تبیان، دستیار زندگی
به دلیل ویژگی های جوان و بحران هایی که او با آن مواجه است، ارتباط با جوان امری چندان ساده و آسان نیست . منظور از ارتباط سخن گفتن با او یا شنیدن سخن او نیست ؛ زیرا سخن گفتن همیشه نشانه ی ایجاد ارتباط نیست و چه بسا ارتباط یکسویه پدید آورد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پلی برای ارتباط با یک جوان!


به دلیل ویژگی های جوان و بحران هایی که او با آن مواجه است، ارتباط با جوان امری چندان ساده و آسان نیست . منظور از ارتباط سخن گفتن با او یا شنیدن سخن او نیست ؛ زیرا سخن گفتن همیشه نشانه ی ایجاد ارتباط نیست و چه بسا ارتباط یکسویه پدید آورد. به همین دلیل مراد ما از ارتباط، ارتباط بین الطرفینی ، مداوم ، تأثیر گذار و نتیجه بخش است که بدون شناخت دنیای جوان امکان ناپذیر است.

جوان

از همین رو در بخش نخست این نوشته به خلقیات و بحران های جوان پرداخته شد تا با آشنایی کامل از روحیات، علائق و انگیزه ها و نیازهای جوان به ارتباط با او همت گماشته شود. در این بخش به برخی از راهکارهای ارتباط با جوان می پردازیم

درک موقعیت جوان

مهمترین راهکار برای ارتباط با جوان، شناخت و درک و دریافت درست موقعیت اوست. ما همواره به کسی که مشکل ما را جدی نمی انگارد یا رفتار ما را توجیه ناپذیر می شمارد، می گوییم «اگر به جای من بودی چه می کردی ؟»

این به جای من بودن یعنی درک موقعیت من که درک موقعیت، خود باعث می شود، رفتارهای فرد را بهتر تحلیل و تبیین نماییم . جوان نیز در موقعیت خاصی زندگی می کند. اگر بخواهیم با جوان صمیمی و مرتبط باشیم و رفتارهای وی را غیر عقلانی قلمداد نکنیم و مدام بر او خرده نگیریم ، باید از دریچه ی دنیای او به قضایا بنگریم .

شناخت نیازهای جوان و برآوردن آن

جوان نیازهای متفاوتی دارد. هر یک از نیازهای او به یکی از حوزه های شخصیتی او مربوط می شود. اگر جوان به محبت احساس نیاز می کند، این نشانگر آن است که در حوزه شخصیتی دچار احساس خلأ می باشد. نیازهای عاطفی یکی از اساسی ترین نیازهای اوست. هر یک از ما اگر نتوانیم سایر نیازهای جوان را برآورده سازیم، دست کم می توانیم از نظر عاطفه او را از احساس خلأ رهایی بخشیم . در هر صورت شناخت نیاز جوان و در صورت امکان برآوردن آن نیازها می تواند به ایجاد ارتباط با او مۆثر باشد.

سخن گفتن با جوان

خیلی ها با شنیدن واژه ی ارتباط به یاد حرف زدن می افتند؛ یعنی ارتباط و سخن گفتن را با یکدیگر مترادف می یابند و یا آن دو را با هم تداعی می کنند. در حالی که حرف زدن تنها بخشی از ارتباط است و شاید کم اهمیت ترین بخش ارتباط به حساب آید.

حال که سخن گفتن و شنیدن در ایجاد ارتباط تأثیر گذارند، باید در نحوه ی حرف زدن ، نحوه ی شنیدن، انتخاب کلمات، موقعیت گفتاری و شنیداری ، علائق مخاطب و هر چیزی که شنیدن را خوشایند و گفتن را دلپذیر می سازد، دقت کرد.

بسیاری از والدین و معلمان در نحوه ی سخن گفتن دچار مشکل هستند و از این رو مخاطبانشان یعنی فرزندان و فراگیران یا علاقه ای به شنیدن ندارند و یا به گونه ای می شنوند که با خواست و رضایت آنان همگون نیست.

گونه هایی از سخن گفتن که شنیدن را دشوار و نامبارک می سازد از این قرار است:

سخن گفتن آمرانه و خشن: برخی دوست دارند همواره از موضع برتر سخن بگویند. آنان به دلیل کمبودهای روحی و روانی و یا به دلیل تلقی و دریافت نادرست از مقولاتی چون اقتدار، قاطعیت، مدیریت و .... همیشه در نقش فرمانده ظاهر می شوند و طبیعت جوان، پذیرنده ی چنین موضعی نیست.طبیعت جوان ، نیازمند همدلی ، هم صدایی ، احساس پذیری ، عاطفه جویی و البته خردگرایی و چون و چرا کردن است. از این رو هرگز سخن از موضع برتر را با طبیعت خویش هماهنگ نمی یابد و لذا بر استادان لازم است که از این نحوه سخن گفتن پرهیز کنند و به جای ایجاد جاذبه به دافعه نپردازند.

سخن گفتن اخلاق گرایانه: سخن گفتن اخلاق گرایانه را به سخن گفتنی می گوییم که گوینده فقط ژست اخلاقی گرفته باشد. در حقیقت برخی نه از موضع آمرانه که از موضع پدرانه سخن می گویند و چنین وانمود می کنند که دانای روزگارند و در این نحو گفتگو، مخاطبان خود را فرزندانی نورس و نوباوگانی بی تجربه قلمداد می کنند که باید از سر لطف یا ترحم آنان را به سخن راست و راه نیکو رهنمون شد. این نوع از سخن گفتن نیز با طبیعت جوان - که افزون بر نوعی سرکشی خود را راست رو نیک منش می داند - چندان سازگار نیست.

سخن گفتن از موضع همه چیز دان وعلامه: برخی دیگر دوست دارند چنین وانمود کنند که از همه چیز آگاهند. استادانی هستند که از علم ، ادب، فقه ، سیاست و ... گرفته تا فرهنگ ، شعر، موسیقی ، مسائل اقتصادی و نظامی آن هم در بعد داخلی و بین المللی و در یک کلمه از عرش تا فرش سخن می گویند. آنان هرگاه و از هر دری که بپرسی سخن آماده ی برای گفتن دارند و بی تردید این گزافه گویی و زیاده خواهی و علامه نمایی باعث می شود که چه اشتباهات جبران ناپذیری از آنان سربزند.

اگر کسی از موضع همه چیز دان سخن بگوید، نه تنها موفق به ایجاد ارتباط نمی شود؛ بلکه رشته هایی از ارتباط را که باقی مانده بود، می گسلد و دیگران اگر به سخن او گوش دهند نه به دلیل علاقه که شاید از سر اجبار باشد

سخن گفتن انتقاد گرایانه: کسانی که فقط ایراد می گیرند و تماماً نقطه ضعف ها را می بینند و توجهی به نقاط مثبت فرد ندارند، همیشه در مقام انتقاد بر می آیند. همین است که زبان آنان همیشه تلخ و تخریب گر است. البته انتقاد اگر در موضع خویش و عادلانه باشد، کاری بجا و شایسته است؛ اما انتقاد یکریز و همواره که نشانگر بدبینی است، نه تنها سازنده و اصلاح گر نیست که بنیادهای ارتباط را ویران و وارون می سازد.

البته گونه هایی دیگری همچون گونه داوری و قاضی گری، گونه ترحم و دلجویی و ... وجود دارد که مانع ارتباط است و نه عامل ارتباط.

شنیدن سخن جوان: جوانان - خصوصاً وقتی که ناراحت و دلگیرند - می خواهند گوش شنوایی باشد که مورد پذیرش قرار گیرند. پذیرش نیز بدین معنا نیست که با احساسات، دیدگاه ها، علائق و خواست های جوان موافق باشید. بلکه کافی است جوان و موقعیت وی را درک کنید . همین درک موقعیت است که ایجاد رابطه و صمیمت می نماید.

گاه برخی برخوردها حتی اگر اثری داشته باشد، موقتی و زودگذر است و آثار تربیتی ماندگار ندارد. اما اگر موقعیت جوان به خوبی درک شود، اجازه ی حرف زدن و فرصت اندیشیدن در اختیار او نهاده شود و بگذاریم که راحت و آسوده در دل نماید، به دنیای او نزدیک شده ، احساسات اش را بهتر درک می نماییم و در این شنیدن ها و درددل کردن هاست که به راه حل های بهتر خواهیم رسید.

برای بهتر گوش دادن لازم است:

اندکی تأمل کنیم. بی محابا و با شتاب قضاوت ننماییم . شاید سخن نگفته ای در دل اوست که اگر بشنویم حق را از آن او بدانیم . بنابراین به جای آن که با عتاب و خطاب و تلخی و تندی برخورد کنیم ، بهتر است با تأمل و دقت سخن جوان را بشنویم تا به راه حل مۆثرتری دست یابیم.

کلمات در متن خود دارای بار معنایی هستند. خشم، ترس، احساس، عاطفه و ... معانی ای هستند که در ذات کلمات نهفته اند. باید به این معنانی توجهی جدی داشت. نحوه ی توجه کردن به متکلم در ایجاد ارتباط مۆثر است. اگر سخن او را قطع کنیم ، یا به او مدام خیره شویم، یا بدون توجه به سخنان وی مشغول کار دیگری گردیم و یا با مزه پرانی او را از ادامه ی سخن گفتن پشیمان سازیم، در آن صورت شنونده ی خوبی نخواهیم بود.

پلی برای ارتباط با یک جوان!

نکته ی مهم تر آن که شنیدن سخن جوان همواره بدین معنا نیست که او با ما سخن بگوید. ماباید به پیام های غیر کلامی او نیز توجه کنیم. گاه رنگ چهره، لحن صدا، حالات بدن، واکنش سریع و ... پیام هایی را مخابره می کنند که رساتر از سخن مستقیم است.

شنونده ی خوب باید به این پیام ها نیز توجه داشته باشد. نتیجه آن که شنونده خوب باید

**گوش دادن مۆثر را تمرین کند.

** جوان را برای بازگو کردن احساساتش زیر فشار قرار ندهد.

**پاسخ هایی که می دهد دقیق باشد.

**بیش از اندازه سۆال نکند؛ زیرا اگر به قدری کافی اطلاعات به دست آورده باشد. طرح سۆالات بیش تر، معنا و مفهوم خود را از دست خواهد داد.

**برای گوش دادن وقت صرف نماید. یعنی با شنیدن چند جمله خسته و دلزده نشود.

**اگر فرصتی برای گوش دادن ندارد، آن را طوری متذکر شود که برای جوان قابل قبول باشد.

 

فرآوری: نسرین صفری

بخش خانواده ایرانی تبیان


منابع: کتاب پدر ، مادر، نوجوان ترجمه ی مهدی قراچه داغی و جوان و بحران هویت تألیف دکتر محمد رضا شرفی همراه با تغییرات

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.