دار و دستهی نیویورکیها
درباره بازیگر ایرلندی تبار هالیوودی و 30 سال حضورش در عرصه سینما
«دانیل دی لوییس» در 29 آوریل 1957در بریتانیا بدنیا آمد. او بازیگر بریتانیایی و تنها بازیگر برنده سه جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد برای نقشهای «دانیل پلینویو*» در فیلم خون به پا خواهد شد، «کریستی براون*»در فیلم پای چپ من و «آبراهام لینکلن» در فیلم لینکلن است.
او به عنوان یکی از گزیدهکارترین بازیگران صنعت فیلمسازی شناخته میشود، به طوری در 10 سال گذشته تنها در 4 فیلم به ایفای نقش پرداختهاست. او از سبک متد اکتینگ در بازیگری پیروی میکند و به تحقیق درباره نقشهای خودش مشهور است. معمولاً در طول دوره فیلمبرداری، او به طور کامل در نقش خود باقی میماند.
او از سال 1993 تبعه ایرلند است و در حال حاضر در ایرلند زندگی میکند.
دی- لوییس پس از بازی در «مشتزن» در 1997 برای پنج سال از دنیای بازیگری و کلاً از انظار عمومی فاصله گرفت. او که مجذوب کفاشی شده بود به فلورانس در ایتالیا رفت و آنطور که گفته میشود زیر نظر استفانو بمر کفاش معروف ایتالیایی آموزش دید.
تاكنون در تاریخ سینمای جهان 9 مرد بودهاند كه دوبار برنده جایزه اسکار شدهاند از بین این افراد میتوان به اسپنسر تریسی و گری كوپر، مارلون براندو، جك نیكلسون و داستین هافمن اشاره كرد. تنها بازیگری كه توانسته مانند دی لوئیس سه بار این جایزه را به نام خود ثبت كند، اینگرید برگمن بود كه البته سه بار جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن را دریافت كرده بود. به هر صورت دریافت این جوایز در كنار دهها جایزه دیگری كه دی لوییس دریافت كرده، نشان از تواناییهای گسترده او دارد. طوری كه به گمان بسیاری اكنون دیگر میتوان او را بهترین بازیگر در قید حیات جهان دانست. علت چنین ادعایی فقط به خاطر كسب جایزه اسكار نیست، بلكه به دلیل تنوع كاراكترهایی است كه وی نقش آنها را بازی كرده است.
جدیدترین نقشی كه دی لوییس بازی كرده، نقش لینكلن و به عبارتی آخرین روزهای زندگی آبراهام لینكلن بوده است. او در این نقش صدایی خوفناك با چهرهای تكیده و پرچروك دارد، اما سایر نقشهایی كه تاكنون داشته، كاملاً متفاوت از این نقش بوده است. براستی چه كسی باور میكند ایفاگر نقش كریستی براون در «پای چپ من»، دانیل پلین ویو در «خون به پا خواهد شد»، هاوك آی در «آخرین موهیكانها» و جانی در «ماشین لباسشویی زیبای من» یك نفر باشد؟ واقعاً او چگونه به اینجا رسید و توانست خود را به عنوان بهترین بازیگر دنیا مطرح كند؟
اگر زمان را به عقب بازگردانیم، به زمانی كه دانیل دی لوییس جوانی 19 ساله بود، او را میبینیم كه با الهام از بازی فوقالعاده رابرت دونیرو پا به عرصه بازیگری گذاشت. او زمانی در این باره به نیویورك تایمز گفت: «هفته اول نمایش فیلم راننده تاكسی، پنج یا شش بار به سینما رفتم و این فیلم را دیدم. كاملاً مسحور این فیلم شده بودم.»
دانیل سال 1989 تنها چهار سال بعد از «ماشین لباسشویی زیبای من» كه شروع كار حرفهای او به حساب میآید، موفق شد بهترین اجرای تمام دوران حرفهای خود را كه برایش اولین جایزه اسكار را به همراه داشت، بازی كند. این فیلم «پای چپ من» بود كه وی در آن نقش كریستی براون، نویسنده و نقاش معلول ایرلندی را داشت. اجرای او در این فیلم نه تنها بهترین اجرای خود او بود كه بهترین اجرای یك بازیگر در تاریخ سینما نیز محسوب میشود.
«كریستی براون» از معلولیت شدید مادرزادی رنج میبرد و به جز پای چپش بقیه بدنش فلج بود. همین باعث میشد ایفای نقش این كاراكتر برای هر بازیگری تقریباً غیرممكن باشد. دی لوئیس نیز با اشاره به همین سختی كاراكتر كریستی براون به نیویورك تایمز گفته بود: «میدانستم كه نمیشود این نقش را بازی كرد... اما درست همین ویژگی مرا وسوسه میكرد.» او به همین دلیل پس از آنكه نقش را پذیرفت، تا روزی كه پروژه به اتمام رسید، حاضر نشد ویلچر كاراكتر خود را ترك كند و از اعضای گروه میخواست به او غذا بدهند و او را به اطراف هل بدهند.
دانیل دی لوییس این سبك را در كارهای بعدی خود نیز ادامه داد و برای مثال هنگامی كه قرار بود نقش بیل قصاب را در «دار و دستههای نیویوركی» بازی كند، با تلاش فراوان مهارت بسیاری در كار با چاقو پیدا كرد. او همچنین قبل از ایفای نقش هاوك آی در «آخرین موهیكانها» مدتها به تنهایی در كوهستان و حیات وحش آن زندگی كرد و شكار و هر كاری را كه برای این نقش لازم بود، آموخت. دی لوئیس همچنین برای بازی در یكی از سكانسهای فیلم «به نام پدر» كه در آن نقش یك زندانی را دارد كه بازجویی و شكنجه میشود، سه شبانه روز اصلاً نخوابید تا هنگام برداشت این سكانس چهره و حالات روانی كاملاً طبیعی داشته باشد.
این سبك كه در زمان مارلون براندو به آن متد اطلاق شد، برای همیشه دانیل دی لوئیس را جذب خود ساخت. او چندی پیش در این مورد با شوخی گفت كه متد او طوری است كه 55 سال است او را در نقش نگه داشته است.» این ادعا در عین غلوآمیز بودن، چندان بی ربط نیست.
بین اتمام نگارش فیلمنامه «خون به پا خواهد شد» تا شروع فیلمبرداری آن دو سال فاصله بود. این زمان یقیناً طولانیتر از زمانی است كه هر بازیگری لازم دارد تا بتواند در نقش خود فرو رود، اما آیا به نظر او این زمان بیش از حد زیاد بود؟
فیلم شناسی:
1971 یکشنبه، یکشنبه لعنتی
1982 گاندی
1984 کشتی بونتی
1985 لباس شویی زیبای من
اتاقی با یک چشمانداز
1986 نانائو
1988 سبکی تحملناپذیر هستی
1989 همیشه خندان، نیوجرسی
1989 پای چپ من: داستان کریستی براون
1992 آخرین موهیکان
1993 عصر معصومیت
1993 به نام پدر
1996 بوته آزمایش
1997 مشت زن
2002 دار و دستههای نیویورکی
2005 تصنیف از جک و رز
2007 خون به پا خواهد شد
2009 ناین
2012 لینکلن
فرآوری : مسعود عجمی بخش سینما و تلویزیون تبیان
منابع : سایت IMDB ، بانی فیلم ، انجمن سینمای جهان