تبیان، دستیار زندگی
یکی از درس های عاشورا ادای تکلیف، به هر قیمت و در هر شرایط با داشتن هر مرتبه عملی و جایگاه اجتماعی است. چه فرد از خواص جامعه باشد و چه جزو عامه مردم چه فقیر باشد، چه غنی، چه سالم باشد چه بیمار، گاهی بر بیمار و مریض و زن تکلیف ساقط می شود اما ان هم شرایطی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

یک درس از عاشورا


«تکلیف» از «تکلّف» می آید، به سخنی افتادن تکلیف با مشقت همراه است در شب های کوتاه تابستان برای نماز صبح برخاستن و در زمستان هم با آب سرد وضو گرفتن سخت است اما تکلیف است.

امام حسین

انسان موحد و مومن به تکلیفش عمل می کند حال سکوت است یا فریاد جنگ است یا صلح، مطالعه و درس است و به دست گرفتن قلم یا رفتن در میدان و به دست گرفتن اسلحه.

تکلیف در هر صورتی سخت است. این گونه نیست که تکلیف و ادای تکلیف کفه راحت تری دارد چنین نبود که در دوارن صلح اما حسن علیه السلام یاران حضرت در خوشی بودند برای آن ها زنده ماندن د ر  آن وضعیت دشوار بود. آنان آرزو داشتند به صف دشمن بزنند و شهادت را به آغوش بکشند اما رنج و درد را در سیمای امام حسن علیه السلام نبینند اما تکلیف همانی بود که امام حسن علیه السلام رقم زده بودند در دوران پذیرش قطعنامه هم بر امام و هم بر پیروان امام پذیرش صلح چون نوشیدن کاسه زهر بود و شهادت گواراتر از صلح ولی تکلیف صلح بود.

تکلیف با مشقت همراه است و باید به تکلیف عمل کرد، در هر زمان و در هر موقعیت و در هر شرایطی که باشد.

واقعیت این است که بسیاری در شناخت تکلیف دچار اشتباه می شوند، اما بیش از آنکه افراد در شناخت تکلیف اشتباه کنند در ادای تکلیف سهل  انگاری می کنند که این تسامح و تساهل، به مسائل نفسانی چون دنیاگرایی و ترس و ... باز می گردد.

یکی از درس های عاشورا ادای تکلیف، به هر قیمت و در هر شرایط با داشتن هر مرتبه عملی و جایگاه اجتماعی است. چه فرد از خواص جامعه باشد و چه جزو عامه مردم چه فقیر باشد، چه غنی، چه سالم باشد چه بیمار، گاهی بر بیمار و مریض و زن تکلیف ساقط می شود اما آن هم شرایطی دارد.

امام حسین علیه السلام به همه درس می دهد که باید به تکلیف عمل کرد در هر شرایط و با هر امکاناتی و نه باید به سخنان کسانی گوش داد که با توجیهات خود در صدد تکلیف تراشی  بدلی و دروغین هستند حتی اگر این افراد جزو خواص باشند.

گاهی برای یک کار جزیی و بی حاصل، برخوردی بی ثمر، جان آدم به خطر می افتد و نتیجه ای هم در بر ندارد اینجا اصلاً تکلیفی وجود ندارد که کسی بگوید «تکلیف» از من ساقط شد؛ آنجا که به میدان آمدن وظیفه است، آنجا که مصلحت بزرگتری بالاتر از مصلحت حفظ و جان و مال است و تکلیف بر آن گفتار و کردار سایه افکنده است. خصوصا آنجا که تکلیف را پیامبرصلی الله علیه و آله و یا امام معصوم علیه السلام و یا جانشین معصوم علیه السلام در عصر غیبت مشخص می کند هر مسلمانی موظف به انجام تکلیف است

«لذت عبدالله بن جعفر و محمد بن حنیفیه و عبدالله بن عباس – این ها که عامی نبودند، همه دین شناس، آدم های عارف، عالم و چیز فهم بودند- وقتی به حضرت می گفتند که «آقا! خطر دارد نروید» (1) می خواستند بگویند وقتی خطری در سر راه تکلیف است تکلیف برداشته است. آن ها نمی فهمیدند که این تکلیف تکلیفی نیست که با خطر برداشته شود.

این تکلیف همیشه خطر دارد آیا ممکن است انسان علیه قدرتی آن چنان مقتدر – به حسب ظاهر – قیام کند و خطر نداشته باشد؟! مگر چنین چیزی می شود؟! این تکلیف همیشه خطر دارد. (2)

آنانی که گمان می کنند وجود خطر، تکلیف را از مسلمان ساقط می کند هرگز«تکلیف» را نشناخته اند.

گاهی برای یک کار جزیی و بی حاصل، برخوردی بی ثمر، جان آدم به خطر می فاند و نتیجه ای هم در بر ندارد اینجا اصلاً تکلیفی وجود ندارد که کسی بگوید «تکلیف» از من ساقط شد؛ آنجا که به مدیان آمدن وظیفه است، آنجا که مصلحت بزرگتری بالاتر از مصلحت حفظ وجان و مال است و تکلیف بر آن گفتار و کردار سایه افکنده است. خصوصا آنجا که تکلیف را پیامبر صلی الله علیه و اله و یا امام معصوم علیهم السلام و یا جانشین معصوم علیهم السلام در عصر غیبت مشخص می کند هر مسلمانی موظف به انجام تکلیف است. امام حسین علیه السلام به همه می آموزد آنجا که قرار به ادای تکلیف است باید به تکلیف عمل کرد حتی اگر شمشیرها بر تن ها فروید آید حضرت تکلیف را در بیعت نکردن با یزد می دیدند.تکلیفی که مساوی با شهادت بود ایستاد و فرمود:

یکی از درس های عاشورا ادای تکلیف، به هر قیمت و در هر شرایط با داشتن هر مرتبه عملی و جایگاه اجتماعی است. چه فرد از خواص جامعه باشد و چه جزو عامه مردم چه فقیر باشد، چه غنی، چه سالم باشد چه بیمار، گاهی بر بیمار و مریض و زن تکلیف ساقط می شود اما ان هم شرایطی دارد

الا و ان الدعی این الدعی قدرکز بین اثنتین: بین السلة و الذله و هیهات منا الذله، یا بی الله لنا ذالک و رسوله و المومنین حدود طابت و حجور طهرت و انوف حمیة و نفوس ابیة من ان توثر طاعة اللئام علی مصارح الکرام(3)

آگاه باشید! این زنازاده پسر زنازاده! مرا بین دو راه قرار داده است مرگ یا ذلت، هیهات که ما ذل را بپذیریم.

خداوند، رسول او، مۆمنین و نسل های طیب و دامن های پاک و انسان های غیرتمند، هرگز طاعت صاحبان کرامت را از انسان های پست نمی پذیرند، جان های سر افراز و فرو غلطیدن در میدان رزم برا بر پیروی از انسان های پست ترحیج می دهند.

پی نوشت :

1.نامه ی عبدالله جعفر با ابا عبدالله علیه السلام الارشاد ج2، ص68-69/ الفتوج، ج5، ص 67، بخار الانوار ج44، ص 366

گفتگوی محمد بن حنیفه با ابا عبدالله علیه السلام تاریخ الطبری، ج4،ص253/اللهوف،ص39-40/ بحارالانوار، ج44، ص329.

گفتگوی عبدالله بن عباس با ابا عبدالله علیه السلام اللهوف، ص21-22، ج4 ص37-39 / بحارالانوار ج 44، ص 364-365 .

2. بیانات مقام معظم رهبری، 19/3/74.

3.لهوف، سید بن طاووس، ص 156

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع : ره توشه راهیان نور ، ویژه محرم

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.