تبیان، دستیار زندگی
«بی‌خداحافظی» روایت از شکل‌افتادهٔ یک هنرمند موسیقی پاپ است که بر اثر فشارهای شرایط بغرنج عاطفی و اجتماعی به کما رفته است. نوشتم «از شکل‌افتاده»، چون تکلیف فیلم با خودش مشخص نیست. نمی‌داند به کدام سو می‌رود و چه هدفی پیش رو دارد. از این رو با پیچیده‌کردن
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خواننده فرهیخته می شود

نگاهی به فیلم «بی‌خداحافظی» ساخته احمد امینی


«بی‌خداحافظی» روایت از شکل‌افتادهء یک هنرمند موسیقی پاپ است که بر اثر فشارهای شرایط بغرنج عاطفی و اجتماعی به کما رفته است. نوشتم «از شکل‌افتاده»، چون تکلیف فیلم با خودش مشخص نیست. نمی‌داند به کدام سو می‌رود و چه هدفی پیش رو دارد. از این رو با پیچیده‌کردن روایت قصد دارد نقص‌های خود را لاپوشانی کند. فیلم درباره‌ رضا صادقی است؛ خواننده‌ای که همه ‌کم و بیش او را می‌شناسیم، اما در ‌‌نهایت سر‌در‌گم هستیم که تا چه حد از قصه و صحنه‌های فیلم را به رضا صادقی نسبت بدهیم و تا چه حد این حواشی را متعلق به ذهن خلاق کارگردان بدانیم.
فیلم «بی‌خداحافظی»

ضعف فیلم احمد امینی از وقتی شروع می‌شود که به سراغ یک هنرمند نام‌آشنای موسیقی پاپ می‌رود‌ که همه او را می‌شناسند و هر اتفاق یا تصویری از او در فیلم باید بار دراماتیک ایجاد کند، اما فیلم‌نامه به ترسیم به پاره‌های مشوشی از صحنه‌های مختلف زندگی این هنرمند محبوب اکتفا می‌کند‌ که به‌رغم‌ شهرتش درست و دقیق هم پرداخت نشده و رضا صادقی در «بی‌خداحافظی» به شخصیتی سمپاتیک و دراماتیک برای همراهی تماشاگر با قهرمان اول داستان بدل نشده است.‌

ظاهراً رضا صادقی قهرمان فیلم است که از منظر دراماتیک چیزی از زندگی او نمی‌دانیم، اما کارگردان به همین اکتفا کرده که او‌‌ همان رضا صادقی خوانندهء معروف پاپ است. به همین دلیل، شخصیت‌پردازی و منطق روایی فیلم‌نامه نه از خودِ طرح و چارچوب داستان فیلم بلکه با پیش‌زمینهء فکری و آشنایی و شناخت مخاطب سازمان یافته که از نظر اصول حرفه‌ای فیلمنامه‌نویسی خطا محسوب می‌شود.

این وسط نیروی آنتاگونیست یا ضد قهرمان داستان کجاست؟ ظاهراً این نیروی حریف به صورت پاره پاره و در لفافهء شخصیت‌های متنوعی ظهور می‌کنند و قرار است همزمان به فیلم بار اجتماعی/ سیاسی/ فرهنگی/ عاطفی بدهند، اما هیچ كدام پرداخت درست و جذابی ندارد و هیچ حلقهء اتصالی آن‌ها را به هم پیوند نداده است. ظاهراً برای رفع این نقص مهم است كه بی‌جهت برای فیلم‌نامه ساختمانی پیچیده تعبیه شده که با شکست زمانی و سر در گم کردن مخاطب قرار است حفره‌های روایت را پر کند.

فیلم‌نامه به ترسیم به پاره‌های مشوشی از صحنه‌های مختلف زندگی این هنرمند محبوب اکتفا می‌کند‌ که به‌رغم‌ شهرتش درست و دقیق هم پرداخت نشده و رضا صادقی در «بی‌خداحافظی» به شخصیتی سمپاتیک و دراماتیک برای همراهی تماشاگر با قهرمان اول داستان بدل نشده است.‌

بالاخره حرف فیلم‌ساز این وسط چیست؟ فیلم می‌خواهد به کجا برسد؟ رضا صادقی به کما رفته است؛ گویا بر اثر فشارهای عاطفی و اجتماعی موجود. اما این فشار‌ها از کجا آمده و از چه جنسی است و در ارتباط با ذهنیت یک هنرمند مردمی چه جایگاهی دارد؟ دغدغه و دریافت صادقی از هنر و موسیقی و شهرت چگونه تشریح می‌شود؟ ظاهراً هنرمند باید در جستجوی ادراکی والا و جایگاهی متعالی در زندگی باشد و از مسائل دنیای مادی و فضاهای مبتذل به دور است. به نظر می‌رسد فیلم قرار است همین دیدگاه متعالی هنرمند را در برابر دیدگاه سطحی‌نگر قرار دهد، اما هر هنرمند و هر شخصیتی به خودی خود یک دیدگاه و روان‌شناختی منحصر به فرد دارد و با توجه به همین ویژگی‌ها نگاه و پرداخت خاصی را می‌طلبد. مثلاً فیلم «پرسه در مه» (بهرام توكلی) هم از دغدغهء متعالی یک هنرمند موسیقی صحبت می‌کند.

فیلم «بی‌خداحافظی»

اگر ‌آن‌جا با شخصیتی دارای ویژگی‌های فردی و کاریزمای خاص خودش رو به رو هستیم، این‌جا به‌درستی نمی‌فهمیم رضا صادقی چه می‌خواهد؟ جوانی از شهرستان آمده و طی یک سلسله مراتب بغرنج پله‌های ترقی را طی کرده است. همین موضوع جذاب را می‌توان با روایت منطقی و دراماتیک بسط داد و یک فیلم قابل قبول ساخت. مگر زندگی رضا صادقی به خودی خود جذاب نیست كه فیلم قصد كرده علاوه بر جذابیت عام، به شکلی از فرهیختگی هم دست پیدا كند و به او نسبتش بدهد که همین باعث شده از هر دو سو شکست بخورد.

در پایان بد نیست کمی هم به مقولهء بازیگری در فیلم اشاره‌ای داشته باشیم. پیام دهکردی بازیگر و مدرس بازیگری در تئا‌تر است. بیان و لحن صدایش کاملا تربیت تئاتری دارد و حضورش در سینما همیشه با اغراق و اجرای گل‌درشت آمیخته است. پگاه آهنگرانی تصویر آشنای خودش را تکرار کرده، چون معلوم است چیز زیادیی از ویژگی‌های شخصیتش در فیلمنامه دستگیر‌ش نشده تا به كمكش بیاید. اجرای افشین هاشمی تیپیکال از آب در آمده و محمدرضا فروتن انگار فقط برای رونق گیشه در فیلم حضور دارد. سایر بازیگران هم به علت ضعف شخصیت‌پردازی در فیلم‌نامه حرفی برای گفتن ندارند و شاید تنها بازی قابل قبول را خود رضا صادقی ارائه می‌دهد که برای کسی که برای اولین بار مقابل دوربین سینما حاضر شده، کافی به نظر می‌رسد.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع:سینمای ما/سعید نیكورزم