رابطه رهبر انقلاب و ادبیات فارسی(3)
غلامعلی حداد عادل، مشاور عالی رهبر معظم انقلاب در گفتاری درباره اهتمام حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای نسبت به زبان و ادبیات فارسی با عنوان «برای پاسداشت رکن دوم هویت ملی» آورده است:
اما شعرخوانی در حضور رهبر انقلاب منحصر به جلسه ماه رمضان نیست. ایشان جلسه دیگری هم با مداحان اهلبیت علیهمالسلام دارند که هر سال در روز تولد حضرت زهرا سلاماللهعلیها برگزار میشود. کاملاً معلوم است که ایشان برای اصلاح و ارتقای وضع مداحی در ایران سعی میکنند الگوها و نمونههای شایسته را به جامعه معرفی کنند. این بهتر از آن است که مثل خیلیها بگویند این بد است، آن عیب است، فلانچیز انحراف است و ... مجال میدهند تا نمونههای خوب در حضور ایشان عرضه شود، بعد هم تلویزیون آن را پخش کند تا بهطور طبیعی تراز و میزان دست شاعران و مداحان بیاید و ذوق و سلیقهشان را اصلاح کنند.
این حرکت و اهتمام، در جریان مداحی سالهای اخیر اثرات مثبتی داشته و شعرهای سطحی و بیمایه کمتر خوانده میشود. گاهی ایشان در طول سال برای شاعرانی که اختصاصاً شعر آیینی میگویند نیز فرصتی ایجاد کردهاند. شاعران آیینی را تشویق میکنند که برای اسلام و ائمه و دین و آیین شعر فاخر بگویند تا این شعرها خوراک آن خوانندههای خوب باشد. همچنین شاعران آیینی را به اینکه انجمنی برای خود داشته باشند و سر و سامانی به کارهایشان بدهند، تشویق کردهاند.
آیتالله خامنهای در عین توجه به رشد جوانان در شعر، پیشکسوتان را نیز احترام میکنند. مثلاً تا وقتی آقای حمید سبزواری حالشان خوب بود، یا مرحوم شاهرخی که دوستی صمیمی با آقا داشتند و سه چهار سال پیش فوت کردند، به عنوان پیر و پیشکسوت شاعران معاصر شعر میخواندند. آقا با سبک شعری و شخصیت شاعرانی مثل آقایان مشفق، معلم، موسوی گرمارودی یا جوانترهایی مثل آقای قزوه یا کسانی مثل مرحوم قیصر امینپور و حسن حسینی و نصرالله مردانی هم دوستی و آشنایی داشتند و با آنها دیدارهایی داشتند.
با بسیاری از شاعران معاصر خوب شهرستانی نیز آشنا هستند و گاهی که شاعران جوان خدمت ایشان میآیند، از آنها احوال شاعران مسنتر شهر خودشان را میپرسند، سلام میرسانند و پیغامی میدهند؛ بنابراین با گروه زیادی از شاعران ایران آشنا هستند. احوال آقای محبت را در کرمانشاه میپرسند. احوال آقای کلامی را در زنجان. از فلان شاعر تبریزی سراغ میگیرند. در مشهد یا کاشان از شاعری سراغ میگیرند و ... خلاصه اوضاع شعر را در ایران امروز رصد میکنند. این بخشی از کارهای برنامهریزی شده ایشان برای حفظ زبان فارسی است و چراغ شعر معاصر را روشن نگهمیدارند، روغن این چراغ را زیادتر میکنند و شعلهاش را پرفروغتر میکنند.
زبان فارسی، زبان علم
کار برجسته دیگری که ایشان برای زبان فارسی کردهاند، اهتمام به تأسیس فرهنگستان در ایران بوده است. ایشان معتقد به ضرورت تشکیل فرهنگستان در جمهوری اسلامی بودند و اسباب و وسایل این کار را خودشان فراهم کردند. کمک کردند تا فرهنگستان در عباسآباد که منطقه بسیار خوبی در تهران است، مستقر شود. زمین این مجموعه را با اجازه ایشان در اختیار فرهنگستان گذاشتند. اسناد مکاتباتی که مرحوم کازرونی و آقای دکتر حبیبی داشته و از ایشان کمک خواستند و اجازه و دستوری هم که ایشان دادهاند، هست. دولت را هم تشویق کردند تا ساختمانهای مناسبی برای فرهنگستانها ساخته شود. تاکنون این زمینها در اختیار فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی و فرهنگستان علوم و علوم پزشکی قرار گرفته است و انشاءلله بهتدریج کاملتر میشود. ایشان همچنین اعضای فرهنگستان را به کار و تلاش در این زمینه تشویق میکنند و از فعالیتهای فرهنگستان خبر میگیرند.
آیتالله خامنهای در بیستوسه سال دوران رهبری خود، به طُرُق مختلف سعی در تقویت زبان و ادبیات فارسی داشتهاند. به نظر بنده مهمترین عنصر و عمدهترین کاری که ایشان برای رونقبخشیدن به زبان فارسی و ادبیات فارسی کردهاند، همین سخنرانیهای فراوان صحیح و فصیح است.
مخصوصاً ایشان تأکید دارند که زبان فارسی باید زبان علم شود. یکی از عرصههایی که آیتالله خامنهای در دوران رهبری خود مستمراً آن را ترویج و تشویق کردهاند، گفتمان نهضت علمی است. رهبر انقلاب معتقدند علم در ایران باید به زبان فارسی رواج پیدا کند. بر اساس غیرت ملی و عشق و علاقهای که به زبان فارسی دارند و مصلحتی که برای ملک و ملت میاندیشند، معتقدند که علم را نباید به زبان انگلیسی در ایران ترویج کرد تا این باور پیش نیاید که زبان فارسی قدرت و قابلیت بیان مفاهیم علمی را ندارد. با احاطهای که به قابلیتهای زبان فارسی دارند، میگویند فرهنگستان باید برای این منظور واژهگزینی کند. بنده هم که گاهی خدمتشان میرسم و از پیشرفت کارهای فرهنگستان گزارش میدهم، ایشان خوشحال میشوند و راهنمایی و پشتیبانی میکنند.
آیتالله خامنهای در بیستوسه سال دوران رهبری خود، به طُرُق مختلف سعی در تقویت زبان و ادبیات فارسی داشتهاند. به نظر بنده مهمترین عنصر و عمدهترین کاری که ایشان برای رونقبخشیدن به زبان فارسی و ادبیات فارسی کردهاند، همین سخنرانیهای فراوان صحیح و فصیح است.
اخیراً در یکی از دیدارها با هیأت دولت، رهبر انقلاب برخی نگرانیها را مطرح کردند که در دل خود ایشان و در میان جامعه بود. یعنی این که بعضیها در مقام ایراندوستی از اعتدال خارج میشوند، میکِشند توی خاکی و گرد و خاک میکنند. ایشان حکیمانه و مهربانانه گفتند: «اگر میخواهید بروید سراغ ایران و ایرانی، سراغ زبان و ادبیات فارسی بروید و آن را تحکیم و ترویج کنید. اینکه دیگر معارضه ندارد. چرا سراغ چیزهایی میروید که بحثانگیز باشد و خودتان و دیگران را به زحمت بیندازید و برای مملکت درد سر درست کنید؟»
این نشان میدهد که ایشان زبان فارسی را مرکز و محور توجه به ایران میدانند. اتفاقاً این جنبه از شخصیت آیتالله خامنهای چیزی است که مخالفان نظام هم به آن اذعان دارند، اما بعضی به زبان میآورند و بعضی از روی بغضی که دارند، به زبان نمیآورند. آنهایی که اهل ادب هستند و این ارزشها را میفهمند، درک میکنند که کسی امروز رهبری ایران را بر عهده دارد که شعر و داستان را میفهمد. همین غزل ایشان را که میگوید: «چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم ...» اگر کسی از اول تا آخرش بخواند، زیبایی و دلنشینی شعری را درمییابد که فصاحت و لطافت دارد و از ریزهکاریهای فراوان برخوردار است. البته ایشان شعرهای فراوان دیگری هم گفتهاند، اما فقط برخی از آنها منتشر شده و در دسترس است.
ایشان همچنین یک ناقد شعر درجهاول نیز هستند. من اشعار فراوانی از ایشان به خاطر دارم، اما ایشان علاقه ندارند به عنوان شاعر معرفی شوند. حتی در سخنرانیهای خود هم کم شعر میخوانند؛ اگرچه گاهی که تکبیتها یا تکمصرعهایی در این سخنرانیها آمده، اشعار نابی بوده است. گویی عالماً و عامداً کم شعر میخوانند. شاید چون ظاهر شاعری و سیاست با هم سازگار نیست. امام هم تا زنده بودند، اشعارشان کمتر منتشر شد.
آشنایی با معاصران زبان و ادبیات فارسی
یکی دیگر از ویژگیهای ایشان، آشنایی با پژوهندگان و محققان معاصر زبان و ادبیات فارسی و تکریم و تشویق آنهاست. چند سال پیش من کتاب «مینوی و گسترهی ادب فارسی» را که تازه منتشر شده بود، میخواندم و به ذهنم رسید شاید آقا از انتشار این کتاب مطلع نشده باشند. البته نمیدانستم که نظر ایشان نسبت به مینوی چیست، چون بعضی نسبت به مینوی انتقاد دارند و حرفهایی میزنند. پاورچین پاورچین گفتم آقا این کتاب را ملاحظه کنید، حرفهای خواندنی دارد. ایشان گفتند: «بله، من با آقای مینوی آشنا بودم و با او ملاقات کرده بودم.» دیدم خیلی ارزیابی خوبی از مرحوم مینوی دارند و کتاب را با حُسن قبول پذیرفتند. پیش خودم فکر میکردم چند نفر هستند که امروز بتوان راجع به مینوی اینگونه با آنها صحبت کرد و آنها نیز قدر مینوی را بدانند؟
سال گذشته مطلع شدیم که آقا حدود 9 ماه قبل از درگذشت ایرج افشار، ملاقاتی با آن مرحوم داشتهاند که به پیشنهاد خود آقا بوده است. ایشان یادداشتی برای آقای افشار فرستاده بودند که من مایلم شما را ملاقات کنم و وی هم قبول کرده بود. آقا در دیدار با آقای افشار به ایشان گفته بودند: «من از دورانی که شما سردبیر مجلهی سخن بودید، مقالات و نوشتههای شما را میخواندم تا بعد در مجلهی راهنمای کتاب و ... من از نثر فارسی شما خوشم میآید، چون خوندار و جاندار است و نثر دلپذیر و درست و دلنشینی مینویسید.» یعنی یکی از جهاتی که ایشان به آقای افشار احترام میگذاشتند، قدرت قلم او بود.
هماکنون نیز کثرت مطالعات ایشان در شعر و ادبیات حیرتآور است. گاهی که خدمتشان میرسم، انبوه کتابهای جدیدی که برای ایشان در همه رشتهها و از جمله ادبیات فارسی رسیده است، من را متحیر میکند. همان شبی که جلسات سالانه شاعران برگزار میشود، شاعران مختلفی دهها جلد کتاب شعر جدید را به ایشان تقدیم میکنند و ایشان همه را نگاه میکنند و بعد نظر میدهند.
در مجالس عزاداری و سخنرانیهایی که در بیت آقا برگزار میشود هم روی شعرهایی که مداحان و سخنرانان میخوانند، دقت نظر دارند. هنگامی که مدعوین میآیند تا سلامی و عرض ادبی کنند، ایشان همانجا میگویند شعری که خواندید، مال چه کسی بود؟ خیلی محکم بود. گاهی هم ایراد میگیرند و میگویند شعر مناسبی نبود. خلاصه اینکه یک لحظه از زبان و ادبیات به عنوان ظرف فکر و فرهنگ و معنویت و نیز وسیله ارتباط و ابزار بیان اندیشه غافل نیستند.
دغدغههای ادبیاتی رهبری
اگر بخواهیم فهرستی کوتاه از دغدغهها و اقدامات امروز ایشان در حوزه زبان فارسی ارائه کنیم، چند نکته قابل اشاره است: یکی تذکرات مستمر به صداوسیما و اهتمام به رعایت قواعد زبان فارسی و بهکارگیری زبان فصیح و معیار امروزی در برنامههای صداوسیما و بهخصوص اخبار است. هم در زمان ریاستجمهوری و هم در دوران رهبری، یکی از تذکرهای دائمی ایشان به مدیران صداوسیما، پاسداری از زبان فارسی بوده است. اگر ببینند از صداوسیما خطا و انحرافی در زبان فارسی مشاهده شده یا شنیده شده، حتماً تذکر میدهند. همچنین بر برگزاری همایشها و دورههای آموزشی برای نویسندگان و گویندگان صداوسیما تأکید دارند و گاهی خود به عنوان سخنران در این همایشها شرکت کردهاند.
خاطرم هست یک بار راجع به مرحوم جلال همایی در حضور ایشان صحبت شد. ایشان فرمودند من در جوانی یکی دو بار به دیدن آقای همایی رفتم و دربارهی بعضی غزلهای ایشان صحبت کردم. مرحوم همایی هم یکی دو غزل را به خط خود در دفتر من نوشتهاند.
مورد دیگر هم سخنرانیهایی است که ایشان در محافل ادبی کردهاند و من به دو نمونه اشاره میکنم: یکی سخنرانی ایشان در افتتاحیهی کنگرهی حافظ است که من در آن حاضر بودم و در ردیف دوم یا سوم کنار مرحوم کیومرث صابری نشسته بودم. جلسهای طوفانی بود؛ خیلی شلوغ و پر از سروصدا. ایشان سخنرانی خود را با بسمالله شروع کردند و این ابیات را حُسن مطلع سخنرانی خود قرار دادند که:
به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد در این سخن به کس انکار کار ما نرسد
هزار نقد به بازار کائنات و یکی به پای سکهی صاحبعیار ما نرسد
وقتی با این غزل حافظ شروع کردند، سکوتی بر جلسه حاکم شد. بعد یک ساعت سخنرانی تحلیلی داشتند.
ایشان سخنرانی دیگری نیز راجع به اقبال لاهوری در اختتامیهی کنگره اقبال کردند که «جاوید اقبال» پسر اقبال لاهوری نیز در آن جلسه حاضر بود و سخنرانی را برای او ترجمه میکردند، چون ایشان فارسی را خوب نمیدانست. بعد از سخنرانی، جاوید اقبال در همان جلسه گفت: «اگر همهی رهبران جهان اسلام به اندازهی آقای خامنهای با افکار اقبال آشنا بودند، امروز جهان اسلام وضع دیگری داشت.» سخنرانی مفصل آیتالله خامنهای در زمان ریاستجمهوری در نخستین سمینار زبان فارسی هم کاملاً فکرشده و منظم بود و مطالب جالبی در اینباره ایراد کردند.
ایشان انتظار دارند که جامعه و خصوصاً تحصیلکردههای جوان دانشگاهی و حوزوی به ظرفیتهای زبان و ادبیات فارسی آگاهی پیدا کنند و بر آن تسلط یابند و از قابلیتهای این زبان برای اعتلا و توسعهی معنویت در کشور و همچنین برای تقویت فکر و فرهنگ و ترویج علم و انسجام ملت استفاده کنند. کسی که در مزرعهی بزرگی کندویهای خوبی دارد و عسل مصفایی تولید میکند، چقدر برای ظرف انتقال و بستهبندی آن باید دغدغه داشته باشد؟ همانگونه ایشان معتقدند باید عسل ایمان اسلامی را در «ظرفِ زبان» بستهبندی و توزیع کرد. یعنی بستهبندی اندیشه و فرهنگ اسلامی در غالب زبان و ادبیات فارسی باید همه جا باشد. بسیاری از معارف اسلامی را -که البته همهی آن نزد ملت ایران نیست و نزد ملتهای دیگر هم هست- باید بهدرستی با زبان فارسی منتقل کرد.
زبان از نظر ایشان ظرف و آیینه فکر و فرهنگ است و گاهی یک بیت شعر یا یک سرودهی زیبا میتواند ملتی را به حرکت درآورد. جالب توجه است که سرود کنونی جمهوری اسلامی نیز از اهتمامهای ایشان است. بعد از رهبری، ایشان تشخیص دادند که آن سرود قبلی که در اوایل انقلاب باعجله ساخته شد، در شأن نظام نیست و باید کار حسابشدهتری صورت بگیرد. البته من از جزئیات آن خبر ندارم، اما ایشان وقت گذاشته بودند و شاعران و مسئولان را دعوت کرده و حدود و ثغور کار را معین کرده بودند.
بخش ادبیات تبیان
منبع : khamenei.ir