تبیان، دستیار زندگی
اگر ممانعت نیروهای سعودی نبود (نظامی و اداری) قریب به اتفاق کسانی که در کنار قبر شریف رسول خدا صلی الله علیه و آله حاضر بودند بر آن دیواره ی ضریح مانند حضرت، دست تبرک کشیده و با بوسه ای بر آن، عشق درونی خود به آن حضرت ابراز می کردند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : امید پیشگر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مشاهدات یک طلبه از سرزمین وحی

حج


در یک تحقیق و مشاهده میدانی روشن می شود وهابیت اندیشه باطلی است که به رغم برخورداری از بوقهای رسانه ای و ثروتهای هنگفت نتوانسته در بدنه اسلام نفوذ کند و در بین عموم مسلمانان جهان جایی برای خود دست و پا کند.


(میزان تأثیر وهابیت بر عقاید و رفتار مسلمانان)

آمار و ارقامی که درباره گسترش وهابیت در جهان اسلام، تعداد سایتها وابسته به این فرقه در فضای مجازی، ثروت هنگفتی که پشتوانه مالی آنهاست و دیگر ارقام تحیر آور از این دست برای هر شنونده بی خبر از واقعیت، تصوری ایجاد می کند که در این تصور، وهابیت در آستانه تسلط کامل بر دنیای اسلام قرار دارد.

اما آیا این تصور درست است؟ آیا این اخبار و گزارشها خبر از یک واقعیت تلخ می دهند؟ به راستی وهابیت چقدر توانسته در جهان اسلام تاثیر گذار باشد؟

پاسخ به این سۆال را اگر خواسته باشیم از طریق رسانه ها و بوقهای تبلیغاتی به دست آوریم؛ جواب، همانی خواهد شد که اربابان صهیونیستی این رسانه ها می خواهند؛ یعنی همان تصوری که به آن اشاره کردیم.

راه دیگر این است که خود وارد میدان تحقیق شویم و بی توجه به بمباران خبری این رسانه ها، واقعیت را کشف کنیم. در این روش که به روش میدانی معروف است باید بین مسلمانان قرار گرفت در اجتماعات آنها حاضر شد، با آنها به خصوص رهبران فکری آنها سخن گفت، رفتار آنها را به دقت نگریست تا معلوم شود آیا اندیشه وهابی در آنها تاثیر گذار بوده یا نه؟ و اگر بوده میزان این تاثیر از لحاظ کمیت و کفیت به چه میزان است؟

به نظر می رسد در عصر حاضر که اکثر اخبار و اطلاعات به میل مخبران تنظیم می شود و غولهای خبری از دروغ و وارونه کردن اطلاعات واهمه ای ندارند؛ راه دوم (تحقیق میدانی) از اعتماد و اطمینان بیشتری برخوردار است و پاسخی که از این روش به دست می آید اگر بیانگر تمام واقع نباشد حداقل بسیار به واقعیت نزدیک است.

وهابیت چقدر توانسته است مسلمانان را با خود همراه کند؟

برای پاسخ به این سوال دست به یک تحقیق میدانی زدم. از آنجا که رفتن به تمام کشورهای اسلامی و حضور در بین تمام مسلمانان برایم امکان نداشت. نمونه ای را برگزیدم تا در عین کوچک بودن دایره محیطی آن اکثر ویژگیهای آن تحقیق گسترده را در خود داشته باشد.

اگر ممانعت نیروهای سعودی نبود (نظامی و اداری) قریب به اتفاق کسانی که در کنار قبر شریف رسول خدا صلی الهه علیه و آله حاضر بودند بر آن دیواره ی ضریح مانند حضرت، دست تبرک کشیده و با بوسه ای بر آن، عشق درونی خود به آن حضرت ابراز می کردند

آن نمونه عربستان و دو شهر مکه و مدینه بود. خصوصیاتی که این دو مکان دارند:

1. مسلمانان تمام کشورهای جهان را می توان در این دو شهر ملاقات کرد.

2. مسلمانانی به این دو شهر می آیند که از خود رفتار دینی بروز می دهند؛ یعنی می شود باورهای آنها را در اعمال و رفتارشان مشاهده کرد.

3. این دو شهر در اسارت وهابیت است و اگر مسلمانی کوچکترین تمایلی هم به این فرقه داشته باشد منعی در ابراز آن نمی بیند و به راحتی نشان می دهد که با وهابی ها همراه است.

4. از مهمترین باورهای ضد اسلامی وهابیت، مخالفت شدید آنها با زیارت، توسل و بوسیدن اماکن مقدسه است. وجود بسترهای مناسب برای زیارت و توسل در این دو شهر به خصوص در شهر مدینه و نوع رفتار مسلمانان در این اماکن به خوبی روشن می کند که آیا آنها هم مانند وهابی ها فکر می کنند؟

5 . ویژگی بسیار مهم دیگر این منطقه، حضور اکثری اهل سنت و اقلی شیعیان است.

با توجه به این ویژگی ها، می توان ادعا کرد دو شهر مکه و مدینه بهترین مکان در دنیاست که می توان نمونه هایی از مسلمانان تمام جهان را در آنجا مشاهده کرد و از نزدیک اعمال عبادی آنها را مورد تحقیق و بررسی (میدانی) قرار داد.

قبل از حضور در این دو شهر مقدس دست به یک مطالعه گسترده و بی واسطه درباره وهابیت زده و با باورها، ادعاها، سوالات و جوابهای آنها بیش از گذشته آشنا شدم.

وهابیت

با این سرمایه علمی و آن دغدغه ذهنی در انتظار زمان حضور در آن سرزمین بودم که توفیق یار شد و زیارت نصیب.

از همان لحظه ورود، نگاه جستجوگرم به دنبال پاسخ به آن سوال بود. چه در مسجدالنبی صلی الله علیه و آله؛ چه در مسجدالحرام، چه در بقیع و چه در سایر اماکن مقدسه بعد از فراغت از برنامه های عبادی خود، بی آنکه رفتار غیر عادی از خود بروز دهم به رفتار مردم در این مکانها، صحبتهایی که بینشان رد و بدل می شد به خصوص گفتگوهایی که بین آنها و نیروهای وهابی صورت می گرفت با دقت خاصی توجه می کردم. آنچه بیش از همه در کانون توجه من قرار داشت زیارت، توسل و عرض ارادت به اهل بیت علیهم السلام در بین مسلمانان سنی مذهب و نیز محترم دانستن بناهای منسوب به این خاندان بود. شاید بتوان گفت آشکارترین انحراف فرقه وهابی در همین مواردی است که بیان شد.

آنچه که من دیدم

1. اگر ممانعت نیروهای سعودی نبود(نظامی و اداری) قریب به اتفاق کسانی که در کنار قبر شریف رسول خدا صلی الله علیه و آله حاضر بودند بر آن دیواره ی ضریح مانند حضرت، دست تبرک کشیده و با بوسه ای بر آن، عشق درونی خود به آن حضرت ابراز می کردند.

2. عرض حاجت و توسل، خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله با وجود تدابیر شدید امنیتی، حتی در کنار قبر شریف رسول خدا صلی الله علیه و آله هم برقرار بود.

مشاهده: نزدیک منبر رسول خدا صلی الله علیه و آله مشغول قرائت قرآن بودم که 5-6 نفر با پوششی همانند نزدیک من، سجاده هایشان را پهن کردند و با دست بسته مشغول نماز شدند. این عده که بعد فهمیدم اهل هند هستند بعد از نماز کتابچه هایی را که همراه داشتند باز کرده و رو به قبر رسول خدا شروع به خواندن آن کردند. کنارشان رفتم و با گوشه چشم نگاهی به متن آن کردم. با کمال تعجب دیدم متنی که آنها می خوانند بسیار شبیه به دعای توسلی است که ما می خوانیم. مضمون آن دو صفحه که به عربی هم بود، عرض توسل و درخواست شفاعت از رسول خدا صلی الله علیه و آله بود.

3. در بقیع کم نبودند اهل سنتی که چهار امام معصوم علیهم السلام را زیارت می کردند و به پیشگاه آن حضرات و دیگرانی چون ام البنین سلام الله علیها عرض ارادت داشتند. تقریبا هر کس که وارد بقیع می شد در همان ابتدا، سلام و احترام خود را به آن ائمه مظلوم تقدیم می داشت و بعد به سایر قسمتهای بقیع می رفت.

بقیع

مشاهده: مرد عربی که به نظر از اهل سنت مصر بود با اشاره به سوی قبر چهار امام علیهم السلام پرسید آنجا قبر چه کسانی است؟ پاسخ او را دادم. این را هم گفتم که اینجا بارگاهی بود و همین وهابی ها آن را تخریب کردند. پرسید چرا؟ وقتی گفتم به خاطر عقایدی که دارند؛ آثار افسوس و ناراحتی در چهره اش نمایان شد.

4. دیدنی تر از همه توسلات و مناجاتهای فردی و گروهی مردم با رسول خدا صلی الله علیه و آله در حیاتهای مسجدالنبی صلی الله علیه و آله بود؛ به ویژه در آن قسمت از حیاط که نزدیکترین مکان به قبر شریف رسول خدا صلی الله علیه و آله است. برخورد با این توسلات فردی و یا جمعی که نوعا از سوی اهل سنت برگزار می شد وهابی های نهی از منکری(!) را حسابی کلافه کرده بود. چون کلی تلاش می کردند تا یک کاروان را متفرق کنند؛ اما همین که از آنجا دور می شدند روز از نو و روزی از نو.

بگذریم از برخی واکنش های مردم که حسابی آنها را درمانده می کرد.

مشاهده: چند تا از خانمهای اهل سنت ترکیه پشت به قبله و رو به گنبد رسول خدا صلی الله علیه و آله دستها را به حالت قنوت گرفته و مشغول راز و نیاز با آن حضرت بودند. دیدم از دور یکی از این وهابی ها به سرعت خود را به این جمع نزدیک می کند. دانستم بحثی در خواهد گرفت تا آنجا که ممکن بود جلو رفتم تا بتوانم صدای گفتگوی آنها را بشنوم. وهابی از راه رسید و از آنها خواست که آنجا را ترک کرده و به داخل مسجد روند. وقتی بی توجهی آنها را دید به آنها گفت: رو به قبله چرخیده و حاجات خود را از خدا بخواهید. اینجا بود که یکی از خانمها با خشم فراوان در حالی که انگشت خود را به شدت در مقابل صورت آن وهابی تکان می داد با صدایی بلند از او پرسید: مگر تو قرآن نمی خوانی؟ خداوند خودش به ما فرموده است که یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ (25/مائده)

در بین مسلمانان جهان که در آنجا گرد هم می آیند و هر گروه، نماینده طیفی از مسلمانان سراسر جهان است. اگر نوع وضو و نماز خواندن و شاید چند کار جزئی دیگر را لحاظ نکنیم در عمل اختلاف جدی ایی مشاهده نخواهیم کرد. آنها هم، همان کارهایی را می کنند که ما شیعیان به آن باور داریم و با ادله عقلی و نقلی از آن دفاع می کنیم

وهابی بیچاره که حرف علمای شیعه را از دهان یک زن سنی می شنید و در برابر این پاسخ کوبنده حرفی برای گفتن نداشت؛ ساکت شد و فقط با اشاره دست از آنها می خواست که آنجا را ترک کنند.

بوسیدن کعبه و پرده آن که برای ابراز محبت صورت می گرفت؛ هر چند برخلاف میل وهابی ها بود ولی آنها چاره ای نداشتند جز اینکه ببینند و تک و توک تذکراتی بدهند.

خلاصه اینکه

در بین مسلمانان جهان که در آنجا گرد هم  می آیند و هر گروه، نماینده طیفی از مسلمانان سراسر جهان است. اگر نوع وضو و نماز خواندن و شاید چند کار جزئی دیگر را لحاظ نکنیم در عمل اختلاف جدی ایی مشاهده نخواهیم کرد. آنها هم، همان کارهایی را می کنند که ما شیعیان به آن باور داریم و با ادله عقلی و نقلی از آن دفاع می کنیم.

می ماند تنها یک گروه کوچک که عمد دارد ساز مخالف بزند و با مسلمات عقلی، فطری و دینی مخالفت کند. این گروه که خود را سلفی(وهابی) می خواند حنایش در تنها جولانگاه خود یعنی عربستان هم رنگی ندارد با این حال به مدد رسانه های اربابان صهیونیستشان اینگونه وانمود می کنند که دنیای اسلام را قبضه کرده اند و رهبری مسلمانان بر عهده آنهاست.

اما در یک تحقیق و مشاهده میدانی روشن می شود وهابیت اندیشه باطلی است که به رغم برخورداری از بوقهای رسانه ای و ثروتهای هنگفت نتوانسته در بدنه اسلام نفوذ کند و در بین عموم مسلمانان جهان جایی برای خود دست و پا کند.

                                                                                                                                                      امید پیشگر 

بخش اعتقادات شیعه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.