تبیان، دستیار زندگی
رضا عابدینی از اساتید مسلم هنر گرافیک دوران معاصر ایران است که با دقت ویژه و خاص به طراحی حروف فارسی، توانست سبک جدیدی را در هنر گرافیک ایرانی بوجود آورد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رضا عابدینی و نگاهی نو به حروف


رضا عابدینی از اساتید مسلم هنر گرافیک دوران معاصر ایران است که با دقت ویژه و خاص به طراحی حروف فارسی، توانست سبک جدیدی را در هنر گرافیک ایرانی بوجود آورد.

رضا عابدینی و نگاهی نو به حروف

رضا عابدینی متولد 1346 در تهران است.

او فارغ التحصیل رشته طراحی گرافیک از مدرسه هنرهای تجسمی و لیسانس هنر ازدانشگاه هنر تهران است.

این هنرمند، فعالیت حرفه ای خود در گرافیک را از سال 1368 آغاز کرد و در سال 1372 به تاسیس دفتر طراحی رضا عابدینی پرداخت.

وی در نمایشگاه های فردی و نمایشگاه های گروهی معتبری شرکت داشته و نامش در لیست جوایز بسیار معتبر طراحی گرافیک به چشم می خورد.

عابدینی در سال 1385 جایزه طراحی پرنس کلاوس هلند را دریافت کرد.

او اولین طراح ایرانی است که نامش در کتاب تاریخ طراحی گرافیک "مگز" ثبت شده‌است.

عابدینی از نسل پنجم گرافیک ایران است و آغازگر تایپوگرافی در ایران به طور حرفه ای محسوب می شود.

طراحی پوستر فیلم های "سارا"، "هنرپیشه" و "یک داستان واقعی" از جمله کارهای او است.

او برای پوستر فیلم "سارا"، سیمرغ بلورین بهترین پوستر سینمایی را از جشنواره بین المللی فیلم فجر و جایزه ویژه منتقدین سینمایی را از آن خود کرد و برای پوستر فیلم "یک داستان واقعی" دیپلم افتخار بهترین پوستر سینمایی جشنواره بین المللی فجر و جایزه سوم پوستر از بی ینال طراحی گرافیک را به دست آورد.

عابدینی در نمایشگاه های متعدد داخلی و خارجی از جمله نمایشگاه پوسترهای سینمایی خانه سینما برای سه دوره، دومین و ششمین بی ینال طراحی گرافیک ایران، نمایشگاه پوسترهای فرهنگ قشم، نمایشگاه بین المللی موزه پوستر اسن (آلمان) برای دو دوره، نمایشگاه پوسترهای تجربی طراحان گرافیک ایران، پوسترBrief Enconters (پاریس- ورشو)، بی ینال بین المللی (جمهوری چک) شرکت داشته است.

عضویت در انجمن بین المللی طراحان گرافیک، انجمن صنفی گرافیک ایران و سرپرستی کمیته فرهنگی انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران در کارنامه فعالیت های این هنرمند به چشم می خورند.

آقای عابدینی حدود پنج سال پیش به کشور هلند مهاجرت کرد و هم اکنون ساکن هلند است.

رضا عابدینی و نگاهی نو به حروف

گفتگوی کوتاه با آقای عابدینی:

چرا گرافیست شدید؟

امروز که نگاه می کنم می توانم به این سوال جواب بدهم اما آن زمان ها که کار گرافیک را شروع کرده بودم، نمی دانستم. تا کلاس سوم راهنمایی از کلاس هنر بیرونم می کردند چون کلاس را جدی نمی گرفتم و شلوغ می کردم. سوم راهنمایی رد شدم و سال بعد که سر این کلاس نشستم، سید عباس معروفی شد معلم ما. گفت قصه بنویسید. من هم چیزهایی نوشتم و تحویل دادم. جلسه بعد من را خواست و گفت داستان نویسی تو خوب است. چند کتاب به من داد تا بخوانم، یکی از آنها «روبه روی آفتاب» رمان تازه خودش بود. طراحی آن را پسرخاله اش، عباس سارنج انجام داده بود. خیلی از تصویرها خوشم آمد، معروفی هم مرا بیشتر با سارنج و طراحی گرافیک آشنا کرد. آنجا فهمیدم گرافیک یعنی چه. البته پدربزرگ و دایی من هردو خوشنویس هستند و یکی از دایی های من گرافیست است اما آنقدر جدی نه.

اولین کار گرافیکی که انجام دادید و لذت بردی، یادتان هست؟

اولین کار (چاپی) ام را دارم، یک کارت ویزیت که برای استادم منوچهر معتبر طراحی کردم. اما اینکه حظ کرده باشم یادم نمی آید. اولین پوستری که با طراحی من چاپ شد و برایم هیجان انگیز بود، یک پوستر بود برای نمایش پرونده که از یکی از پوستر های ممیز کپی کرده بودم.

شاگرد مستقیم ممیز نبودم، یعنی سر کلاس هایش حاضر نشده بودم چون رشته ام نقاشی بود، اما کارهایش خیلی برایم آموزنده بود. زمانی که در فارابی کار می کردم دوستی داشتم که مسوول سفارش های فارابی بود از او می خواستم هیچ کدام از کارهای ممیز را پیش از اینکه من ببینم، برای چاپ نفرستد. طراحی هایش را به طور دقیق بررسی می کردم. از کارهایش خیلی چیزها یادگرفتم بدون اینکه خود او را ببینم.

 از کدام پوستر ممیز کپی کردید؟ 

از آنتیگون.

خیلی ها فکر می کنند که شما شاگرد ممیز بودید و معتقدند فرزند هنری او هستید؟ خودتان چه طور فکر می کنید؟

شاگرد مستقیم ممیز نبودم، یعنی سر کلاس هایش حاضر نشده بودم چون رشته ام نقاشی بود، اما کارهایش خیلی برایم آموزنده بود. زمانی که در فارابی کار می کردم دوستی داشتم که مسوول سفارش های فارابی بود از او می خواستم هیچ کدام از کارهای ممیز را پیش از اینکه من ببینم، برای چاپ نفرستد. طراحی هایش را به طور دقیق بررسی می کردم. از کارهایش خیلی چیزها یادگرفتم بدون اینکه خود او را ببینم.

رضا عابدینی و نگاهی نو به حروف

 به همین دلیل از کارهایش کپی می کردید؟

خیلی تحت تاثیر او بودم تا اینکه یک گفت وگوی تلفنی با ممیز همه چیز را تغییر داد. یکی از روزهایی که فارابی بودم، تلفن زنگ زد، من گوشی را برداشتم. ممیز پشت خط بود. خودم را معرفی کردم که پرسید همان کسی که بولتن های فارابی را صفحه آرایی می کند؟ همه کارهایم را دیده بود، گفت کارهایت خیلی با سلیقه است فقط گرفتاری ات این است که کارهایت خیلی شبیه من است و کارهایی هم که شبیه من نیست، شبیه مثقالی است. اول خیلی عصبانی شدم اما فکر کردن به حرف های او تاثیری جدی روی من گذاشت. به طور جدی تصمیم گرفتم در کارهایم تجدید نظر کنم.

نظرتان درباره وضع تبلیغات و ارتباطش با گرافیک چیست؟در زمینه کار تبلیغاتی ، خیلی‌ها سعی کردند کار کنند منتهی گرفتاری تبلیغات در ایران ، عین همان ماجرای آموزش گرافیک است. آخرین اطلاعاتی که ما راجع به تبلیغات داریم ، متاسفانه برای سی چهل سال قبل اروپا و آمریکا است. در بین آدم‌هایی هم که متولی این مساله هستند ، به ندرت کسانی پیدا می‌شوند که up today بدانند چه کار باید بکنند؟ از چه راههایی باید برود؟ تبلیغات اصولا یک علم بسیار پیچیده‌ایست. اینست که اینجا هم همان اشتباه اتفاق افتاده است. یعنی مثلا کسی که graphic design خوانده ، صاحب یک شرکت تبلیغاتی شده است. هیچ‌کدام از اینها یک اصول درست و حسابی را طی نمی‌کنند تا آنطور که باید ، بتواند جواب بدهد. البته چند تا شرکت و چند تا آدم وجود دارند که در این زمینه کارهای علمی و خوب کرده‌اند ، ولی تاثیری که روی جامعه گذاشته ، کم است.

فراوری: سمیه رمضان ماهی

بخش هنری تبیان


منبع:

سایت نینی گرافیست

همشهری آنلاین