تبیان، دستیار زندگی
پیرمرد كمی بد اخلاق است. به هیچ صراطی راضی نمی‌شود كه حرف‌های دلش را بشنوم. گله‌ای كند یا شكایتی، بلكه كمی دلش باز شود. فقط یك جمله را تكرار می‌كند: من اینجا كارگرم. صاحب اینجا كس دیگری است. نمی توانم بدون اجازه او حرف بزنم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بخاری از گرمابه‌های شهر برنمی‌خیزد
گرمابه


پیرمرد كمی بد اخلاق است. به هیچ صراطی راضی نمی‌شود كه حرف‌های دلش را بشنوم. گله‌ای كند یا شكایتی، بلكه كمی دلش باز شود. فقط یك جمله را تكرار می‌كند: من اینجا كارگرم. صاحب اینجا كس دیگری است. نمی توانم بدون اجازه او حرف بزنم.

تمام یك ساعتی كه دم درگرمابه منتظر ایستاده‌ام، به لنگ كهنه آویزان جلوی در نگاه می‌كنم. حتما زمانی نو بوده است، لنگی كه جلوی در همه گرمابه‌ها روزی آویزان می‌شد، روزی نشانه همه حمام‌های شهر بود، یا شاید برای مشت و مال روی دوشی می‌افتاد و تنی را خشك می‌كرد؛ اما حالا... .

پیرمرد یواشكی از پشت پرده توری در نگاهم می‌كند. می‌بیند دست‌بردار نیستم، كمی نرم می‌شود و حاضر می‌شود به صاحب گرمابه زنگ بزند و اجازه بگیرد.

آقاسید 30 سال است كه در گرمابه تابش كار می‌كند. دلاك حمام است؛ حمامی كه در دل بازار آرام و بی‌صدا خوابیده است و كسی با او كاری ندارد. لای كوچه پس كوچه‌های قدیمی شهر برای خود جا خوش كرده است. 70 سال از قدمت این گرمابه می‌گذرد. در سال‌هایی نه چندان دور حمام زنانه هم داشته اما به دلیل رونق نداشتن، قسمت زنانه تعطیل شده و امروز تنها حمام عمومی مردانه است.

آقاسید مشتمال می‌دهد، یعنی می‌داد. همان زمان كه گرمابه جای سوزن انداختن نداشت. همان سال‌های جنگ و حتی تابستان‌های پس از جنگ كه هنوز گاز شهری به خانه‌ها سرك نكشیده بود.

گرمابه

می گوید ای كاش آن روزگار بود. گرمابه اینجا چون وسط بازار بود رونق بسیاری داشت. مشتری ثابت داشت. هر كه می‌آمد از مشتمال‌هایم راضی بیرون می‌رفت. خستگی را از تن مشتری به در می‌كردم. سفیدآب هنوز كاربرد داشت. اما الان... به جای ادامه جمله‌اش نفسی بلند تحویلم می‌دهد و تنها خدا را شكر می‌گوید.

با صاحب گرمابه كه صحبت می‌كنم، می‌گوید این گرمابه دارد نفس‌های آخر را می‌كشد. می‌خواهد تغییر كاربری دهد. قرار است جایش خانه‌های حمام‌دار بسازند! مثل همه 1400 گرمابه تهران كه تنها 190 تا از آنها سرپامانده‌اند.

می‌گویم حیف نیست گرمابه‌ها خراب شوند؟ در جواب سوالم می‌گوید با قبض‌های هفتصد هزار تومانی آب و گازو برق چه كنم؟ زمانی گرمابه رونق داشت اما الان همه خانه‌های 40 متری هم دوش حمام دارند. در یك فضای دست كم یك متر در یك متر هم حمام ساخته شده است.

گرمابه تنها جایی است كه با سه انرژی سروكار دارد و با كسب و كار كساد گرمابه‌ها چگونه می‌توان این قبض‌ها را پرداخت؟ اتحادیه صنف گرمابه‌داران هم كاری از دستش برنمی آید.

گرمابه

با 3000 تومان كه هر روز هم مشتری ندارد، نمی‌توانم از پس مخارج بالای گرمابه بربیایم. چون به ضعیف‌ترین اقشار جامعه سرویس می‌دهیم همان 3000 تومان هم با كلی گله و شكایت است كه چرا گران است.

آقای وزیری، صاحب گرمابه باز خدا را شكر می‌كند كه گرمابه‌اش در منطقه بازار است و روزهای تعطیل شاید كارگری بیاید، اما بسیاری از گرمابه‌های شهر حتی در روز یك مشتری هم ندارند.

داستان گرمابه تابش هم مثل همه گرمابه‌های كشور است.مكانی كه زمانی جزو مكان‌های عمومی و پر رونق هر شهری محسوب می‌شد، مكانی كه بسیاری از كشورهای پرمدعای دنیای امروزه حتی نمی‌دانستند چیست.

در حالی كه در هر شهری از ایران و در هر محله‌ای می‌توانستی چند مورد از این محل را ببینی. اما از نیمه دوم دهه هفتاد كه تهران از گاز شهری برخوردار شد سیر نزولی رونق گرمابه‌ها شروع و تعداد مشتریانش بشدت كم شد.

گرمابه‌ای در سكوت محض

گرمابه دیگری در همان منطقه، به نام شادکام است. دلاك حمام عاقله مردی است شصت ساله. او هم دیگر مشتمال نمی‌دهد. می‌گوید به لباس در آوردنش نمی‌ارزد. هرچند امروزه معدود كسانی كه به اینجا می‌آیند برای مشتمال نمی‌آیند. بعضی كارگرها هم كه فقط برای لباس شستن می‌آیند.

قرار است این حمام هم تخریب شود و جایش ساختمان بسازند. می‌گوید زمان قدیم جزخانه‌های بزرگان، هیچ خانه‌ای حمام نداشت و اینجا بروبیایی برای خود داشت. در بیشتر حمام‌ها سحرگاهان پیش از طلوع آفتاب تا ساعت هشت صبح حمام به مردان اختصاص داشت و در طول روز، در اختیار زنان بود. اما الان دیگر كسی نمی‌آید.

گرمابه

آقای جعفری، دلیل مهجور ماندن گرمابه‌ها را حمام‌دار شدن خانه‌ها نمی‌داند. می‌گوید مگر خانه‌های تركیه یا كشورهای دیگر حمام ندارند؟ پس چرا آنجا رونق دارد و اینجا كه صاحب قدیمی‌ترین گرمابه‌های جهان است حال و روزشان این است؟

سطح پایین بهداشت را بهانه می‌كنند. اما مگر اینجا درآمد هم دارد كه به بهداشت رسیدگی شود؟ این حرف‌ها را كه می‌گوید نگاهم به رنگ سبز دیوار و جلبك‌های تازه روییده شده در كنج حمام می‌رسد.

آینه‌های مات و كمدهای رنگ و رو رفته رختكن هم برایم دست تكان می‌دهند. سرامیك‌های شكسته‌ای كه وقتی پایت را رویشان می‌گذاری آهشان در می‌آید. اینجا همه چیز قدمت دارد.

از 15 حمامی كه تنها در این منطقه فعال بود تنها دو سه‌تایشان هنوز زنده‌اند. دیگر حمام‌ها كاربری خود را تغییر داده‌ و بیشترشان به شمایل آپارتمان و قهوه‌خانه درآمده‌ است.

گرمابه‌هادر تاریخ

همان‌طور كه گذشت زمان همه چیز را تغییر می‌دهد، حمام‌ها نیز با گذشت زمان تغییر چهره داده‌ است. حمام‌ها قبلا دارای خزینه و چال حوض و... بود و هیچ‌كدام دوش نداشت.

تهران در دوره سلطنت محمدرضا پهلوی، صاحب آب لوله‌كشی شد و از آن پس بنابر اقتضای جدید حمام‌های خزینه‌ای و قدیمی یكی پس از دیگری از گردونه فعالیت خارج شد و از میان رفت و جای خود را به حمام‌های جدید داد.

در این دوره حمام از وضع سنتی خارج شد. معماری ساختمان آن تغییراتی فاحش كرد و به دو بخش تقسیم شد یكی حمام عمومی و دیگری خصوصی.

حمام‌های دیروزی برخلاف گرمابه‌های امروزی تا زمانی دوش نداشتند كه سر و كله مردی از فرنگ در پایتخت پیدا شد و دست به ساخت آن زد و از آن پس دوش آب شیوع یافت.

در گذشته‌ای كمی دورتر، گرم كردن آب حمام با سوخت مرسوم آن زمان در فصل زمستان كار دشواری بود و اغلب مردم از اواخر پاییز تا شب عید رنگ حمام را نمی‌دیدند. این وضع منحصر به ایران نبود، بلكه كم و بیش جهانیان همه گرفتار این ماجرا بودند. آن زمان دل سیاه زمستان به سپیدی رویش نمی‌آمد.

در اروپا وضع از این هم بدتر بود. آنها تا پیش از جنگ‌های صلیبی اصلا اطلاعی از حمام نداشتند و در دوره جنگ‌های صلیبی وقتی به شرق آمدند با حمام آشنا شدند. هرچند باز هم تا مدت‌ها حمام رفتن، ارزشی برای آنها به شمار نمی‌آمد.

حمام‌های تاریخی كه از نمادهای محلات زندگی در ایران به عنوان بخشی از هویت و فرهنگ دیرپای ایرانیان محسوب می‌شود، مدت‌هاست به دست فراموشی سپرده شده و به همین دلیل یك به یك یا تخریب شده یا به قهوه خانه و رستوران تبدیل می‌شوند

به نام ایران، به كام تركیه

اگر كمی به تاریخچه شكل‌گیری حمام در نقاط مختلف دنیا دقت كنیم، متوجه می‌شویم زمانی سردمدار گرمابه خودمان بوده‌ایم و قدر ندانسته‌ایم. در حالی كه حمام‌های عمومی كه در كشورهای غربی ساخته شده‌اند، به حمام ترك شهره یافته‌اند نه به حمام ایرانی! زیرا كشور تركیه حمام‌های خود را مرمت و بازسازی و از آنها به‌عنوان قطبی برای گردشگری استفاده كرده است. غربی‌ها نیز این نوع حمام‌ها را از تركیه تقلید و در كشورهای خود ایجاد كرده‌اند.

با وجود رونق گرمابه در كشورهایی همچون تركیه و گرجستان و برخی كشورهای غربی، هر روز یكی از حمام‌های عمومی تهران و سایر شهرهای كشور به دلیل سطح كیفی پایین و نبود حمایت تعطیل می‌شود.

گرمابه

گرمابه های ماندگار

حمام‌های تاریخی كه از نمادهای محلات زندگی در ایران به عنوان بخشی از هویت و فرهنگ دیرپای ایرانیان محسوب می‌شود، مدت‌هاست به دست فراموشی سپرده شده و به همین دلیل یك به یك یا تخریب شده یا به قهوه خانه و رستوران تبدیل می‌شوند.

البته این سرنوشت همه گرمابه‌ها نیست. برخی حمام‌ها نیز به‌دلیل وجود رابطه مالك و مستاجر و قراردادی كه بینشان است اجازه تغییر كاربری ندارند و باید با شرایط موجود بسوزند و بسازند. با وجود این پیشینه و آداب كهن و داشتن هزاران بنای حمام آماده در كشور، سنت حمام گرفتن سنتی به‌طور كل از بین رفته است در حالی كه می‌شد با تكیه بر روش‌های مورد استفاده در حمام‌های قدیمی مانند مشتمال برای سلامت افراد و همچنین جذب توریست از نقاط مختلف جهان برنامه‌ریزی كرد.

حمام‌های تاریخی تهران در حالی رو به نابودی است كه در تمام محلات قدیمی سراسر ایران یافت می‌شود و دارای معماری و طراحی جذابی است كه می‌تواند مكانی برای جذب گردشگر باشد.

از حمام‌های قدیمی تهران تنها دو سه حمام نظیر حمام گلشن و قوام‌الدوله بازسازی شده‌اند و آبرومندانه می‌‌توان به گردشگران نشان داد. حمام پامنار نیز تاریخی‌ترین حمام تهران است.

همچنین در حمام‌های سنتی می‌شد در صورت رسیدگی به‌عنوان تنوع به كسانی كه به فرهنگ و رسوم سنتی علاقه‌مند هستند، سرویس داد. اما امروزه به جای گردشگران خارجی و داخلی شاید تنها كارگران میوه و تره بار و مهاجران افغان و مسافران رهگذر و سربازها به گرمابه مراجعه می‌كنند.

بخش گردشگری تبیان


برگرفته از جام جم