تبیان، دستیار زندگی
تهیه و تولید سریال‌های سفارشی با تعداد قسمت‌های مشخص توسط تلویزیون چند وقتی است كه به رسمی مرسوم و متداول درآمده است. سریال میلیاردر از جمله كارهایی است كه در همان ابتدا با حواشی و حرف و حدیث‌های قابل توجه و تأملی همراه بوده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ارقام میلیاردی در تلویزیون

بررسی علل تغییرات عوامل و نقد محتوای فصل اول سریال «میلیاردر»


تهیه و تولید سریال‌های سفارشی با تعداد قسمت‌های مشخص توسط تلویزیون چند وقتی است كه به رسمی مرسوم و متداول درآمده است. سریال میلیاردر از جمله كارهایی است كه در همان ابتدا با حواشی و حرف و حدیث‌های قابل توجه و تأملی همراه بوده است.

ارقام میلیاردی در تلویزیون

تغییرات شركت به میلیاردر

این سریال در ابتدا قرار بود در دو بخش (به شكل میلیاردریك و میلیاردر دو، هر كدام در قالب یك بسته سریالی جداگانه) با عنوان اولیه «شركت» و به كارگردانی مسعود كرامتی برای پخش در كنداكتور شبكه یك سیما تهیه و تولید شود. قرار بود در سریال شركت (میلیاردر) بازیگران نام آشنایی همچون سعید پورصمیمی، رضا بابك، احمد مهرانفر و بسیاری دیگر از بازیگران كم نام و نشان‌تر شروع به فعالیت كنند. اما پس از تولید حدوداً 500 دقیقه از این سریال به یكباره اتفاقات عجیب و غریبی رخ داد كه باعث نادیده گرفته شدن بخش‌های ضبط شده سریال، تغییر كارگردان و بخش قابل‌توجهی از بازیگران آن شد.

البته یكی از دلایل این كار به میان آمدن پای یك حمایت‌كننده پولدار همچون شركت «توانیر» است كه آقای عباسی‌زاده و دوستانش با جانمایی چند دیالوگ آگاهی بخش در رابطه با صرفه‌جویی در مصرف برق به آن لبیك گفتند. درباره چگونگی وقوع برخی اتفاقات منجر به این تغییرات، مسعود كرامتی می‌گوید:حقیقت این است كه من سریالی را به تهیه‌كنندگی رامین عباسی‌زاده برای شبكه اول ساختم كه به شكل غریبی تعطیل شد. 430 دقیقه مفید مونتاژ شده داشتیم، حدود دو ماه و نیم نیز كار تصویربرداری آن طول كشید. مجموعاً هشت ماه درگیر تولید سریال «شركت» بودم.

در ابتدای پیش‌تولید عباسی‌زاده فرد بسیار معقولی به نظر می‌آمد. حساسیت‌هایی درباره فیلمنامه داشت كه به نظرم مثبت و خوب بود. اما كم‌كم سیگنال‌های منفی دریافت كردم و احساس كردم حد دخالت او در كار بیش از اندازه است. وی بعد از مدتی گفت كه ما یك گروه دومی تشكیل می‌دهیم و شما كارگردان و دستیاری را به همین منظور انتخاب كن. من هم گفتم شخص خاصی را ندارم. چند روز بعد حدود سه بامداد با من تماس گرفت و عنوان كرد: با شخص خاصی صحبت كردی و من گفتم نه. گفت: با علیرضا امینی موافق هستی؟... اینها كلیتی از ماجرای تغییر و تحولات صورت گرفته در تیم سازنده و بازیگران سریال شركت (میلیاردر) بود.

نقد سریال میلیاردر

داستان سریال میلیاردر، درباره پسری به نام بهادر است كه برای پیداكردن كار به هر دری می‌زند تا اینكه در شركتی بزرگ و خانوادگی استخدام می‌شود. در این شركت ‌همه اهل زد و بند هستند و اغلب از جایگاه‌شان سوء‌استفاده می‌كنند.

بهادر ساده دل! ناخواسته با خیلی از این افراد در می‌افتد كه ماجراهایی با بن مایه طنز را خلق می‌كند. هرچند در جریان نشست خبری عوامل این سریال عباسی‌زاده تهیه‌كننده می‌گوید؛ «این سریال به تمام معنا اجتماعی است و لحظات طنز و فضای رئالی بر آن حاكم است.

میلیاردر یك واقعیت اجتماعی است، به چشم طنز به آن نگاه نكنید» اما رگه‌های آشكار طنز در آن را نمی‌توان نادیده گرفت. در این سریال شركت آقای فرجام (با بازیگری محمدرضا شریفی‌نیا) در عرف فیلم و سریال‌سازی یك نماد و برآیند كلی از جامعه و نحوه تعامل كارمندان آن به شكلی ارتباط بین آحاد افراد جامعه به حساب می‌آید. در این شركت تنها كسی كه در جریان اصل و واقعیت اتفاقات نیست رئیس شركت است كه در یك خلسه مدیریتی تام و تمام با كارگردانی دست‌های پشت پرده به‌خصوص سیمین همسرش(با بازی عاطفه رضوی) به سر می‌برد.

قرار بود در سریال شركت (میلیاردر) بازیگران نام آشنایی همچون سعید پورصمیمی، رضا بابك، احمد مهرانفر و بسیاری دیگر از بازیگران كم نام و نشان‌تر شروع به فعالیت كنند. اما پس از تولید حدوداً 500 دقیقه از این سریال به یكباره اتفاقات عجیب و غریبی رخ داد كه باعث نادیده گرفته شدن بخش‌های ضبط شده سریال، تغییر كارگردان و بخش قابل‌توجهی از بازیگران آن شد.

لازم به گفتن است كه برای اولین بار است تلویزیون در ایام ماه صفر اقدام به پخش یك سریال با بن مایه طنز اجتماعی می‌كرد. هر چند در این زمینه، كم كردن و به كلامی دیگر كمرنگ كردن رگه‌های طنز این سریال یكی از ابعاد مثبت آن به جهت بازه زمانی پخش آن به حساب می‌آید.

امینی در این سریال یك وصف الحال و خصیصه اخلاقی مشترك و شایع بین كاراكترهایش تعریف كرده است كه آن هم «دروغ گفتن» افراد به یكدیگر است و در این زمینه تمامی بازیگران متخلق به این رذیله زشت اخلاقی هستند. تمامی افراد حاضر در این سریال به نحوی در حال دور زدن و دروغ گفتن و كلاه گذاشتن بر سر دیگر افرادند كه یك سیاه‌نمایی تمام عیار از جامعه‌زیست مورد نظر سریال است.

یكی دیگر از نكات قابل اعتنا در این سریال وجود و كثرت بیش از حد متعارف نابازیگرانی است كه برخی از آنها تا كنون حتی یك خط دیالوگ هم نداشته‌اند. هر چند در بین افراد و گروه ابتدایی(زمان كارگردانی مسعود كرامتی) بازیگران سرشناس و نام‌آشنایی به چشم می‌خورد كه قطعاً هزینه و دستمزد آنها با افرادی كه در نسخه نهایی به كار گرفته شده‌اند بسیار زیاد و قابل توجه است. شاید یكی از عمده دلایل به هم خوردن توافقات اولیه تیم سازنده قبلی با تهیه‌كننده همین موضوع (دستمزد افرادی نظیر رضا بابك، سعید پورصمیمی و احمد مهرانفر با كسانی همچون سعید پیردوست، سامان گوران و...) باشد.

از جمله نكات منفی و غیر قابل فهم و باور در این سریال، گیج و گنگ بازی‌های كاراكتر بهادر (با بازی سامان گوران) و دایی هوشنگ (با بازی سعید پیردوست) بود. چه اینكه در برخی از سكانس‌ها بهادر چه از نظر تیپیك و چه نحوه بازی و دیالوگ، یك شخصیت كاملاً كودن و گیج را به نمایش می‌گذارد و در جایی دیگر یك متفكر مبتكر در حوزه‌های استراتژیك، مدیریتی و مالی را به مخاطب نمایش می‌داد؛ دایی هوشنگ هم به همین شكل!

ارقام میلیاردی در تلویزیون

از دیگر مباحث بدون پشتوانه در این سریال، مبهم و نامفهوم بودن خط سیر اصلی داستان و به نوعی محتوای دراماتیك سریال است كه در هر قسمت متغیر است. در هر قسمت این سریال با طرح یك موضوع كاملاً وهمی و خیالی از جانب یكی از كاراكترهای سریال، به شكلی دستمایه و سناریو قسمت‌های بعدی طرح‌ریزی می‌شود كه این مسئله نشان‌دهنده عدم وجود یك خط سیر كلی در داستان است كه این كار در قاعده تولید «بساز و ببین»ی و پركردن آنتن تلویزیون به هر قیمتی، قابل تعریف است. عوامل تولیدكننده این سریال یك خانواده را در سریال‌شان به نمایش گذاشته‌اند (خانواده بهادر) كه هر یك از افراد جامعه به خاطر صدمات پنهان و آشكاری كه در حق آنها روا داشته‌اند به نوعی مدیون و مقروض این خانواده نمایش هستند! در سریال میلیاردر امینی و عباسی‌زاده توهین كردن و هتاكی كردن به بزرگ‌ترها از جانب افراد كم سن و سال‌تر، همانند دروغگویی، یك اصل پررنگ و مداوم است كه در نحوه تعامل افراد خانواده فرجام و سیر به اشكال و انحای مختلف قابل رصد و مشاهده است. در این سریال برای افراد حاضر در جامعه‌ای تحت عنوان «شركت آقای فرجام» به تصویر كشیده شده است هیچ حریم امن و خصوصی قابل تعریف نیست و افراد در هیچ كجا از آسیب، تجاوز و ورود دیگران به شخصی‌ترین حریم‌هایشان در امان نیستند و خصوصی‌ترین مسائل افراد، از مدیر شركت تا كارمند ساده آن، به سرعت در فضای شركت منتشر می‌شود. این استناد و شاهد مثال یكی از دلایل اصلی این قلم درمورد ادعایی است كه معتقد است فضای شركت یك برآیند و برداشتی از اوضاع جامعه توسط عوامل نگارش فیلمنامه تلقی گردیده است. یكی دیگر از اشكالات این سریال به عدم رازداری و مونس و محرم بودن افراد یك خانواده نسبت به مشكلات و حقایق زندگی دیگر اعضای‌شان است. به شكلی كه هیچ یك از كاراكترها به رغم رابطه خانوادگی، حقایق و اتفاقات زندگی شان را برای نزدیكان و خانواده‌های‌شان مطرح نكرده و سعی می‌كنند محمل دیگری در خارج از دایره خانوادگی برای برملا كردن اسرار و حقایق جاریه زندگی‌شان پیدا كنند.

نكته پایانی

اما در پایان لازم است چند سۆال مهم از آقای فرجی مدیر شبكه یك سیما و دیگر مدیران‌شان بپرسیم و آن اینكه: واقعاً نمی‌شد به خاطر مبارزه با ماهواره و سریال‌های آن قبلاً فكر كاربردی‌تری می‌كردید تا به این شكل در شرایط عسر و حرج اقدام به تولید سریال‌های بی‌وسروته نمی‌كردید؟ آیا حضور شما بر سر صحنه چنین سریالی و غیبت و عدم توجه به برنامه‌های مذهبی پرمخاطب گویای نوع نگاه و سبك مدیریتی جنابعالی و اطرافیان‌تان نیست؟ آیا مخاطب مشكل‌پسند و با هوش ایرانی قرار است با چنین سریال‌های كم مایه‌ای به پای تلویزیون منگنه شود؟

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع : روزنامه جوان