تبیان، دستیار زندگی
معرفی کتابهای راز یاس های کبود، دیار نزدیک و تبادل.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

راز یاس های کبود


معرفی کتابهای راز یاس های کبود، دیار نزدیک و تبادل.

چاپ خاطراتی از یازده زن شهید در «راز یاس‌های کبود»

راز یاس های کبود

کتاب «راز یاس‌های کبود» خاطراتی از یازده زن شهید را به روایت اعضای خانواده آن‌ها در بر دارد. این اثر به قلم عصمت گیویان از سوی نشر آرمان براثا روانه بازار نشر شده است.

«راز یاس‌های کبود» اثری با موضوع معرفی نمونه‌هایی از زنان شهید در هشت سال دفاع‌مقدس است. این اثر به سفارش سازمان بسیج مستضعفین و بسیج جامعه زنان به قلم عصمت گیویان به نگارش درآمد.

کتاب «راز یاس‌های کبود» در قالب خاطره - داستان روایت‌هایی را درباره یازده زن شهید در بر دارد. طلوع کن ای آفتاب، وعده، نازبیگم، امام زاده ریحانه، آرام مثل ماه، مامان شهناز، خانم پیشوا، شاعر، نذر، مسجد اباذر و گل آبی عنوان‌های خاطرات این کتاب است.

در این کتاب از شهیدان فوزیه شیردل،‌ حاجیه منور کفایی‌زاده، نازبیگم حسین‌میرزایی، اقدس فراهانی، فهیمه سیاری، مهناز حاجی‌شاه، طاهره اشرف‌گنجوی، صدیقه رودباری، فاطمه قزوینی، نسرین افضل و افسانه ذوالقدری یاد شده است و راویان خاطرات، اعضای خانواده این شهدا هستند.

در صفحه 35 کتاب و در خاطره - داستانی با عنوان «وعده» آمده است: قبل از انقلاب منور به بچه‌ها یاد می‌داد چطور از دست گاردی‌ها فرار کنند. توی مسجد جمع شدیم، شعار دادیم. خبر دادند چند تا جیپ محاصره‌مان کردند. فوری همه متفرق شدیم. هر کس به خانه خودش رفت. منور و پسر‌ها که به خانه رسیدند، منور گفت: ای داد بیداد، در مسجد را باز گذاشتم، خانه خداست، نکند حیوانی (سگی) داخل مسجد شود...

مجید گفت: من می‌روم می‌بندم و زود می‌آیم. حسن گفت: نه داداش تو بمان من می‌روم. علی گفت: من خوب می‌دوم،‌ تندی می‌روم و برمی‌گردم. ولی‌الله گفت: من بروم بهتر است. منور من را نگاه کرد. دلم نیامد بچه‌هایم را با دست خودم به چنگال گرگ‌ها بندازم. گفتم خودم می‌روم.

منور گفت: شیخ حسین خدا به همراهت، اگر دیدنت بگو کشاورزم می‌روم سر زمینم، بگو مالم گم شده می‌روم ردش را بگیرم. خدا به همراهت چیزی نمی‌شود. خدا وعده داده هر کسی به راهش باشد، ‌یاری‌اش می‌کند. صدای شلیک تیر می‌آمد، اما دل من به حرف منور گرم بود. همیشه مایه دلگرمی بود.»

کتاب «راز یاس‌های کبود» در قطع رقعی و 160 صفحه با شمارگان سه هزار نسخه و بهای 30 هزار ریال از سوی نشر آرمان براثا منتشر و روانه بازار نشر شده است.

دیار نزدیک

روایتی از بازدید مناطق جنگی در کتاب «دیار نزدیک»

روایتی تصویری از بازدید مناطق جنگی در کتاب «دیار نزدیک» اثر «سعید فرجی» و با ترجمه «مجتبی احمد خان» منتشر شد.

کتاب «دیار نزدیک»، روایت سفر به سرزمینی است که حدود 31 سال پیش از انتشار این کتاب، جنگی نابرابر و تحمیلی از سوی عراق در آن جا آغاز شد و بسیاری از مردان و زنان این سرزمین برای دفاع از تهاجم دشمن جان خود را فدا کردند؛ بیست سال پس از جنگ، رزمندگان و دلباختگان آن سرزمین برای دیدار و مرور خاطرات خود در تعطیلات نوروز هر سال به آن جا سفر می‌کنند.

عکاسی این اثر توسط «سعید فرجی» صورت گرفته است وی در ابتدای کتاب «دیار نزدیک»، بیان کرده است: متولد روزهای اول دهه 60 هستم. تمام خاطراتم از دوران جنگ، رزمندگانی هستند که به منطقه عملیاتی اعزام می‌شدند.

6 یا 7 ساله بودم که جنگ تمام شد، سال‌ها گذشت و من به عکاسی روی آوردم، دغدغه‌هایم نسبت به مسائل انسانی مرا به عکاسی اجتماعی و بحران سوق داد. زلزله بم، راهیان نور در ایران، جنگ لبنان، افغانستان، ترکیه، سوریه، بحران قحطی در سومالی، لیبی، بنگلادش و تونس از پروژه‌هایی است که در آن مشارکت داشتم.

دیار نزدیک، ماجرای سفر به بیابان‌هایی است که ظاهری شبیه به هر بیابان دیگری دارند. اما یک نکته اینجا را برای من متمایز از هر مکانی شبیه به خود می‌کند و آن، خاطراتی با قدمتی بیست و چند ساله است که برای یک ملت باقی مانده است. اینجا در این نقطه از زمین، مردانی برای وطن جان داده‌اند، که من فقط خداحافظی‌شان را به یاد دارم، خیلی خوب به یاد دارم.

نشر «ساقی» و «انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس» روایتی تصویری از بازدید مناطق جنگی با عنوان «دیار نزدیک» را با قیمت 12000 تومان منتشر و به مخاطبان این عرصه، ارائه کرده است.

کتاب «تبادل»

روایت تصویری آزادی سمیر قنطار در کتاب «تبادل»

روایت تصویری بازگشت پنج اسیر لبنانی در کتاب «تبادل» با عکاسی «وحید فرجی» و «سعید فرجی» با ترجمه «مجتبی احمدخان» منتشر شده است.

تبادل، روایت بازگشت پنج اسیر لبنانی به خانه است، اسیرانی که سال‌ها در زندان‌های رژیم صهیونیستی زندانی بوده‌اند.

دو عکاس ایرانی با نام‌های «سعید فرجی» و «وحید فرجی» چندین بار به لبنان سفر کردند تا از همه اتفاقات قبل، هنگام و پس از این ماجرا عکس بگیرند، این سفرها در زمان جنگ سی و سه روزه و پس از آن صورت گرفته است.

انگیزه ناشر برای انتشار این دوره از کتاب‌های عکاسی مستند، به خصوص در این گونه خاص، ثبت رویدادها و حوداث تاریخی عصر حاضر است.

در ابتدای این اثر تصویری «سعید فرجی»، نوشته است: جنگ آغاز شده بود. مردم اتفاقی تکراری را تجربه می‌کردند. قدیمی‌ترها از این جریانات زیاده دیده بودند، تجربه داشتند، اما من فقط شنیده بودم. آن وقت‌ها سنی نداشتم، ولی امروز باید می‌رفتم. دیگر شنیدن، راضیم نمی‌کرد. باید می‌رفتم تا درکش کنم، درک قصه تلخ جنگ.

هفته اول جنگ به آنجا رسیدم. پس از سال‌ها انتظار امروز وارد جایی شدم که همهمه بود، شلوغ بود. زیبایی داشت و خرابی، اما باز رویایی بود. نمی‌‌دانم شاید به خاطر پیامبرانش بود و شاید به خاطر مردمانش، اینجا همان جایی بود که همیشه تصور می‌کردم.

وارد جایی شدم که با تمام خرابی‌هایش باز هم برایم لبنان بود، لبنان رویاهایم، جنگ بود. زن‌ها و بچه‌ها را دیدم. پیرها را هم، اما جوان‌ها نبودند. نه من دیدمشان و نه دشمنانشان.

جنگ را در روزهای گرم تابستان عکاسی کردم. اما این جنگ هیچ شباهتی با جنگ‌هایی که در عکس‌ها دیده بودم نداشت. مشاهده عکس‌ها کمکی به من نکرده بود، این کشور، جنگش هم خاص خودش بود. جنگ تمام شد، فکر نمی‌کردم بتوانم دوباره به این کشور برگردم اما ظاهراً قرار بود این تجربه ادامه داشته باشد.

بازسازی را عکاسی کردم، جشن‌های پیروزی را، خانه‌های خراب را، بمب‌های عمل نکرده و مردم آسیب دیده از بمب‌های عمل نکرده را. اما نکته‌ای وجود داشت که جنگ برای آن آغاز شده بود. سربازان اسرائیلی فقط با آزادی سمیر قنطار لبنانی آزاد می‌شدند؛ و روزی آمد که تبادل را دیدم، سمیر را هم.

نشر «ساقی» روایت تصویری بازگشت پنج اسیر لبنانی با عنوان «تبادل» را 146 صفحه و با قیمت 15000 تومان منتشر و روانه بازار نشر کرده است.

فرآوری: رویا فهیم

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان


منابع: ایبنا، فارس