تبیان، دستیار زندگی
غلامعلی حداد عادل، مشاور عالی رهبر معظم انقلاب در گفتاری درباره‌ اهتمام حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای نسبت به زبان و ادبیات فارسی با عنوان «برای پاسداشت رکن دوم هویت ملی» آورده است:
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رابطه رهبر انقلاب و ادبیات فارسی(2)


غلامعلی حداد عادل، مشاور عالی رهبر معظم انقلاب در گفتاری درباره‌ اهتمام حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای نسبت به زبان و ادبیات فارسی با عنوان «برای پاسداشت رکن دوم هویت ملی» آورده است:

رابطه رهبر انقلاب و ادبیات فارسی(2)

لینک قسمت اول

حدود بیست سال پیش که فرهنگستان زبان و ادب فارسی تازه تأسیس شده بود، یک بار اعضای پیوسته‌ی فرهنگستان خدمت ایشان رسیدند. آن موقع آقای دکتر حبیبی رییس فرهنگستان بودند و بنده هم عضو پیوسته بودم. پیرمردهایی مثل مرحوم محیط طباطبایی و آقای احمد آرام نیز جزء فرهنگستان و در جلسه حاضر بودند. آقا آمدند و به آن‌ها احترام فراوانی کردند. گفتند چرا صندلی آقای محیط را این‌قدر دور گذاشته‌اید؟ بیاورید ایشان را بالا بنشانید. بعد آقای آرام را احترام کردند و گفتند: «آقای آرام! من سال‌ها پیش خدمت شما رسیده بودم، یادتان هست؟ کتابی را ترجمه می‌کردم و کلمه‌ای در آن کتاب بود که من معنی آن را در عربی معاصر آن روز نمی‌دانستم. آمدم تهران سراغ شما را گرفتم. پُرسان‌پُرسان جایی را در حوالی چهارراه کالج در خیابان انقلاب فعلی به من نشان دادند که مۆسسه‌ فرانکلین بود. من از پله‌ها بالا آمدم و داخل اتاق شما شدم و درباره‌ آن کلمه سۆال کردم. به هر حال من یک دیداری این‌طوری با شما داشتم. یادتان هست؟» آقای آرام هم در عالَم خودش خیلی خونسرد گفت: بله، چیزی یادم هست که یک‌ بار طلبه‌ای آمد پیش من. آقا خندیدند و گفتند: «آن طلبه من بودم!» این واقعه ذوق ایشان را در حوزه‌ قلم می‌رساند.

آیت‌الله خامنه‌ای به نثر فارسی قدیم و معاصر و داستان‌های نویسندگان ایرانی نیز علاقه دارند. به رمان‌های بزرگ نویسندگان غرب آشنا هستند و بسیاری از رمان‌های درجه‌اول غربی را از نویسندگانی مثل داستایوفسکی، تولستوی، شولوخوف، رولان، هوگو و ... خوانده‌اند. چند سال پیش من با ایشان صحبت می‌کردم که: می‌شود خاطره‌ی فلان دوره‌ سیاسی را نوشت و اظهار علاقه می‌کردم که ای‌کاش فرصت می‌شد تا خودم آن را بنویسم. ایشان گفتند: اگر می‌خواهی بنویسی، من کتابی از ویکتور هوگو را معرفی می‌کنم تا بخوانی؛ نمونه‌ خوبی است. بعد کتاب «تاریخ یک جنایت» را به من دادند.

ایشان هنوز هم فراوان رمان می‌خوانند و با آن اُنس دارند. بدین‌ترتیب آیت‌الله خامنه‌ای از پیش از انقلاب تا چهار پنج دهه‌ اخیر، با تحولات معاصر شعر و نثر فارسی کاملاً همگام بوده‌اند. بسیاری از شاعران و نویسندگان معروف نوپرداز را نیز به‌خوبی می‌شناسند و شاید بعضی از آن‌ها مانند اخوان ثالث را از نزدیک هم دیده باشند. درباره‌ هرکدام از این‌ها هم ارزیابی‌ دارند و زبان هرکدام را می‌دانند. شاعران کهن‌سرای معاصر را نیز به‌خوبی می‌شناسند. مثلاً آثار و احوال رهی معیری یا توللی یا حمیدی یا ابتهاج -که هم نوپرداز است و هم کهن‌سرا- را خوانده‌اند. خلاصه در ذهن ایشان هم ادبیات معاصر اعم از شعر و نثر کاملاً حضور دارد و هم ادبیات کهن.

این موارد، وسعت میدان آشنایی ایشان با ادبیات عرب و ادبیات فارسی قدیم و جدید و همین‌طور نمونه‌های فاخر ادبیات غربی را نشان می‌دهد که به فارسی ترجمه شده. با پیروزی انقلاب، این توجه و اهتمام به زبان و ادب فارسی در زندگی و عمل ایشان ابعاد تازه‌تری نیز پیدا کرد؛ چه در دوران ریاست‌جمهوری و چه در دوران رهبری. اما ایشان چه ظرفیت و خصوصیتی در زبان فارسی دیده‌اند که این‌همه به آن عنایت دارند؟ در حالی که می‌دانیم کمال اول ایشان، روحانی‌بودن و شأن عالِم دینی است و اگر هیچ‌کدام از این خصوصیات را هم نداشتند، فضل ایشان از نظر فقهی و اجتهادی در جای خود برجسته بود.

ادبیات برای ایشان جلوه‌ بارزی از توانایی‌های انسانی است و قدرت زبان و بیان انسان که شاهکار خلقت و بهترین و والاترین مخلوق خدا است نیز از شگفتی‌ها و آیات الهی است. ایشان به این ظرفیت هم در درون خود وقوف دارند و هم در دیگران. آفاق وسیعی در ادبیات پیش چشم هر انسانی قابل گشوده شدن است و همین کافی است که ایشان از این ظرفیت غافل نباشند.

پس از انقلاب...

بعد از انقلاب که آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان یک حاکم و مسوول (رئیس‌جمهور و رهبر) مطرح بوده‌اند، با دیدی در مقیاس ملی و به عنوان یک مسوولیت سیاسی در اداره‌ کشور نیز به جایگاه ادبیات توجه داشته‌اند و زبان فارسی در اندیشه‌ ایشان جایگاه دیگری دارد، زیرا زبان فارسی را یکی از ارکان هویت ملی ایرانیان می‌دانند. ایشان معتقدند که هویت ملی ما را دو رکن مهم تشکیل می‌دهد: یکی دین اسلام و دیگری زبان فارسی و البته اسلام را در همبستگی ملی مهم‌تر می‌دانند. استدلال‌ ایشان هم این است که هنوز مردمانی در ایران هستند که فارسی نمی‌دانند و به این زبان صحبت نمی‌کنند، ولی ایرانی هستند و با بقیه‌ مردم ایران وحدت دارند. عنصر معنوی پیوند این مردم با دیگران دین اسلام است.

سرود کنونی جمهوری اسلامی نیز از اهتمام‌های ایشان است. بعد از رهبری، ایشان تشخیص دادند که آن سرود قبلی که در اوایل انقلاب باعجله ساخته شد، در شأن نظام نیست و باید کار حساب‌شده‌تری صورت بگیرد.

آیت‌الله خامنه‌ای به نثر فارسی قدیم و معاصر و داستان‌های نویسندگان ایرانی نیز علاقه دارند. به رمان‌های بزرگ نویسندگان غرب آشنا هستند و بسیاری از رمان‌های درجه‌اول غربی را از نویسندگانی مثل داستایوفسکی، تولستوی، شولوخوف، رولان، هوگو و ... خوانده‌اند.

اما ایشان در درجه‌ دوم یک رشته‌ پیوند نیرومند و گسترده‌ تاریخی مهم را نیز همین زبان و ادبیات فارسی می‌دانند. یکی از پایه‌های فکری ایشان این است که نه‌تنها تعارضی بین عشق و علاقه به زبان و ادبیات فارسی با ایمان به اسلام نمی‌بینند، بلکه معتقدند این دو دست در گردن هم هستند و در طول تاریخ تعامل داشته و مثل آیینه منعکس‌کننده‌ هم بوده‌اند. ایشان با چنین مبنای فکری سعی کرده‌اند کشور و ملت را از آسیب این دوگانگی که قبل از انقلاب بین ملیت ایرانی و مسلمانی به‌وجود آمده بود و خیلی از روشنفکران به آن دامن می‌زدند، مصون بدارند.

یکی از آفات اجتماعی ما این بوده که عده‌ای فکر می‌کردند اگر طرفدار و عاشق زبان فارسی و ادبیات فارسی باشند، به معنای ملی‌گرایی مخالف اسلام است و عده‌ دیگری فکر می‌کردند که لازمه‌ قوت و رسوخ در مسلمانی این است که به مظاهر ملی کم‌توجه باشند. مبنایی که در ذهن آقای خامنه‌ای است و چنین جایگاه شایسته‌ای برای زبان فارسی قائل هستند، سبب اعتدالی در برقراری رابطه‌ بین اسلام و ایران می‌شود که از آثار سوء و تبعات ناشی از تعارض این دو جلوگیری می‌کند. «ایرانی» از نظر ایشان فردی است که عموماً هم معتقد به خدا و اسلام و پیغمبر و ائمه است و هم علاقه‌مند به زبان و ادبیات فارسی در همه‌ اجزای آن.

آیت‌الله خامنه‌ای در بیست‌وسه سال دوران رهبری خود، به طُرُق مختلف سعی در تقویت زبان و ادبیات فارسی داشته‌اند. به نظر بنده مهم‌ترین عنصر و عمده‌ترین کاری که ایشان برای رونق‌بخشیدن به زبان فارسی و ادبیات فارسی کرده‌اند، همین سخنرانی‌های فراوان صحیح و فصیحی است که ایراد کرده و با این خطبه‌ها ارزش و اهمیت زبان را به‌طور طبیعی به عموم ملت و به‌خصوص تحصیل‌کرده‌ها منتقل کرده‌اند. شاید کمتر کسی این تأثیر را ارزیابی کرده باشد. البته ما به گویندگان و سخنوران خود احترام می‌گذاریم، اما می‌توانیم سخنرانی‌ها و خطبه‌های ایشان را با بسیاری دیگر از سخنرانان مذهبی و حتی روشنفکران دیگر مقایسه کنیم. اگر کسی بخواهد صحبت‌های ایشان را از طرز محاوره‌ای و گفتاری به سبک رسمی و زبان معیار مبدل کند، زحمت بسیار کمی خواهد داشت. یعنی فعل سر جای خودش است، جمله سالم است، عبارت رها نشده و این‌طور نیست که جمله با یک آهنگ و یک وجه فعلی شروع شود، اما به آخر که می‌رسد، متناسب با مقدمات نباشد. در حالی که این اشتباه‌ها در سخنرانی‌های دیگران فراوان دیده می‌شود.

هنر سخنرانی

سخن‌گفتن ایشان با آن آهنگ صیقل‌خورده و آیینه‌گون که مخصوصاً در دوران جوانی داشتند، بسیار اثرگذار بوده است. حالا ایشان هفتاد سالگی را پشت سر گذاشته‌اند و دیگر صدای‌شان در سخنرانی همان صدای سی سالگی و چهل سالگی نیست، ولی گاهی که تلویزیون سخنرانی‌های اوائل انقلاب ایشان را پخش می‌کند و مثلاً در نماز جمعه خطبه می‌خوانند یا دعا می‌کنند، مثل شیشه شفاف و مثل آیینه درخشان است. لحن صیقلی و کلام فصیح، هنر والایی است و بر این‌که جوان‌های تحصیل‌کرده‌ ما بدانند و بیاموزند که چگونه باید حرف زد، بسیار مۆثر بوده است. در واقع ایشان به‌ صورت طبیعی برای نسلی که با ایشان بوده و از ایشان استفاده می‌کرده و به صحبت ایشان گوش می‌سپرده‌اند، معلمِ سخنوری بوده‌اند؛ البته این‌که ما چقدر یاد گرفته باشیم، داستان دیگری است.

بر اساس غیرت ملی و عشق و علاقه‌ای که به زبان فارسی دارند و مصلحتی که برای ملک و ملت می‌اندیشند، معتقدند که علم را نباید به زبان انگلیسی در ایران ترویج کرد تا این باور پیش نیاید که زبان فارسی قدرت و قابلیت بیان مفاهیم علمی را ندارد.

مقالات و رسالات و نامه‌ها و پیام‌های ایشان که در مدت بعد از انقلاب در جامعه منتشر شده نیز اهمیت دارد. ایشان باظرافت، نکات مهمی را با رعایت همه‌ جهات و جوانب در قالب عبارت‌های شُسته‌رُفته و پاکیزه گنجانده‌اند، طوری که همه‌ مردم آن را می‌فهمند؛ از یک پیرزن ساده‌ روستایی تا استاد دانشگاه. فرض کنید ایشان درباره‌ فوت کسی یک پیام تسلیت می‌نویسد. اگر در آن پیام دقت کنید، می‌بینید چقدر از کلمه و کلام و قدرت زبان برای بیان اندیشه‌ خود به‌خوبی استفاده می‌کنند.

آیت‌الله خامنه‌ای اقدامات برنامه‌ریزی شده و آگاهانه‌ی بسیاری نیز در خدمت به ادب فارسی در جمهوری اسلامی ایران داشته‌اند. یکی از آن‌ها برگزاری جلسات متعدد سالانه با شاعران است که از اول رهبری ایشان تقریباً هیچ‌گاه تعطیل نشده است؛ از جمله جلسات شعرخوانی شاعران در محضر ایشان در پانزدهم ماه رمضان که مقارن با میلاد مبارک امام مجتبی علیه‌السلام است. خوشبختانه اشعار خوانده شده در این جلسات در سال‌های اخیر چاپ شده و بقیه‌ آن‌ها نیز به‌تدریج چاپ خواهد شد، ان‌شاء‌الله. این جلسات در توسعه و هدایت جریان شعر ایران مۆثر است. شاعران درجه‌اول سراسر ایران در طول سال در جشنواره‌های متعددی که در سطح شهرستان و استان و ایران برگزار می‌شود، شناخته می‌شوند و نخبگان آن‌ها که حدود 150 تا 200 نفر هستند، به آن جلسه دعوت می‌شوند. تشویق آن‌ها در واقع تشویق دوستان و رقیبان‌شان هم هست. شاعران در آن جلسه شعرهای خود را می‌خوانند و ایشان بادقت گوش می‌کنند. گاهی در همان جلسه و در خلال گوش کردن، اظهار نظر مختصری هم دارند. در پایان هر جلسه‌ای ایشان صحبتی نیز درباره‌ شعر و ادبیات و زبان و سبک و مضمون شعری می‌کنند. این جلسات از تلویزیون هم پخش می‌شود و در سطح کشور همه می‌بینند که یکی شعر طنز خواند و دیگری شعر انقلابی یا شعر آیینی. یکی قصیده خواند، یکی غزل و دیگری رباعی و حتی برخی شعر سپید. یکی شعر ترکی خواند و دیگری شعر عربی. همه‌ این انواع شعرها سالیان سال است که در حضور ایشان خوانده و در جامعه پخش می‌شود.

بخش ادبیات تبیان


منبع : khamenei.ir