تبیان، دستیار زندگی
حسادت اگر خوره نباشد دست‌كمی از خوره ندارد. حسادت مثل یك جریان نامرئی است كه از چشم وارد می‌شود و در دل می‌نشیند و وقتی از سر تا پا را تسخیر كند، تیر شر به هدف اصابت كرده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بهترین‌های دنیا، فقط مال من


حسادت اگر خوره نباشد دست‌كمی از خوره ندارد. حسادت مثل یك جریان نامرئی است كه از چشم وارد می‌شود و در دل می‌نشیند و وقتی از سر تا پا را تسخیر كند، تیر شر به هدف اصابت كرده است.

حسادت

حسود آسایش ندارد. او مدام در حال مقایسه كردن خودش با دیگران است و چون آنچه را كه به دست آورده كمتر از شایستگی‌هایش می‌بیند، جنگی دائمی با خود به راه می‌اندازد كه زبانه‌های آتشش، هم خودش و هم طرف مقابل را می‌سوزاند؛ با این تفاوت كه حسود، مقصر است و كسی كه مورد حسادت قرار گرفته، بی‌گناه.

بازار مكاره حسادت

در بازار مكاره حسادت همه رقم مشتری پیدا می‌شود. گاهی او كسی است كه به لباس و ماشین و خانه و لوازم زندگی اطرافیانش چشم دارد و اگر آنها كمترین پیشرفتی در این زمینه بكنند او آتش حسادتش شعله‌ور می‌شود و دریای دلش به تلاطم می‌افتد. گاهی نیز او كسی است كه به پیشرفت‌های معنوی دیگران حسادت می‌كند و از این‌كه می‌بیند آنها چند گام از او جلوتر رفته‌اند خشمگین می‌شود و غصه‌اش را به شكل حسادت بروز می‌دهد.بعضی وقت‌ها نیز او نقش حسودی را بازی می‌كند كه همه خوبی‌های دنیا را فقط برای خودش می‌خواهد و هر وقت ببیند كسی موقعیت و جایگاهی قابل اعتنا پیدا كرده دیگ حسادتش به جوش می‌آید و زبانه‌های این دیگ جوشان به جان مردم از همه جا بی‌خبر می‌افتد.

كسی كه مورد حسادت قرار می‌گیرد شرایط سختی را تحمل می‌كند چون دائما تاوان قضاوت‌های فرد حسود را پس می‌دهد و از او بی‌مهری می‌بیند، اما رنج حسود، كمتر از او نیست.

حسادت چه بزرگ و چه كوچك، چه در قبال افراد خاص و چه در برابر همه آدم‌ها، حسی تلخ به افراد تزریق می‌كند و آنها را در موقعیتی لرزان قرار می‌دهد كه مجبورند با شنیدن خبر خانه‌دار شدن یكی از دوستانشان گلویی متورم و كیپ شده داشته باشند و وقتی ارتقای شغلی همكارشان را می‌بینند، دلشان بگیرد و آن‌گاه كه می‌بینند همسن و سال‌هایشان زودتر از آنها ازدواج كرده‌اند و زندگی خوبی دارند به گریه بیفتند و لحظه به لحظه آه حسرت بكشند.

پرده‌ها می‌افتد

پرده اول: خواهرش امروز مهمان اوست. سور و سات یك مهمانی خانوادگی را تا آنجا كه دستش رسیده فراهم كرده، خواهر می‌آید، مثل همیشه با سر و وضعی مرتب. اما این بار، النگوهایی به دست دارد كه تازه خریده و هنوز كسی آنها را ندیده. تعارفات مرسوم یك مهمانی خودمانی انجام می‌شود، اما جرینگ، جرینگ النگوها ناگهان آرامش میزبان را به هم می‌زند.میزبان، مدت‌هاست كه می‌خواهد برای خودش النگوهایی با این طرح بخرد، اما دست‌تنگی‌اش اجازه نداده. او بی‌اختیار راه گلویش بسته می‌شود و چشم‌هایش به دودو زدن می‌افتد و نفس بند‌ آمده‌اش فقط تا این حد مجال می‌دهد كه كلامی نیش‌دار از دهانش بپرد و جرقه یك دعوا را بزند.

پرده دوم: او آدم موفقی است و همه این را می‌دانند. او آنقدر جدی و بااراده است كه در انجام هر كاری موفق می‌شود. او این بار هم در یك مسابقه برنده شده آن هم به عنوان نفر اول. خیلی‌ها به او تبریك می‌گویند و برنده بودن را حقش می‌دانند، خیلی‌ها هم كه ابراز احساسات كلامی نمی‌كنند با حركت چشم و دست و صورت، بیان احساس می‌كنند. اما یكی از اطرافیان در حال انفجار است. او كه این همه تحسین را شایسته شخص مورد نظر نمی‌داند مرتب این پا و آن پا می‌كند تا شاید نگاه‌های تحسین‌برانگیز دیگران را متوقف كند. او به گوشه‌ای می‌خزد و زیر گوش كسی كه احتمال می‌دهد زیاد از موفقیت دیگران خوشحال نمی‌شود، پچ‌پچ كرده و القا می‌كند كه موفقیت‌های پشت سر هم این فرد نه به خاطر توانایی‌هایش بلكه به خاطر رابطه بازی‌هایی است كه همیشه شامل حالش می‌شود؛ این را می‌گوید دلش خنك می‌شود.

پرده سوم: مرتب با نگاه‌هایش او را می‌پاید. درست مثل كسی كه قصد الگوبرداری از كسی را دارد، دائما چشم به حركات و سكنات او دارد تا شاید بتواند روی دستش بلند شود.

اگر بپذیریم كه حسادت، خشمی درونی و حزنی دائمی است آن وقت درك خواهیم كرد كه آدم‌های حسود چه زجری می‌كشند. همه آدم‌ها دوست دارند بهتر از دیگران به نظر برسند، اما چون می‌بینند گاهی اوقات این بهتر بودن، مقدور نیست و در مرتبه پایین قرار گرفتن نیز آزارشان می‌دهد، گرفتار حسادت می‌شوند

اگر او به كسی سلام گرم می‌كند او سلامش به آن آدم را گرم‌تر می‌كند و اگر او با كسی میانه خوبی ندارد او حتما با او گرم می‌گیرد تا لج فرد مورد نظر را دربیاورد. او شخص مورد نظر را آدم كاملی می‌بیند اما چون جرات اعتراف كردن به این حقیقت را ندارد، سعی می‌كند از رفتار او تقلید كند تا به دیگران نشان دهد كه چقدر به محبوب بودن شخص مورد نظر حسودی‌اش می‌شود و چقدر دلش می‌خواهد هر چه زودتر او را كنار بزند تا شاید این بار او در چشم دیگران، درخشان به نظر برسد.

دردشان این است!

اگر بپذیریم كه حسادت، خشمی درونی و حزنی دائمی است آن وقت درك خواهیم كرد كه آدم‌های حسود چه زجری می‌كشند. همه آدم‌ها دوست دارند بهتر از دیگران به نظر برسند، اما چون می‌بینند گاهی اوقات این بهتر بودن، مقدور نیست و در مرتبه پایین قرار گرفتن نیز آزارشان می‌دهد، گرفتار حسادت می‌شوند.

به اعتقاد روان‌شناسان و رفتارشناسان، افراد حسود عزت نفس و اعتماد به نفس ضعیفی دارند و چون خودشان را آدم ارزشمندی نمی‌دانند به دیگران خشم می‌گیرند و این خشم را با حسادت درهم می‌آمیزند كه خود حسادت نیز بار دیگر آتش خشم‌شان را شعله‌ور می‌كند.

البته نه این‌كه فقط عده‌ای از آدم‌های خاص، آلوده حسادت شوند. نوع بشر نمی‌تواند ادعا كند كه هرگز حتی برای یك لحظه به كسی حسادت نورزیده اما نكته مهم این است كه حسادت در بعضی آدم‌ها موقتی و زودگذر است، اما در بعضی آدم‌ها آنقدر ریشه دوانده كه تمام شادی‌هایش را از بین می‌برد و روابطش با دیگران را تیره و تار می‌كند.

افراد حسود به این علت رابطه‌ای نه‌چندان دلچسب با دیگران دارند كه اهل غیبت كردن و عیب‌جویی‌اند، آنها وقتی اتفاق خوبی برای دیگران می‌افتد ناراحت می‌شوند و همین ناراحتی باعث روی‌آوردن‌شان به دشمنی و كارشكنی علیه دیگران می‌شود. طبیعی است كه چنین فردی، دوست و همصحبت مطلوبی نیست و دوستان كمی دارد و همان دوستان اندك را هم به خاطر حسادت‌هایش از دست می‌دهد.

حسادت

دیگ صبر آدم‌های حسود نیز زود به جوش می‌آید و آنها را تا اوج عصبانیت می‌برد، چون آنها طاقت دیدن خوشحالی و رفاه دیگران را ندارند. با این حال، حسودها همیشه اینقدر آشکار بازی نمی‌كنند و بخشی از نیت‌هایشان را معمولا مخفی نگه می‌دارند به طوری كه در ظاهر دست به چاپلوسی و چرب‌زبانی می‌زنند، اما در غیاب فرد مورد نظر از هیچ تخریبی فروگذار نمی‌شوند.

برای درمان حسادت باید چه‌کار کنیم؟

در درجه اول، باید نحوه تفکر و نگرش خود را تغییر دهیم. باید در خودمان انگیزه ایجاد کرده و اثرات منفی حسادت را به خود یادآوری کنیم. باید متوجه منافع حسادت نکردن باشیم؛ منافعی مانند داشتن یک زندگی توأم با آسایش. سبکی و زشتی این ضعف و حرکات ناشی از آن را مرتبا به یاد آوریم. به خودمان تلقین کنیم که هرگز نسبت به هیچ‌کس حسادت نکنیم.به نعمت‌ها و امتیازها و نقاط مثبت خودمان بیشتر توجه کنیم. روی ارزش‌ها تعمق کنیم و از خودمان بپرسیم که اصلا موضوع مورد فکر ما چه‌قدر ارزش دارد؟ با کار کردن روی عدم دلبستگی، حسادت خودمان را فرو بنشانیم. به عدالت خداوند و استحقاق خودمان بیندیشیم. از رقابت‌های بی‌ثمر بپرهیزیم. وقتی دچار حسادت می‌شویم آن را مدیریت کنیم؛ به این ترتیب که توانایی‌های خودمان را شناخته و در جهت آن حرکت کنیم و اگر نتیجه‌ای حاصل نشد، از روان‌شناس یا روان‌پزشک کمک بگیریم تا مشکل‌مان ریشه‌یابی و راه‌‌های رفع آن روشن شود.

فرآوری: نسرین صفری

بخش خانواده ایرانی تبیان


منابع:پرشین وی / سلامت نیوز

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.