تبیان، دستیار زندگی
کودکان خیلی دقیق به تلویزیون نگاه می کنند و این نگاه انقدر ارزش دارد که برایش هزینه شود تا اینکه برنامه کودک آگهی بازرگانی نشود!
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وقتی دنیای کودکان هم تجارت خانه می‌شود!


 کودکان خیلی دقیق به تلویزیون نگاه می کنند  و این نگاه انقدر ارزش دارد که برایش هزینه شود تا اینکه برنامه کودک آگهی بازرگانی نشود!

هزار و شصت و شونزده

همواره در طول تمدن بشری، آثار و شواهدی وجود داشته که حاکی از این موضوع است که انسانها برای دوران طفولیت و خردسالی، ارزش و توجه ویژه ای قائل بوده اند. هرچند در مقاطعی از زمان این توجه کمرنگ شد اما به طور کلی این مطلب به عنوان مقوله ای مهم و حساس تلقی می شد. در طول تاریخ نشانه هایی دیده می شود مبنی بر اینکه موضوع تربیت و تعلیم به اقتضای سن و شرایط کودک، مورد نظر بوده و تعلیم موضوعاتی اخلاقی مثل شرم و حیا و آموزش ارزش های اخلاقی ارزشمند، همواره حائز اهمیت بوده است. اینها مسائلی هستند که در اصول و روش های تربیتی روزگار مدرن فعلی، امری بدیهی و مسلم فرض می شوند.

آنچه مشخص است اینکه پایه های آموزش اصول اخلاقی و آشنا سازی کودک با مسائل ارزشی، در دوران کودکی گذاشته می شود و شاید به همین خاطر است که از دوران کودکی به عنوان مرحله ای حساس در زندگی انسانها نام برده می شود.

حال توجه داشته باشید که گذران بخش زیادی از این مرحله حساس یعنی دوران کودکی در جوامع مدرن امروز، با تلویزیون و شبکه هایی که به پخش برنامه های مخصوص به کودکان می پردازند، سپری می شود. از محتوای برنامه های مربوط به کودکان که از شبکه های خارجی پخش می شوند می گذریم و در این نوشتار می خواهیم به برنامه های محبوب بچه ها و حتی بزرگترها در تلویزیون داخلی اشاره کنیم.

همه اینها در فضایی رخ می دهد که تعدادی از دختربچه ها و پسربچه ها حضور دارند و عده زیادی از این کودکان هم به واسطه تلویزیون به تماشای این برنامه ها می پردازند. به این ترتیب با وجود همه این اتفاقات، بسیاری از افراد و البته کودکان، لبخند می زنند و ظاهرا شاد می شوند

برنامه هایی که با اجرای شخصیتهای محبوب و دوست داشتنی بچه ها تهیه می شوند و سابقه ای نسبی در رسانه ملی دارند و بخش مهمی از این برنامه ها را عهده دار هستند. برنامه هایی که در گذشته با نگرش های منطقی و اصولی تری ساخته می شدند و در برابر دیدگان کودکان معصوم قرار می گرفتند و به ایجاد تعامل و ارتباطی موثر و سازنده با بچه ها می پرداختند و اصل آموزش در حین تفریح و فراغت را مد نظر داشتند. متاسفانه گذشت زمان به جای افزودن بر بار تجربیات برنامه سازان ما در حیطه کودک و نوجوان، آنها را دچار پس رفت کرده است. این در حالی است که شاهد پیشرفت روش ها و اصول تربیتی و روان شناسی مربوط به کودک، در دوران کنونی هستیم و باید از این دانش بهره گیری کنیم اما متاسفانه دچار افت محسوسی شده ایم.

هزار و شصت و شونزده

جای تعجب است که در برنامه زنده و محبوب کودکان، که با حضور چند انسان که ملبس به پوشش حیواناتی هستند، مشاهده می کنیم که افراد به راحتی به تمسخر کشیده می شوند و رفتارهای دور از ادب و عاری از اخلاق مداری در حضور بچه ها دیده می شود. وقتی با دقتی بیشتر نگاه می کنیم با انبوهی از عبارات بی سر و ته و کلمات و جملاتی بی مفهوم آشنا می شویم که برخی از آنها ممکن است سخیف و بی معنا باشند و به مرور زمان به دایره لغات محاوره ای بچه ها وارد شوند. همه اینها در فضایی رخ می دهد که تعدادی از دختربچه ها و پسربچه ها حضور دارند و عده زیادی از این کودکان هم به واسطه تلویزیون به تماشای این برنامه ها می پردازند. به این ترتیب با وجود همه این اتفاقات، بسیاری از افراد و البته کودکان، لبخند می زنند و ظاهرا شاد می شوند.

هزار و شصت و شونزده

از محتوای رفتار و حرکات شخصیتهای حاضر در برنامه کودکان که بگذریم، به پدیده نوظهوری در یک برنامه کودک بومی می رسیم که جالب توجه است. پدیده ای به نام تبلیغات در برنامه کودک.

وقتی در اواسط برنامه عموپورنگ با این صحنه مواجه شدم که امیرمحمد در حین اجرای برنامه ای برای آشپزی، اقدام به آوردن چند بسته اسنک به صحنه نمایش برنامه کرد، متعجب و حیران بودم که به واقع جایی بهتر از برنامه کودکان برای تبلیغات وجود نداشت؟

در شرایطی که از در و دیوار این شهر تبلیغات فریاد می زنند و انواع و اقسام مجلات تبلیغاتی به زور وارد منازل مان می شوند و برگه های تبلیغاتی در هیچ جای شهر راحتمان نمی گذارند، فقط یک عرصه از تبلیغات خالی مانده بود که ان هم برنامه کودک بود که قرار بود با مختصات روح لطیف کودکانه هماهنگ باشد و عناصر و ابزارهای مربوط به دنیای بزرگسالان به آن وارد نشود که متاسفانه این اتفاق رخ داد.

در اینجا یک پرسش مهم و اساسی به وجود می آید و آن این است که آیا رسانه ملی به لحاظ بودجه تا این حد دچار ضعف شده که نیاز دارد تا در برنامه عموپورنگ ( هزار و شصت و شانزده ) که در شبکه دوم سیما مختص کودکان و نوجوانان پخش می شود، بچه ها و بینندگان را به خوردن خوراکی خاصی تشویق کند و بسته های مختلف آن را در برنامه نمایش دهد؟

وقتی در اواسط برنامه عموپورنگ با این صحنه مواجه شدم که امیرمحمد در حین اجرای برنامه ای برای آشپزی، اقدام به آوردن چند بسته اسنک به صحنه نمایش برنامه کرد، متعجب و حیران بودم که به واقع جایی بهتر از برنامه کودکان برای تبلیغات وجود نداشت؟

تبلیغاتی که به طور باورنکردنی در این برنامه مشاهده می شوند و تصور می شود که از احساسات لطیف و معصومانه کودکان هم در جهت اهداف اقتصادی استفاده شده است. ای کاش لااقل در حوزه کودکان، شاهد برخورد منطقی و اصولی می بودیم وبه این سادگی برنامه کودک را هم به تجارت خانه ای برای تبلیغات تبدیل نمی کردیم!

فاطمه ناظم زاده

بخش ارتباطات تبیان