تبیان، دستیار زندگی
به حق می گویم آیا دنیا تو را فریفته است یا تو خود فریفته دنیایی؟... دنیا با دردهایی که در جسم تو می گذارد و با کاهشی که در توانایی تو ایجاد می کند، راستگوتر از آن است که به تو دروغ بگوید یا مغرورت سازد. چه بسا نصیحت کننده ای از دنیا را متهم کردی و راستگوی
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بی وفا و بی معرفت‌ترین دوست !


به حق می گویم آیا دنیا تو را فریفته است یا تو خود فریفته دنیایی؟... دنیا با دردهایی که در جسم تو می گذارد و با کاهشی که در توانایی تو ایجاد می کند، راستگوتر از آن است که به تو دروغ بگوید یا مغرورت سازد. چه بسا نصیحت کننده ای از دنیا را متهم کردی و راستگویی را دروغگو پنداشتی! اگر دنیا را از روی شهرهای ویران شده و خانه های درهم فروریخته بشناسی، آن را یادآوری دل سوز و اندرز دهنده ای گویا می یابی .


نهج البلاغه

چیزی که از نظر اسلام در رابطه انسان و دنیا «نبایستنی» است و آفت و بیماری انسان تلقی می شود و اسلام در تعلیمات خویش مبارزه ای بی امان با آن دارد، «تعلق» و «وابستگی» انسان به دنیاست، نه «علاقه» و «ارتباط» او به دنیا؛ «اسیر زیستی» انسان است، نه «آزاد زیستی» او؛ هدف و مقصد قرار گرفتن دنیاست، نه وسیله و راه واقع شدن آن. اگر رابطه انسان و دنیا به صورت وابستگی انسان و طفیلی بودنش در آید، موجب محو و نابودی تمام ارزش های عالی انسان می گردد.

ارزش انسان به کمال مطلوب هایی است که جستجو می کند. بدیهی است که اگر برای مثال مطلوبی بالاتر از سیر کردن شکم خودش نداشته باشد و تمام تلاش ها و آرزوهایش در همین حد باشد، ارزشی بیشتر از «شکم» نخواهد داشت.

بعضی از افراد در توجیه اشتباه ها و گناهایشان، دنیا را متهم می کنند و می گویند دنیا ما را فریب داد؛ در حالی که این اشخاص هستند که فریفته دنیا می شوند. امام علی علیه السلام در این باره می فرماید: « مَا الدُّنْیَا غَرَّتْكَ، وَلكِنْ بِهَا اغْتَرَرْتَ، وَلَقَدْ كَاشَفَتْكَ الْعِظَاتِ وَآذَنَتْكَ عَلَى سَوَاء وَلَهِیَ بِمَا تَعِدُكَ مِنْ نُزُولِ الْبَلاَءِ بِجِسْمِكَ، وَالنَّقْصِ فِی قُوَّتِكَ، أَصْدَقُ وَأَوْفَى مِنْ أَنْ تَكْذِبَكَ، أَوْ تَغُرَّكَ، وَلَرُبَّ نَاصِح لَهَا عِنْدَكَ مُتَّهَمٌ وَصَادِق مِنْ خَبَرِهَا مُكَذَّبٌ، وَلَئِنْ تَعَرَّفْتهَا فِی الدِّیَارِ الْخَاوِیَةِ، وَالرُّبُوعِ الْخَالِیَةِ، لَتَجِدَنَّهَا مِنْ حُسْنِ تَذْكِیرِكَ، وَبَلاَغِ مَوْعِظَتِكَ، بِمَحَلَّةِ الشَّفِیقِ عَلَیْكَ، وَالشَّحِیحِ بك وَلَنِعْمَ دَارُ مَنْ لَمْ یَرْضَ بِهَا دَاراً، وَمَحَلُّ مَنْ لَمْ یُوَطِّنْهَا مَحَلاًّ! وَإِنَّ السُّعَدَاءَ بالدُّنْیَا غَداً هُمُ الْهَارِبُونَ مِنْهَا الْیَوْمَ؛ به حق می گویم آیا دنیا تو را فریفته است یا تو خود فریفته دنیایی؟... دنیا با دردهایی که در جسم تو می گذارد و با کاهشی که در توانایی تو ایجاد می کند، راستگوتر از آن است که به تو دروغ بگوید یا مغرورت سازد. چه بسا نصیحت کننده ای از دنیا را متهم کردی و راستگویی را دروغگو پنداشتی! اگر دنیا را از روی شهرهای ویران شده و خانه های درهم فروریخته بشناسی، آن را یادآوری دل سوز و اندرز دهنده ای گویا می یابی که چونان دوستی مهربان از تباهی و نابودی تو نگران است. دنیا چه خوب خانه ای است، برای آن کس که آن را جاودانه نپندارد و خوب محلی است، برای آن کس که آن را وطن خویش انتخاب نکند. سعادتمندان به وسیله دنیا در قیامت، کسانی هستند که امروز از حرام آن می گریزند».(1)

ای بندگان خدا! از خدا پروا داشته باشید و با اعمال نیکو به استقبال اجل بروید. با چیزهای فانی شدنی دنیا آنچه را جاویدان می ماند، خریداری کنید. از دنیا کوچ کنید که برای کوچ دادنتان تلاش می کنند. آماده مرگ باشید که بر شما سایه افکنده است. چون مردمی باشید که بر آن ها بانگ زدند و بیدار شدند و دانستند دنیا، خانه جاویدان نیست و آن را با آخرت مبادله کردند

دنیا، محلی برای کوچیدن و ناپایدار اگر انسان را موجودی بدانیم که دنیا، انتهای زندگی او باشد و ظرف دیگری برای زندگی بشر وجود نداشته باشد و اگر دنیا را جایگاهی بدانیم که برای خود اصالت دارد و کمالش در فراهم بودن نعمت هایش است، در آن صورت، کاستی ها و فقدان هایش بسیار دردناک و غیر قابل تحمل می شود. زندگی هنگامی بی معنا و غیر قابل تحمل می گردد که برای انسان، چیزی جز زندگی این دنیا وجود نداشته باشد؛ اما نه دنیا همه هستی است و نه حیات انسان، محدود به این دنیاست. دنیا تنها قطعه ای از حیات است و در عین حال، مقدمه و زمینه ساز حیات اصیل و پایدار بشر است؛ زیرا دنیا محل زندگی دائمی نیست. پس خوشا به حال آنان که فریاد کوچ انسان ها را در این کاروان سرای دنیا به گوش جان شنیدند و هرگز خواب غفلت چشمانشان را فرا نگرفت. امام علی علیه السلام در این باره فرموده است: « وَاتَّقُوا اللهَ عِبَادَ اللهِ وَبَادِرُوا آجَالَكُمْ بِأَعْمَالِكُمْ وَابْتَاعُوامَا یَبْقَى لَكُمْ بِمَا یَزُولُ عَنْكُمْ وَتَرَحَّلُوا فَقَدْ جُدَّ بِكُمْ، وَاسْتَعِدُّوا لِلْمَوْتِ فَقَدْ أَظَلَّكُمْ وَكُونُوا قَوْماً صِیحَ بِهمْ فَانْتَبَهُوا وَعَلِمُوا أَنَّ الدُّنْیَا لَیْسَتْ لَهُمْ بِدَار فَاسْتَبْدَلُوا؛ فَإِنَّ اللهَ لَمْ یَخْلُقْكُمْ عَبَثاً وَلَمْ یَتْرُكْكُمْ سُدىً وَمَا بَیْنَ أَحَدِكُمْ وَبَیْنَ الْجَنَّةِ أَوِ النَّارِ إِلاَّ الْمَوْتُ أَنْ یَنْزِلَ بِهِ وَإِنَّ غَایَةً تَنْقُصُهَا اللَّحْظَةُ وَتَهْدِمُهَا السَّاعَةُ لَجَدِیرَةٌ بِقِصَرِالْمُدَّةِ؛ای بندگان خدا! از خدا پروا داشته باشید و با اعمال نیکو به استقبال اجل بروید. با چیزهای فانی شدنی دنیا آنچه را جاویدان می ماند، خریداری کنید. از دنیا کوچ کنید که برای کوچ دادنتان تلاش می کنند. آماده مرگ باشید که بر شما سایه افکنده است. چون مردمی باشید که بر آن ها بانگ زدند و بیدار شدند و دانستند دنیا، خانه جاویدان نیست و آن را با آخرت مبادله کردند. خدای سبحان شما را بیهوده نیافرید و به حال خود وانگذاشت. میان شما تا بهشت یا دوزخ، فاصله اندکی جز رسیدن مرگ نیست. زندگی کوتاهی که گذشتن لحظه ها از آن می کاهد و مرگ آن را نابود می کند، سزاوار است که کوتاه مدت باشد؛ زندگی ای که شب و روز آن را به پیش می راند و به زودی پایان خواهد گرفت».(2)

زندگی هنگامی بی معنا و غیر قابل تحمل می گردد که برای انسان، چیزی جز زندگی این دنیا وجود نداشته باشد؛ اما نه دنیا همه هستی است و نه حیات انسان، محدود به این دنیاست. دنیا تنها قطعه ای از حیات است و در عین حال، مقدمه و زمینه ساز حیات اصیل و پایدار بشر است؛ زیرا دنیا محل زندگی دائمی نیست. پس خوشا به حال آنان که فریاد کوچ انسان ها را در این کاروان سرای دنیا به گوش جان شنیدند و هرگز خواب غفلت چشمانشان را فرا نگرفت

از سویی دیگر نیز حوادث طبیعی که گاه و بیگاه در نقاط مختلف جهان، زندگی جمع کثیری از مردم دنیا را نابود می کند، بیانگر ناپایداری این دنیای فانی است و زنگ خطری، برای انسان های غافل و به خواب رفته تا خود را برای زندگی آخرت آماده سازند. امام علی علیه السلام در این باره پنین فرموده است: « أُوصِیكُمْ عِبَادَ اللهِ، بِتَقْوَى اللهِ وَأُحَذِّرُكُمُ الدُّنْیَا، فإِنَّهَا دَارُ شُخُوص وَ مَحَلَّةُ تَنْغِیص، سَاكِنُهَا ظَاعِنٌ، و َقَاطِنُهَا بَائِنٌ تَمِیدُ بِأَهْلِهَا مَیَدَانَ السَّفِینَةِ تَقْصِفُهَا الْعَوَاصِفُ فِی لُجَجِ الْبِحَارِ، فَمِنْهُمُ الْغَرِقُ الْوَبِقُ وَمِنْهُمُ النَّاجِی عَلى مُتُونِ الاَْمْوَاجِ، تَحْفِزُهُ الرِّیَاحُ بِأَذْیَالِهَا، وَتَحْمِلُهُ عَلى أَهْوَالِهَا، فَمَا غَرِقَ مِنْهَا فَلَیْسَ بِمُسْتَدْرَك، وَمَا نَجَا مِنْهَا فَإِلى مَهْلَك عِبَادَ اللهِ، الاْنَ فَاعْلَمُوا وَالاَْلْسُنُ مُطْلَقَةٌ، وَالاَْبدَانُ صَحِیحَةٌ، وَالاَْعْضَاءُ لَدْنَةٌ وَالْمُنقَلَبُ فَسِیحٌ، وَالْـمَجَالُ عَرِیضٌ، قَبْلَ إِرْهَاقِ الْفَوْتِ، وَحُلُولِ الْمَوْتِ، فَحَقّقُوا عَلَیْكُمْ نُزُولَهُ، وَلاَ تَنْتَظِرُوا قُدُومَهُ؛ بندگان خدا! شما را به ترس از خدا سفارش می کنم و از دنیاپرستی می ترسانم؛ زیرا دنیا خانه ای ناپایدار و جایگاهِ سختی و مشکلات است. ساکنان دنیا در حال کوچ کردن و اقامت گزیدگانش به جدایی محکوم اند. مردم را چونان کشتی توفان زده در دل دریاها می لرزاند؛ برخی از آنان در دل آب مرده و برخی دیگر بر روی امواج جان سالم به در برده اند و بادها با وزیدن آن ها را به این سو و آن سو می کشاند و هرجا می خواهد، می برد. آن کس که در آن مهلکه بمیرد، قابل برگشت نیست و آن کس که از آن نجات پیدا کند، بالاخره سرنوشت نهایی اش مرگ خواهد بود. بندگان خدا! هم اکنون عمل کنید که زبان ها آزاد، بدن ها سالم و اعضا و جوارح آماده اند و راه بازگشت فراهم و فرصت زیاد است، پیش از آنکه وقت از دست برود و مرگ فرا رسد».(3)

پی نوشت ها :

1. نهج البلاغه، خطبه 223.

2. همان؛ خطبه 64.

3. همان، خطبه 196.

زهرا رضائیان      

بخش نهج البلاغه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.