تبیان، دستیار زندگی
دنیا آن وهم و آن قرارداد است که انسان وقتی بیدار شد می‌بیند سراب بود، لذا عدّه‌ای دائماً در دنیا زندگی می‌کنند؛ عدّه‌ای اصلاً در دنیا نیستند و عدّ‌ه‌ای گاهی در دنیایند و گاهی در دنیا نیستند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پاسخ قرآنی چند شبهه پیرامون معاد


دنیا قرارداد است که انسان وقتی بیدار شد می‌بیند سراب بود، لذا عدّه‌ای دائماً در دنیا زندگی می‌کنند؛ عدّه‌ای اصلاً در دنیا نیستند و عدّ‌ه‌ای گاهی در دنیایند و گاهی در دنیا نیستند.


معاد

رابطه ایمان با وحی و با معاد

در تفسیر آیه «وَالَّذِینَ یُۆْمِنُونَ بِمَا أُ نْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَ بِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ»، برجسته‌ترین چیزهایی که بر انبیا نازل می‌شود، اعتقاد به مبدأ و معاد است .

در تشریح تقوای اعتقادی، خدای سبحان ایمانِ به آخرت را هم مثل ایمان به وحی و رسالت و همچنین ایمان به مبدأ لازم می‌داند؛ تا انسان از این تقوای اعتقادی برخوردار نباشد، از قرآن بهره‌ای نمی‌برد. اگر کسی به قیامت معتقد نبود از قرآن طرفی نمی‌بندد و اگر کسی به قیامت معتقد بود قرآن به خوبی او را به مقصد می‌رساند.

ممکن است کسی موحّد باشد (از نظر توحید ذاتی یا توحید خالقی)؛ ولی معتقد به قیامت نباشد؛ چه اینکه «وثنیّین» حجاز این ‌چنین بودند؛ اینها گرچه توحید عبادی یا توحید ربوبی نداشتند (در ربوبیّت، مشرک بودند و در نتیجه در عبادت شرک می‌ورزیدند) ولی توحید خالقی داشتند؛ یعنی معتقد بودند کلِّ این نظام را خدای سبحان آفرید؛ اما به قیامت معتقد نبودند.

فراموش ‌کردن قیامت، عامل ابتلای به عذاب

بنابراین آنچه باعث ابتلای به عذاب است همان فراموشی قیامت است؛ فرمود: (إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ)، چرا؟ (بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ)؛ چون قیامت را فراموش کردند گرفتار عذاب شدید شدند (اینها یک عدّه).

قرآن برای کسی که قیامت را فراموش کرد اثر ندارد؛ فقط یک اتمام حجّت است: (لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَن بَیِّنَةٍ) قرآن برای کسی نور است که قیامت را پذیرفته باشد: (وَبِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ)؛ ولی اگر کسی عالِم به قیامت باشد و آن شهوات جلوی علم را گرفته باشد [و] این علم دفن‌ شده باشد، علمِ دفن‌شده مثل همان علمی است که لا‌به‌لای کتاب مدفون است.

زنگار گناه، مانع تأثیر علم به قیامت

آن علمی که در لابه‌لای کتاب مدفون است که هرگز حافظ انسان نخواهد بود؛ علمی که در زیر غبارهای شهوت دفن شده است: (قَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا)، آن‌گاه از این علم دفن‌شده چه کار برمی‌آید؟! لذا در سوره «جاثیه» فرمود: (أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَی عِلْمٍ)؛ یعنی با اینکه عالِم است گمراه است؛ علمی آموخته و زیر غبار شهوت دفن شده، آن وقت از آن علم دفن‌شده کاری ساخته نیست. لذا در این آیه کریمه فرمود: «قرآن کسی را هدایت می‌کند که به آخرت یقین داشته باشد». یقین به آخرت با عملِ برای آخرت همراه است. اگر کسی آخرت برای او متیقّن است یعنی یک علمِ جزمی است [و] فراموش نکرده آخرت را، البتّه قرآن برای او مۆثّر است [و] به خوبی از این قرآن نور می‌گیرد.

قرآن برای کسی که قیامت را فراموش کرد اثر ندارد؛ فقط یک اتمام حجّت است: (لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَن بَیِّنَةٍ) قرآن برای کسی نور است که قیامت را پذیرفته باشد: (وَبِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ)؛ ولی اگر کسی عالِم به قیامت باشد و آن شهوات جلوی علم را گرفته باشد [و] این علم دفن‌شده باشد، علمِ دفن‌شده مثل همان علمی است که لا‌به‌لای کتاب مدفون است

راز انکار قیامت/ شبهه علمی و شهوت عملی

اعتقاد به مبدئی که از انسان مسئولیت نخواهد سهل است، لذا مشرکین به خدا معتقد بودند که آسمانها و زمین را خدا آفرید؛ امّا به قیامت معتقد نبودند. و عدم اعتقاد به قیامت هم یا بر اساس شبهه علمی است یا بر اساس شهوت عملی که قسمت مهمّش مسئله دوم است.

شبهه علمی آن است که چگونه خدای سبحان این پراکنده‌ها را دوباره جمع می‌کند و به اینها حیات می‌بخشد؛ در حالی که هر روز خدای سبحان در این جهانِ طبیعت پراکنده‌ها را جمع می‌کند و به آنها حیات نباتی یا حیوانی یا انسانی می‌بخشد.

اگر کسی به خدا معتقد بود، مسئله معاد برای او از نظر علم حلّ است. عمده آن شهوتِ عملی است؛ نه شبهه علمی که این دو امر را در اوّل سوره «قیامت» خدای سبحان بیان فرمود؛ فرمود: شبهه اینها این است که می‌گویند: (أَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ) ؛ حرفشان این است که استخوانهای فرسوده شده که به صورت ذرّات در آمد چگونه خدای سبحان دوباره اینها را جمع می‌کند؟

قیامت

پاسخ به شبهه علمی مشرکان درباره قیامت

جوابش این است که (بَلَی قَادِرِینَ عَلَی أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُ)؛ نه تنها عظام را که قسمت مهمّ بدن آنهاست ما دوباره به حال اوّل برمی‌گردانیم، بلکه آن خطوط ظریف سرانگشتان را هم به حالت اوّل برمی‌گردانیم. خدایی که اوّلین بار اینها را آفرید، بار دوم بخواهد اینها را خلق کند سهل است. پس از نظر شبهه علمی مسئله‌ای در کار نیست، (بَلْ یُرِیدُ الإِنسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ)؛ یعنی انسان می‌خواهد جلویش باز باشد؛ فجوری در پیش رو دارد، می‌خواهد جلوی او را کسی نگیرد. شبهه علمی مانع اعتقاد به معاد نیست؛ برای اینکه آن خدایی که از عدم به وجود آورد، پراکنده‌ها را هم جمع می‌کند. آنچه مانع پذیرش قیامت است همان شهوت عملی است (بَلْ یُرِیدُ الإِنسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ)؛ در پیش رویش راه برای فجور باز باشد .

«توفّی» یعنی اخذ تامّ؛ اگر کسی حقّ مطلب را خوب ادا کرد و چیزی از مطلب فرو نریخت می‌گویند این مطلب را «مستوفا» بیان کرد؛ اگر کسی حقِ خودش را کاملاً گرفت می‌گویند حق خود را «استیفا» کرد؛ یعنی کلِ حق را گرفت [و] چیزی نماند

شبهه منکران معاد و پاسخ خداوند به آنان/ معنی متوفی

عدّ‌ه‌ای جهان‌بینی‌شان این است که انسان از میلاد تا مرگ خلاصه می‌شود و جهان طبیعت هم از آغاز حرکت تا فرسودن و پوسیدن ختم می‌شود و دیگر هیچ؛ یعنی اشیا به سمت زوال دارند حرکت می‌کنند؛ هر چیزی که حرکت کرده است [و] سر از نطفه هستی در آورد، به سوی عدم می‌رود؛ یکی از آنها هم انسان است! (همه اشیا که در حال حرکت‌‌اند، می‌روند که بپوسند و نابود بشوند و دیگر هیچ؛ انسان هم این‌چنین است)، لذا می‌گفتند که ما در زمین گُم می‌شویم ؛ یعنی از بین می‌رویم و جواب خدای سبحان این است که شما گُم نمی‌شوید؛ بدنی دارید که در خاک پراکنده است [و] حقیقتی دارید که مأمورین ما آن حقیقت شما را قبض می‌کنند (به نام قبض ارواح)، [پس] کسی در زمین گُم نمی‌شود؛ فرمود: (قُلْ یَتَوَفَّاکُم مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ) ؛ شما در زمین گُم نمی‌شوید، شما تَوفّی می‌کنید؛ (متوّفا می‌شوید)؛ مأموران ما متوفّیان‌اند، شما را توفّی می‌کنند.

«توفّی» یعنی اخذ تامّ؛ اگر کسی حقّ مطلب را خوب ادا کرد و چیزی از مطلب فرو نریخت می‌گویند این مطلب را «مستوفا» بیان کرد؛ اگر کسی حقِ خودش را کاملاً گرفت می‌گویند حق خود را «استیفا» کرد؛ یعنی کلِ حق را گرفت [و] چیزی نماند. در جواب منکرین معاد، خدای سبحان فرمود: شما در زمین فرو نمی‌روید، مأمورین ما تمام حقیقتِ شما را توفّی می‌کنند؛ ما متوفّی هستیم [و] شما متوفایید؛ شما را قبض می‌کنیم، از بین نمی‌روید. بنابراین شبهه علمی در کار نیست که اینها منکر معاد شدند، [بلکه] عمده همان است که در سوره «قیامت» فرمود که شهوت عملی دارند؛ [فرمود:] انسان برای اینکه جلویش باز باشد منکر معاد است.

فرآوری : زهرا اجلال

بخش قرآن تبیان


منبع :

بیانات آیت الله جوادی آملی