقام مرا نکردند.»
پی نوشت ها :
1 . طلاق(65)، 3.
2 . إرشاد القلوب إلی الصواب، ج1، ص199.
3 . کافی، ج2، ص63.
4 . از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که فرمود: در آسمان به اندازه جای پایی نیست مگر اینکه فرشتهای در آنجاست که خدا را تسبیح و تقدیس میکند. (تفسیر القمی، ج2، ص255) فرآوری : محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع :سایت آیت الله مصباح یزدی