تبیان، دستیار زندگی
حمیدرضا نعیمی نمایشنامه نویس ، کارگردان و بازیگر، کارشناسی ارشد بازیگری و کارگردانی از دانشگاه آزاد اسلامی و هنر و معماری است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : فاطمه شفیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خطوط قرمز نامشخص است

مصاحبه‌ اختصاصی تبیان با حمیدرضا نعیمی،نمایشنامه نویس،کارگردان و بازیگر


حمیدرضا نعیمی نمایشنامه نویس ، کارگردان و بازیگر، کارشناسی ارشد بازیگری و کارگردانی از دانشگاه آزاد اسلامی و هنر و معماری است.


حمیدرضا نعیمی

نعیمی تاکنون جوایزی همچون جایزه ویژه‌ فیلمنامه‌نویسی برای فیلمنامه بلند داستانی «مخمصه» از یازدهمین جشنواره بین‌المللی روستا در سال 1376، جایزه اول نمایش نامه نویسی از دوازدهمین جشنواره سراسری دانشجویان برای نمایش نامه «وعده‌گاه نهنگ‌ها» در سال 1377، لوح تقدیر به عنوان نمایش نامه‌نویس فعال در «روز جهانی تئاتر» در سال 1379، جایزه‌‌ اول نمایش نامه‌ اقتباسی برای نمایش «مکبث» از بیست و سومین جشنواره‌ بین ‌المللی فجر برای نمایش «مکبث» در سال 1384، جایزه‌ نمایش نامه‌نویسی برتر از سومین جشنواره تئاتر ماه برای «امشب دیگر مهره‌های پشتم نی‌لبک می‌زنند» در سال 1385 و جایزه‌ اول نمایش نامه‌نویسی از اولین جشنواره‌ سراسری نمایش نامه‌نویسی کودک و نوجوان برای نمایش نامه‌ «قصه‌ خوب خدا» را در سال 1385 به دست آورده است. این هنرمند تاکنون در اجراهای متعددی به کارگردانی شهرام کرمی و دیگر کارگردانان تئاتر به روی صحنه رفته است و بیش از 10 متن نمایش نامه را به نگارش درآورده است که نمایش نامه‌ «وعده‌گاه نهنگ‌ها» در سال 1379 توسط انتشارات جهاد دانشگاهی و نمایش نامه‌ «شب بی‌پایان فاخته» در سال 1380 از سوی انتشارات نیستان از آثار وی به چاپ رسیده است. وی هم اکنون آخرین نمایشش « درخشش در ساعت مقرر» را روی صحنه دارد.

آقای نعیمی ! کیفیت ادبیات نمایشی ایران در سال های اخیر را  چگونه می بینید؟

به نظر من در این چند سال اخیر در حوزه نمایشنامه نویسی در مقایسه با مقولاتی مثل کارگردانی، بهتر عمل کرده ایم. این دلیل نمی شود متونی که روی صحنه آمده اند در چه وضعیتی هستند چون بسیاری از این متن ها سانسور می شوند و یا اصلا امکان به صحنه آمدن برایشان فراهم نمی شود. ولی تا آنجایی که در جریان هستم و کارها را می خوانده ام و برخی اجراها را دیده ام، می دانم در بین دانشجویان فارغ التحصیل شده نویسنده های خوبی متولد شده است. از بین جوان ها می توانم محمد مساوات را مثال بزنم که جزو کسانی است که دارد چهره خوب و موفقی از خود نشان می دهد. همچنین آقای علی شمس که اکنون در ایتالیا زندگی می کند و مشخصا در حوزه زبان دراماتیک و ایرانی نویسی فعالیت می کند و همچنین با جابر رمضانی در نمایشنامه اسکیس اتفاق خوبی را تجربه کردیم. به نظر من جوان ها دارند خوب عمل می کنند و اگر به بازخوانی متون کهن نیز توجه نشان دهند، اتفاق خوبی در شرف افتادن است و امیدواری در پیش رو.

نظر شما درباره نمایشنامه نویسانی که برای اولین بار کتاب هایشان را منتشر می کنند چیست؟

من اعتقاد دارم نوشتن مقوله ای است که در اولین و دومین اثر خودش را نشان نمی دهد. این که بچه های جوان اصرار داشته باشند کارهایشان سریع به چاپ برسد رفتار مثبتی نیست. از این باب که شهرت آنچنانی برای آنها ندارد و جایگاه تثبیت شده ای برایشان رقم نمی زند، جز این که صرفا کتابی منتشر می کنند و توقعات عجیب و غریبی ایجاد می کند. مقوله چاپ را با حوزه درام نویسی جدا کنیم چون الان حوزه چاپ کتاب خیلی راحت و ارزان شده است. خیلی از آثاری که چاپ می شوند ارزش چاپ شدن ندارند و در بدنه ادبیات نمایشی هیچ جایگاهی به خود اختصاص نخواهند داد. به نظر من باید این آثار اول از طریق اجرا در جشنواره ها و اجراهای عمومی تشخص خودشان را به دست بیاورند و نویسنده بتواند بیشتر رشد کند. وقتی متن شما مورد نقد و چالش گروه های اجرایی قرار بگیرد، به تقویت اثر کمک بسیار می کند. ولی اگر صرفا چاپ شود اول که به چاپ دوم نمی رسد و در ویترین ها می ماند و به زودی فراموش می شود.

حوزه درام نویسی مشخصا حوزه ادبیات است و آن چیزهایی که باعث می شود ادبیات نمایشی پیشرفت نکند، نبود آزادی بیان برای نویسندگان است. خط قرمزهای نامشخص و حمایت نشدن نویسندگان چه از نظر مالی و چه از نظر معنوی، یکی از مشکلات است. استعداد یابی در این زمینه در حد صفر است

ولی برای نویسنده های جوان فرصت بسیار محدودی برای اجرای نمایشنامه هایشان وجود دارد.

این موضوع درباره بزرگان ما نیز صدق می کند. از آقای بهرام بیضایی چند اثر اجرا شده است؟ از آقای اکبر رادی چند کار اجرا شده؟ یا مثلا از نادر ابراهیمی و محمد رحمانیان؟ جوان ها باید برای دیده شدنشان تلاش کنند.

چه مشکلاتی را بر سر راه پیشرفت ادبیات نمایشی ایران می دانید؟ و آیا اساسا حوزه درام نویسی را حوزه ای ادبیات می دانید؟

قطعا درام نویسی صرفا متن برای اجرا نیست و دقیقا حوزه ادبیات است. مثل فیلمنامه نیست که گفته می شود آنجا که ادبیات تمام می شود سینما آغاز می شود. حوزه درام نویسی مشخصا حوزه ادبیات است و آن چیزهایی که باعث می شود ادبیات نمایشی پیشرفت نکند، نبود آزادی بیان برای نویسندگان است. خط قرمزهای نامشخص و حمایت نشدن نویسندگان چه از نظر مالی و چه از نظر معنوی، یکی از مشکلات است. استعداد یابی در این زمینه در حد صفر است. اگر یک نویسنده ای تکنیک را نشناسد می گویند باید تکنیک را بلد بشوی. ده سال صرف این می کند تا تکنیک را بشناسد اما در نهایت تازه تمام راه ها برای سرکوب کردن اندیشه اش شروع می شود.

نکته ای که به دیده می آید این است که از سنت نمایش نامه نویسی چیزی که باقی مانده است دیالوگ هایی که صرفا بین دو یا چند نفر پخش می شود و در واقع دیالوگی بین افراد برقرار نمی شود و همین باعث شده است بسیار از کارگردان ها برای اجرای کارهایشان به متون خارجی مراجعه کنند نظر شما در این باره چیست؟

قطعا چیزی که درام ما از آن بی بهره است دیالوگ است. وقتی می گوییم دیالوگ اول از همه به یاد سوفکل می افتیم به یاد شکسپیر و دیگران. آن مبحث، مبحث دیالکتیک است که شخصیت های نمایش همدیگر را به چالش می کشند. ما در نمایشنامه هایمان دیالکتیک نداریم و به طبع آن دیالوگ هم نخواهیم داشت. آنچه تحت عنوان دیالوگ وجود دارد صرفا توضیح صحنه ای است در خدمت اکت. یک نفر به دیگری فحشی می دهد و دیگری خنجری می زند و به عنوان قاتل گرفته شده، اعدام می شود. این فحشی که گفته می شود بیشتر برای توضیح صحنه است تا اکت اعدام اجرا شود. ما برخورد اندیشه ها را نمی بینیم و دیالکتیک در آثار نمی بینیم . دیالوگ نویسی ضعیف است. که البته بزرگان ادبیات نمایشی دارند روی این موضوع کار می کنند و ما مد نظرمان این افراد شاخص نیستند.

حمیدرضا نعیمی

البته به نسبت زمانی که بر رشد ادبیات نمایشی گذشته است تعداد محدودی درام نویس قوی داشته ایم.

نباید انتظار داشته باشیم در ایران صد تا درام نویس داشته باشیم. شما بعد از ایبسن چند درام نویس برجسته می شناسید به جز یون فوسه؟ یا بعد از چخوف چند درام نویس مدرن روسی می شناسید که جایگاهشان در حد چخوف باشد؟ این واقعیت است که حوزه درام نویسی سخت و پیچیده است و ما هم نباید انتظار داشته باشیم صد تا درام نویس داشته باشیم.

ما در دوره قاجار سنت نمایشنامه نویسی درستی را به عنوان الگو داشته ایم که اگر آن را پیش رو می گذاشتیم رشد قابل ملاحظه ای در این زمینه به دست می آوردیم. ولی سالیانی بوده است که این سنت کنار گذاشته شد و به نمایشهای خارجی رو آوردیم. نظرتان در این باره چیست؟

به نظر من اگر من شکسپیر را بر اساس یک ضرورت هایی در زمانه خودم اجرا کنم، دیگر آن اجرا یک اجرای خارجی محسوب نمی شود. به نظر من این تفکر درستی نیست که فکر کنیم اجرای درام خارجی مانع تبلور نمایش های ایرانی است. نمایشنامه های خارجی میزان و الگو هستند تا ما حد فاصل های خودمان را بسنجیم و این که چرا ما نمی توانیم اثری در حد باغ آلبالو یا هملت بنویسیم. آثار خارجی این شناخت را به ما می دهد که آنها را درک کنیم و در این راه قدم بزنیم.

فاطمه شفیعی

بخش ادبیات تبیان