تبیان، دستیار زندگی
از رسول خدا منقول است که: «در علی نود خصلت از خصایل انبیاء وجود دارد که خداوند متعال آنها را فقط در او جمع کرده است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا امام علی(علیه السلام) جان پیامبر است؟

غدیر

در سال 1345 هجری قمری در شهر پیشاور پاکستان مجلس مناظره ای بین تنی چند از علمای اهل سنت و عالم برجسته شیعی سلطان الواعظین شیرازی برگزار گردید که طی آن شش نفر از تجار سرشناس و خوانین با نفوذ پاکستان از عقائد باطل خود دست برداشته و به ریسمان محکم الهی چنگ زدند. این نوشتار بخشی از این واقعه است .

سید: دلیل شما بر اینکه علی کرم الله وجهه با رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) اتحاد نفسانی داشته است چیست؟

واعظ: دلیل ما آیه ی مباهله 93 است.

حافظ: آیه ی مباهله چه ربطی به این موضوع دارد؟

واعظ: رابط آن لفظ «أنفسنا» است که در آیه شریفه آمده است. مفسرین می نویسند: 94 در جریان مباهله ی پیامبر با نصارای نجران، همراهیان پیامبر منحصراً امیرالمومنین و فاطمه زهرا، امام حسن مجتبی و حضرت سید الشهدا بوده اند. حال اگر در آیه دقیق شوید، می یابید که مصداق «أبنائنا» امام حسن و امام حسین هستند؛ مصداق «نسائنا» حضرت فاطمه زهرا و  مصداق «أنفسنا» حضرت امیرالمۆمنین می باشد. پس امام علی (علیه السلام) نفس رسول خدا و در جمیع کمالات شریک و برابر با پیامبر می باشد.

علاوه بر این آیه، احادیث بسیاری نیز در تأیید گفته ی ما وجود دارد.

رسول اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) فرمود: «علی از من و من از علی هستم. هر که او را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر که مرا دوست بدارد خدا را دوست داشته است». 95 همین نکته دلیل افضلیت حضرت علی (علیه السلام) بر جمیع انبیاء جز خاتم الانبیاء است. از رسول خدا منقول است که: «در علی نود خصلت از خصایل انبیاء وجود دارد که خداوند متعال آنها را فقط در او جمع کرده است». 96 حال، آیا این بی انصافی نیست که چنین شخصیت بزرگواری را در خانه بنشانند و فرد دیگری را بدون دلیل و برهان بر او مقدم شمارند؟!

از رسول خدا منقول است که: «در علی نود خصلت از خصایل انبیاء وجود دارد که خداوند متعال آنها را فقط در او جمع کرده است

حافظ: ما بی انصافیم یا جنابعالی که می گویید اصحاب پیامبر بدون دلیل و برهان کاری را انجام داده اند. آیا دلیلی بهتر از اجماع می خواهید؟ اجماع امتی که در آن همه ی اصحاب حتی شخص علی بن ابیطالب کرم الله وجهه در آن شرکت داشته اند را دلیل نمی دانید؟ آیا این حدیث را قبول ندارید که رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) فرمود: «امت من بر خطا اجماع نمی کنند». پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) امت اسلام با وجود اینکه می دانستند علی کرم الله وجهه صاحب فضایل بی شماری است، ابوبکر و عمر را به خلافت برگزیدند. علت این انتخاب دو چیز بود: اولاً، علی جوان بود و ابوبکر و عمر مسن بودند؛ ثانیاً بنا به گفته ی عمر، نبوت و سلطنت در یک خانواده جمع نمی شود لذا چون علی جزء خانواده ی پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) است، واجد مقام خلافت نبود!!

واعظ: و اما در پاسخ به دلایل شما عرض می کنم که ما نیز اجماع امت را به عنوان یک اصل قبول داریم؛ لیکن به شرط آنکه تمام امت اجماع کنند که مسلماً در این صورت علی امیرالمۆمنین هم جزء همین اجماع خواهد بود و هر جا که او باشد، حق هم همان جاست؛ ولی آیا مگر در سقیفه، تمام امت جمع شدند که ملاك شما اجماع امت می باشد؟!

حافظ: خیر! تنها چند نفری از بزرگان در سقیفه حاضر بودند؛ ولی در نهایت اجماع امت به تدریج تحقق پیدا کرد.

واعظ: شما به جمع شدن چند نفر در سقیفه، اجماع امت می گویید؟

حافظ: منظور از اجماع، اجماع عقلا و کبار صحابه می باشد.

امام علی

واعظ: از متن حدیث پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) چنین چیزی برداشت نمی شود. بر فرض که حق با شما باشد، آیا عقلای صحابه همان چند نفری بودند که در سقیفه حاضر شدند؟! آیا در سایر بلاد مسلمین هیچ عاقل لایقی وجود نداشت؟! آیا عباس و علی (علیه السلام) جزء عقلای اصحاب حساب نمی شدند؟!! آیا رأی ابوعبیده قبر کن برای انتخاب خلیفه صائب تر از رأی باب مدینه ی علم نبوی، حضرت امیرالمۆمنین علی (علیه السلام) است؟ ما لکم کیف تحکمون!!

حافظ: چرا به صحابی بزرگوار پیامبر، ابوعبیده جراح توهین می کنید؟

واعظ: من توهین نکردم؛ بلکه شغل او را گفتم، آیا شما منکر این هستید که او قبرکن بوده است؟

حافظ: چون اوضاع مملکت بحرانی بوده است و ممکن بود فتنه ای برپا گردد، ابوبکر و عمر چاره ای ندیدند جز اینکه کار را یکسره کنند؛ لذا عمر با ابوبکر بیعت کرد و غیر از عده ی معدودی از پیروان سعد بن عباده بقیه ی اهل مجلس نیز با رأی عمر موافقت کردند.

واعظ: پس خود شما هم قبول دارید که حتی در سقیفه هم اجماع کامل صورت نگرفته است.

حافظ: عرض کردم که اوضاع بسیار بحرانی بوده است و چاره ای جز عجله نبوده است.

واعظ: آیا این امکان هم وجود نداشت که علی (علیه السلام) و عباس و بزرگان بنی هاشم را خبر کنند؟

حافظ: علی الظاهر، نه!!

واعظ: خیر قربان، فرصت داشتند؛ بلکه عمداً آنها را خبردار نکردند.

حافظ: دلیلی هم بر این گفته ی خود دارید؟

واعظ: چه دلیلی از این بهتر که عمر تا درب خانه ی پیامبر آمد؛ ولی برای اینکه مبادا علی و بنی هاشم از جریان اجتماع در سقیفه خبردار شوند وارد خانه نشد.

حافظ: استدعا می کنم این حرفهایی که ساخته ی ذهن عوام شیعه است را در این مجلس مهم مطرح نکنید.

رسول اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) فرمود: «علی از من و من از علی هستم. هر که او را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر که مرا دوست بدارد خدا را دوست داشته است». 95 همین نکته دلیل افضلیت حضرت علی (علیه السلام) بر جمیع انبیاء جز خاتم الانبیاء است

واعظ: الحمدلله در کتب معتبر شما، به اندازه کافی دلیل و برهان برای اثبات حرف های ما موجود است و در نتیجه نیازی به جعل حدیث نداریم. در برخی کتاب های 97 معتبر اهل سنت آمده است که عمر درب خانه ی رسول خدا آمد و داخل نشد. او توسط شخص دیگری به ابوبکر که داخل خانه بود پیغام داد که زودتر بیرون بیاید تا با هم به سقیفه بروند، ابوبکر نیامد. عمر دوباره پیغام داد که امر مهمی پیش آمده و وجود ابوبکر لازم است. ابوبکر بیرون آمد و با هم به سقیفه رفتند. در بین راه ابوعبیده جراح را نیز با خود همراه کردند تا اجماع سه نفری تعیین خلیفه را به وجود آورند!!! از جمله بزرگانی که از بیعت با ابوبکر سر پیچی کردند، عباس بن عبدالمطلب بود. اگر می خواهید معنای حدیث اجماع را بیابید لازم است آن را در کنار حدیث ثقلین و حدیث سفینه قرار دهید تا درایت حدیث نصیبتان گردد. حدیث ثقلین که مورد اتفاق جهان اسلام می باشد این است که رسول خدا فرمود: «من دو چیز گرانمایه، قرآن و عترت، را در میان شما به امانت می گذارم. اگر به این دو متمسک شوید، گمراه نخواهید شد. این دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا در حوض کوثر بر من وارد شوند». 98 و اما حدیث سفینه: «مثل اهل بیت من، مثل کشتی نوح است. هر که به آن متوسل شود نجات می یابد و هر که از آن سرپیچی کند هلاک می شود». 99 اگر این دو حدیث را کنار حدیث اجماع بگذارید، معنای واقعی اجماع به دست می آید. آن اجماعی حجت است که عترت پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) نیز داخل در آن باشند؛ چرا که آنها ملاك حق و حقیقتند.

و اما اینکه فرمودید سن ابوبکر ملاك برتری او بر علی (علیه السلام) بوده است، بسیار دلیل بی ارزش و باطلی  است. لازمه ی حرف شما این است که با وجود ابی قحافه که پدر ابوبکر بود و در آن زمان در قید حیات بود، ابوبکر نتواند خلیفه شود.

حافظ: زیادی سن به تنهایی کافی نیست؛ لیاقت نیز ملاك است. خدا را خوش نمی آید که با وجود پیرمرد لایق و کاردانی مثل ابوبکر، زمام امور به دست جوان نورسی مثل علی بیفتد.

واعظ: اگر این گونه است؛ پس اولین کار غیر خداپسندانه را شخص نبی مکرمّ اسلام انجام داد. پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) در غزوه ی تبوك با وجود ابوبکر، امیرالمۆمنین علی (علیه السلام) را خلیفه ی خود در مدینه قرار داد.

ادامه این مناظره در سلسله مقالاتی، طی روزهای آینده به شما دوست عزیز تقدیم می شود. امیدواریم این همراهی زمینه شناخت مذهب حق و گروه رستگاران را فراهم کند .

                                                                                                                             بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع: شهابی در شب ، دکتر ضیاء توحیدی ، ص 81 – 85

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.