یک ساعت مهمتر است یا میلیاردها سال؟
هر وقت بحث از گذشته و تجدید خاطره ها می شود جمله ای که بیشتر افراد به کار می برند این است که "انگار همین دیروز بود" بله انگار همین دیروز بود که به دنیا آمدیم ،مدرسه رفتیم ، ازدواج کردیم ، بچه دار شدیم ، عروس و داماد دار شدیم و...و انگار ...به همین زودی ها هم دیگران می گویند خدا رحمتش کند آدم...بود.
بله عزیزان لحظات عمر به رفتن شتاب دارند و ما چشم به آینده ای داریم و خیال هایی می بافیم که شاید هرگز مجال رسیدن به آن ها را نداشته باشیم .
به ناچار دیر یا زود باید بار و بندیلمان را جمع کنیم و از این سرای مأنوس راهی دیار نامأنوسی شویم که فقط خداوند می داند در آن دیار چه حال و روزی خواهیم داشت .
در سوره روم ، خداوند، در دو آیه 55 و 56 ، زندگی دنیا و برزخ را با عالَمآخرت مقایسه میکند.
این دو آیه میفرمایند: «وَ یومَ تَقومُ السّاعَه، یقسِمُ المُجرِمونَ: ما لَبِثوا غَیرَ ساعَه»؛ «روز قیامت، تبهکاران، قاطعانه میگویند: در عالم دنیا و برزخ، بیش از لحظهای، متوقّف نبودهاند». «وَ قالَ الَّذینَ اوتُوا العِلمَ وَ الإیمان: لَقَد لَبِثتُم فیکِتابِ الله إلی یومِ البَعث فَهذا یومُ البَعث»؛ «ولیآنها که اهل علم و ایمانند، میگویند: شما در عالَمیکه خدا مقرّر فرمودهبود، تا روز قیامت، دورانی بس طولانی، توقّف داشتهاید، نه لحظهایکوتاه. و اکنون، روز قیامت است.
از ایندوآیه، احتمالاً ایناستفاده را میتوانکردکه مجموع دوران دنیا و برزخ در مقایسه با عالمآخرت، در نظر اهل محشر، بهقدر لحظهایکوتاه میآید.
این درس تنبّهی برای ماستکه از خواب غَفلت بیدار شویم و بدانیمکه تمام عمر دنیا، در جنب زندگی در عالم آخرت، از نسبت یک ساعت به میلیاردها سال همکوتاهتر است. و ما هماکنون،آنیک ساعت را سپری میکنیم.
اینک، بههوش باشیمکهآنرا چگونهگذرانده و زندگی ابدی خود را چگونه پیریزی میکنیم؟
حال،آیا این، شرط عقل استکه انسان، یک ساعت خوشگذرانیکند و میلیاردها سال، به رنج و عذاب مبتلاگردد؟
اگر طبیب حاذقی به مریض بگوید: تو فقط سه روز، از خوردنآب سرد خودداریکن تا صحّت مزاج به تو برگردد وآنگاه، تا عمر داری، از نوشیدنآب سرد لذّت ببر و اگر در اینسه روز، از خوردنآن پرهیز نکنی، مرضی در وجودت مُزمن میشود و تا عمر داری، هفتاد، هشتادسال، از لذّت نوشیدنآب سرد محروم میشوی! عقل، درباره اینمریض چه قضاوت میکند؟
بله دنیا با شتاب می گذرد و ما با خیالی آسوده چشم به فردایی داریم که شاید بنایی برای آخرت خود بگذاریم ، اما در حال و هوایی دیگر هستیم در تکرار مکرارت ، در نباید هایی که در زندگی ما گویی به یک باید تبدیل شده است و کک مان هم نمی گزد
سه روز، اشباع شهوت و یک عمر، محرومیت از لذّت یا خیرسه روز، ترک شهوت و یک عمر، درک لذّت؟ کدامیک از ایندو، عاقلانه و کدام، جاهلانه است؟
فَما لَکُمکَیفَ تَحکُمون؛ ای عاقلان، چگونه داوری میکنید؟
دو جوان را در نظر بگیریدکه هر دو برای تحصیلکمالات علمی به یک مرکز علمی در خارج از وطن رفتهاند. ده سالکه میگذرد، در اینمدّت، یکی از ایندو نفر،آدم درسخوان و عاقلی بوده و دشواریهای ایام تحصیل را تحمّل کرده و روزیکه به وطن باز میگردد، دانشمندی پربار از سرمایههای علمی شده و نافع به حال مردم و مورد احترام همگان. امّا آنیکیکهآدم عیاشی بوده و هرزهگرد، روز بازگشت به وطن، بدبخت بینوایی شده عاری از هرگونهکمال، و منفور در نزد همهکس!
آنیکی، یک عمر، در دنیا با عزّت زندگی میکند؛ چون ده سال رنج تحصیل دانش را تحمّل کرده و پا روی شهوات نفسانیگذاشتهاست. و اینیکی، یک عمر، در دنیا با ذلّت زندگی میکند؛ چون ده سال اشباع شهوات نفسانی نموده و از تحصیل علم بازماندهاست.
اینک، ما نیز برای تحصیل معارف توحیدی، به ایندنیا آمدهایم. اینجا، هم مزرعه وکشتگاه است و هم مدرسه و دانشگاه.آمدهایمآموزش ببینیم و با کسب معارف الهی، به وطن اصلیکه حیات جاودانه اخروی است، بازگردیم و با عزّت و سربلندی دائمی، درکنار مقرّبان درگاه خدا زندگیکنیم.
این، گفتار روحبخش امیر مۆمنان، علی(علیه السلام) استکه در وصف متّقیان میفرماید: صَبَروا أیاماً قَصیرَه أعقَبَتهُم راحَهً طَویلَه، تجارَهٌ مُربحَه یسَّرَها لَهُم رَبُّهُم؛ آنان ایامکوتاه زودگذری را با تحمّل سختیهای پرهیز از مُشتَهَیات نفسانی میگذرانند تا پس از آن، به زندگی غرق در رفاه و آسایش دائم نائلگردند و به تجارت پرسودیکه خدایشان نصیبشان کرده، دست یابند.
بله دنیا با شتاب می گذرد و ما با خیالی آسوده چشم به فردایی داریم که شاید بنایی برای آخرت خود بگذاریم ، اما در حال و هوایی دیگر هستیم در تکرار مکرارت ، در نباید هایی که در زندگی ما گویی به یک باید تبدیل شده است و کک مان هم نمی گزد .
ما نیز برای تحصیل معارف توحیدی، به ایندنیا آمدهایم. اینجا، هم مزرعه وکشتگاه است و هم مدرسه و دانشگاه.آمدهایمآموزش ببینیم و با کسب معارف الهی، به وطن اصلیکه حیات جاودانه اخروی است، بازگردیم و با عزّت و سربلندی دائمی، درکنار مقرّبان درگاه خدا زندگیکنیم
تکرار دروغ ها ،تهمت ها ،عبادت های بی نتیجه،ریا ها ،عجب ها، اشک های بی محل و خنده های نابجاو ...و ... و... .
در قرآن آیات متعددى در این رابطه وجود دارد، از جمله :
«ثُمَّ كانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاۆُوا السُّوأَى أَن كذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَكانُوا بِهَا یَسْتَهْزِۆُون»1 ؛ سپس عاقبت آن كسان كه مرتكب كارهای بد شدند ناگوارتر بود زیرا اینان آیات خدا را دروغ انگاشتند و آنها را به مسخره گرفتند.
در تاریخ بسیار دیده شده كه افرادى بر اثر تداوم گناه و طغیان كارشان به كفر و انكار حق و به مسخره گرفتن آن رسیده است ، اینها از آثار شوم گناه است كه دامنگیر گنهكار مى گردد، چنانكه مداومت بر كارهاى نیك و عبادات ، موجب صفاى دل و نورانیت بیشتر روح و جان مى شود. در این باره به روایات زیر توجه كنید:
امام صادق علیه السلام فرمودند، پدرم مى فرمود:
ما من شى ء اَفسَد لِلقَلب من خَطیئَةٍ اِنّ القَلب لَیُواقِع الخَطیئَةَ فما تَزالُ به حتّى تَغلبَ علیه فَیصیرُ اَعلاهُ اَسفَله 2 ؛ چیزى بیشتر از گناه ، قلب را فاسد نمى كند، قلب گناه مى كند و بر آن اصرار مى ورزد و در نتیجه سرنگون و وارونه مى گردد. و موعظه در آن اثر نمى نماید.
به طور كلى هرگونه نكبت و بلا، خواه روحى و خواه جسمى از گناه سرچشمه مى گیرد كه امام باقر علیه السلام فرمود: و ما مِن نِكبَةٍ تُصیبُ العَبد الاّ بِذَنب3 ؛ هیچ نكبتى به بنده نرسد مگر به خاطر گناه .
پی نوشت ها :
1- سوره روم آیه 10 .
2- كافى ، ج 2 ص 268.
3- كافى ، ج 2 ص 269.
فرآوری: محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع :
خبر گزاری شبستان ،برگرفته از کتاب دقایقی با قرآن
کتاب گناه شناسی حجت الاسلام قرائتی