کلید ازدواج موفق چیست؟
درست است كه وجود برخی از تفاوتها هم میتواند به رشد افراد و جذابیت ارتباطی آنها بیفزاید اما شباهتها خیلی بیش از تفاوتها، در موفقیتآمیزبودن یك ازدواج موثر است. شاید بتوان گفت افرادی که از نظر شخصیتی با هم متفاوت هستند، بیشتر جذب یکدیگر میشوند اما شباهتهای موجود، باعث میشود ارتباط زناشویی برای مدت زمان بیشتری دوام پیدا کند.
اگر افراد در بعد اعتقادی، فاصله و اختلاف زیادی داشته باشند، ازدواج آنها با خطر مواجه است.
در واقع یكی از حیطههای مهم مورد بررسی در ازدواج پس از زیربنای اعتقادی، شخصیت افراد است. در قدیم ضربالمثلی بود كه میگفتند «خدا نجار نیست اما در و تخته را خوب به هم جور میكند.» هر مثلی كه ماندنی میشود حتما حكمتی دارد. اگر دنبال همسر ایدهآلتان میگردید، راهش این است كه اول، شخصیت خودتان را بشناسید و بعد بر اساس شخصیتتان، دنبال فردی باشید كه با شما سازگار است.
اما متاسفانه در برخی انتخابها، فرد به دنبال كسی میگردد كه كمبودهایش را در او پیدا كند و با حضور او، احساس كاملشدن میكند. در این شرایط، فرد خودش را بدون طرف دیگر كامل نمیداند؛ یعنی ناخودآگاه به جای برطرفكردن ایراد و نقص خود میخواهد از طریق دیگری آن را پوشش دهد. در این حالت است كه اشتباه بزرگی رخ میدهد و افراد نامتناسب به سمت یكدیگر كشیده میشوند.
فرض كنید فردی بدبین به سمت فردی خوشبین برود یا آدم گوشهگیر و درونگرایی به طرف آدم اجتماعی كشیده شود. فرد كمحرف و خجالتی با فردی سرزباندار یا فرد عصبی با فردی خونسرد و بیخیال ازدواج كند. فرد وابسته و متكی به دیگران با فردی مستقل و دارای اعتمادبهنفس بالا یا فرد زشت با آدم خوشچهره وصلت كند... در این نوع ازدواجها چه رخ خواهد داد؟!
وقتی دختری چهره زیبایی ندارد و از ظاهر خود رنج میبرد با مردی خوشچهره و زیبا ازدواج میكند، دچار دردسر میشود چون اطرافیان او را رها نمیكنند و دائما این تفاوت را به رخش میكشند. زنی با خصوصیات اخلاقی بیرمق، بیحال و كمنشاط با این تصور كه وصلت با شوهری فعال و سرزنده، شادی و نشاط او را تضمین میكند، تن به ازدواج میدهد، اما با گذشت زمان مرد با نشاط از اینكه دائما باید به فكر روحیه همسرش باشد، كمكم احساس خستگی و دلزدگی میكند. اینجاست كه اختلافها شروع و وضعیت غیرقابل تحمل میشود.
نیمه هایی که کامل نمی شوند
معمولا دختران و پسران تصور میكنند انتخاب و ازدواج با كسی كه خصوصیات متفاوتی دارد، باعث كامل شدن شخصیت و زندگیشان میشود، مثلا دختران به اشتباه فكر میكنند، پسران سرزباندار و بااراده میتوانند درگیرودار زندگی از آنها دفاع كنند و در فراز و نشیبها دستشان را بگیرند.
از سوی دیگر مردان برتریطلب با این تصور كه اگر با زنان سلطهجو ازدواج كنند، ممكن است با آنها اختلاف پیدا كنند و اصطلاحا «اره بده، تیشه بگیر» پیش بیاید، با همسری مطیع و تسلیم ازدواج میكنند، زیرا چنین همسری در آینده روی حرف آنها حرفی نخواهد زد. ظاهرا در این شرایط همه چیز حسابشده و درست برنامهریزی شده است و به نظر میرسد این زوجها بتوانند مكمل یكدیگر باشند و در تنگناها و گرفتاریها یار و مونس هم. اما این تصورات مشكلآفرین خواهد شد چراكه مثلا برتریطلبیها و سرزبانداریهای مرد علیه خود زن هم به كار میرود.
زنی كه تا همین اواخر تصور میكرد با پیداكردن شوهری با اراده به همه چیز رسیده است، ناگهان احساس میكند در چنگال مردی مستبد و خودخواه اسیر شده و حق نفس كشیدن هم ندارد. در پیشامدها، مرد همهكاره و تعیینكننده تكلیف است و زن، هیچ كاره.
شباهت ها را دریابید
وقتی فردی با شخصی كه شباهت شخصیتی زیادی به او دارد آشنا میشود، از ارتباط با او بیشتر لذت میبرد چون كسی را پیدا كرده كه مثل خودش فكر میكند و این طرز تفكر یكسان، مهر تاییدی است كه فرد نیاز دارد افكار و رفتارش بهوسیله دیگران تایید و تصویب شود.
از طرفی، یكسان بودن شخصیت زوجها باعث میشود طرفین از اخلاق و رفتار یكدیگر خوششان بیاید. به همین دلیل، فرد گاهی با خوشحالی و افتخار از كسی تعریف میكند كه شباهت زیادی به او دارد و این شباهت را به عنوان یك اتفاق خوب مورد تمجید قرار میدهد.
علتهای متعددی عامل شباهت اخلاقی و شخصیتی زن و شوهرهاست. وقتی زن و مرد پس از مدتی با هم زندگی میكنند از نظر رفتاری و شخصیتی روی یكدیگر تاثیر میگذارند درنتیجه اگر تفاهم داشته باشند دارای اخلاقی شبیه به هم میشوند. چنین زوجهایی درواقع در ابتدای آشنایی به دلیل نزدیكی خلقوخو، رفتار و شباهتهایی كه با هم داشتهاند با هم ازدواج میكنند و مهمترین معیارشان در انتخاب یكدیگر، شباهت شخصیتی است.
با تفاوت ها چه کنیم؟
در مواردی که تفاوت هایتان بسیار زیاد است و باعث تنش در روابط می شود، توصیه میشود حتما به روانشناس مراجعه كنید زیرا اگر زن و شوهر به فكر چاره اساسی نباشند و به روانشناس مراجعه نكنند شاید ادامه زندگی برایشان بسیار سخت یا منجر به طلاق شود.
شرط تداوم زندگی زناشویی برای چنین زوجهایی بیش از هر چیز، آگاهی به نقاط قوت و ضعف، شناخت روحیههای یكدیگر و روانشناختی زنان و مردان است.
زوجها باید در پی كشف انگیزههای واقعی ازدواج خودشان و طرف مقابل باشند و بدانند چرا به هم علاقهمند شدهاند. آنها نباید از نقاط ضعف یكدیگر سوءاستفاده كنند و آن را علیه هم به كار برند.
در زندگی زناشویی كامل، هیچ یك از دو طرف به فكر تسلط بر طرف مقابل نیست. زن و شوهر باید سعی كنند به مسوولیتها و تعهدهای زندگی مشترك خود احاطه كامل داشته باشند. به تعبیر قرآن كریم «لباس یكدیگر» شوند و مراقب باشند در مقابل هم قرار نگیرند و صحنه زندگیشان میدان جنگ و جدال دائمی نشود بلكه در كنار هم و در جهت سازندگی حركت كنند. در ازدواج هرچه تشابه شخصیتی بیشتر باشد، بهتر است.
فراوری: فاطمه ایمانی
بخش کلوب ازدواج تبیان
منبع: سلامت