تبیان، دستیار زندگی
تا قبل از پیدایش سبک آزاد از نظر ادبی شعر به کلامی خیال انگیز، موزون و قافیه دار گفته می‌شد اما پس از بوجود آمدن سبک آزاد، تعریف شعر به یکباره تغییر کرد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سبک‌های مشروطه و آزاد

سبک های شعر فارسی


تا قبل از پیدایش سبک آزاد از نظر ادبی شعر به کلامی خیال انگیز، موزون و قافیه دار گفته می‌شد اما پس از بوجود آمدن سبک آزاد، تعریف شعر به یکباره تغییر کرد.

سبک‌های مشروطه و آزاد

شعر، تاریخ است و می‌توان با مرور اشعار شاعران، اطلاعات مختلفی درمورد جامعه، فرهنگ و زندگی عصر یک شاعر به دست آورد. یکی از اتفاقات تاثیرگذار بر جامعه ایرانی، مشروطیت بود که باعث بوجود آمدن ادبیات مشروطه شد. در این مقاله آخرین سبک‌های شعر فارسی را مرور می‌کنیم.

سبک مشروطه

ما بین سالهای 1275 شمسی تا کودتای رضاخان  1299 شمسی، در جریان مبارزه برای کسب آزادی و حکومت مردم، ادبیاتی به نام ادبیات مشروطه بوجود آمد که تاثیر و تغییر شگرفی در پی داشت و منجر به بوجود آمدن سبک مشروطه شد.

مختصات سبک مشروطه

ادبیات برای نخستین بار و به مفهوم واقعی مردمی شد.

قالب شعری رایج این دوره، ترجیع بند، مستزاد، مسمط و چهارپاره است.

لغات کهن ادبی کنار گذاشته شد. توجه به فرهنگ ایران باستان، آزادی زنان، تنفر از دیکتاتوری از دیگر مختصات این سبک است.

از نظر زبانی، شاعران از زبان همه فهم و لغات همان عصر استفاده کرده و از طرفی فکر و زبان را برای بوجود آمدن سبک آزاد آماده می‌کنند.

شاعران تمام وقت خود را وقف پرداختن به مسایل سیاسی و اجتماعی کرده تا برای مردم آگاهی بخش باشند، طوری که شاعرانی داریم که شعر آنها شاید از نظر ادبی خیلی دارای ارزش ادبی نیست اما از نظر تاریخ اجتماعی دوران خود بسیار دارای اهمیتند، افرادی چون میرزاده عشقی، عارف قزوینی و سید اشرف الدین حسینی از جمله این شاعران هستند.

از شاعران معروف این دوره می‌توان به دهخدا، بهار، ایرج میرزا، میرزاده عشقی، عارف قزوینی و ... اشاره کرد.

بهار:

از پی مشروطه شد نو فکرها                   سبک‌های تازه آوردیم ما

ایرج میرزا:

انقلاب ادبی محکم شد                           فارسی با عربی توام شد

در تجدید و تجدد وا شد                         ادبـیات شـلم شـوربا شـد

در دوره مشروطه شاعران تمام وقت خود را وقف پرداختن به مسایل سیاسی و اجتماعی کرده تا برای مردم آگاهی بخش باشند، طوری که شاعرانی داریم که شعر آنها شاید از نظر ادبی خیلی دارای ارزش ادبی نیست اما از نظر تاریخ اجتماعی دوران خود بسیار دارای اهمیتند

سبک آزاد

تا قبل از پیدایش سبک آزاد از نظر ادبی شعر به کلامی خیال انگیز، موزون و قافیه دار گفته می‌شد اما پس از بوجود آمدن سبک آزاد توسط نیما یوشیج، تعریف شعر به یکباره تغییر کرد.

این روش که منجر به تقسیم بندی جدیدی در ادبیات شد، سبک آزاد نام گرفت. سبک آزاد یا همان شعر نو به دو دسته شعر آزاد نیمایی و شعر سپید(منثور) تقسیم بندی می‌شود.

شعر آزاد نیمایی:

بنیانگذار آن نیما یوشیج بود که با سرودن افسانه (1301)، منظومه‌ای بوجود آورد که از نظر وزن، قالب، زبان و نگاه پدیده ای تازه بود. با توجه به تعریف شعر در ادبیات کلاسیک باید گفت که نیما وزن را به طور کامل از بین نبرد، بلکه فقط مصرع ها را کوتاه و بلند کرد.

شعر سپید (منثور):

شعری است که شکل نثر دارد، بدون وزن و قافیه، اما از عناصر شعری چون تصویر، عاطفه و تناسب ذاتی برخوردار است و در خواننده ایجاد تاثیر و انفعال می‌کند. بزرگترین شاعر این شیوه شعر احمد شاملو است.

مختصات سبک آزاد

معشوق زمینی و مونث است.

موضوعات متنوعی دیده می‌شود.

مخاطب اشعار مردم معمولی هستند.

توجه شدید به مسایل اجتماعی و سیاسی دارد.

زبان آن برای مردم مانوس و قابل درک است.

از تمام واژها استفاده می شود و محدودیت ندارد.

صنایع ادبی، تشبیه و استعاره در آن دیده می‌شود.

از شاعران معروف این سبک می توان به نیما یوشیج، احمد شاملو، سهراب سپهری، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد و ..... اشاره کرد.

نیما یوشیج

می‌تراود مهتاب

می‌درخشد شبتاب

نیست یکدم شکند خواب به کس ولیک

غم این خفته چند خواب در چشم ترم می‌شکند.

نگران با من استاده سحر

صبح می خواهد از من

کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را

بلکه خبر

در جگر لیکن خاری

از ره این سفرم می‌شکند.

سهراب سپهری:

کفش‌هایم کو؟

چه کسی بود صدا زد سهراب؟

آشنا بود صدا، مثل هوا با تن برگ

مادرم در خواب است

و منوچهر و پروانه و شاید همه مردم شهر.

احمد شاملو:

هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتن خود بر نخاست

که من به زندگی نشستم.

و چشمانت راز آتش است

و عشقت پیروزی آدمی است

هنگامی که به جنگ تقدیر می شتابد.....

فریدون مشیری:

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم،

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم،

راز دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،

شدم آن عاشق دیوانه که بودم.

در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید.

باغ صد خاطره خندید،

عطر صد خاطره پیچید،

یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم.

پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم.

 آسیه بیاتانی

بخش ادبیات تبیان


منابع:

سبک شناسی، محمد تقی بهار، انتشارات سمت

سبک شناسی، سیروس شمیسا، انتشارات فردوس

فارسی عمومی، دکتر عباسی و دکتر فتوحی، انتشارات سخن