تبیان، دستیار زندگی
بیبو برژرون فیلمساز فرانسوی‌تبار سینما، یكی از همكاران قدیمی و كهنه‌كار كمپانی دریم وركز (متعلق به استیون اسپیلبرگ)‌ است و سال‌هاست كه در واحد انیمیشن این كمپانی مشغول به كار است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

غمگینی در سرزمین هالیوود

گفت‌وگو با كارگردان هیولایی در پاریس


بیبو برژرون فیلمساز فرانسوی‌تبار سینما، یكی از همكاران قدیمی و كهنه‌كار كمپانی دریم وركز (متعلق به استیون اسپیلبرگ)‌ است و سال‌هاست كه در واحد انیمیشن این كمپانی مشغول به كار است.


 هیولایی در پاریس

او با كارگردانی انیمیشن «هیولایی در پاریس» دوباره به ریشه‌های فرانسوی خود برگشته و هویت هنری خود را بازخوانی كرده است.

این فیلم یك انیمیشن كامپیوتری است كه در فروردین ماه سال جاری در ایران اکران شد و در جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد و قرار است به دلیل استقبال مخاطبین مجددا به روی پرده سینماها برود.

با حل مشکلات فنی اکران فیلم های سه بعدی این فیلم و دیگر آثار سه بعدی سینمای جهان می توانند در سینماهای کشور به نمایش در بیایند «هیولایی در پاریس» چهار سال مجوز اکران عمومی در ایران دارد.

نكته جالب در فیلم‌هایتان وجود یك روحیه فرانسوی است كه در قصه و حال و هوای آنها موج می‌زند.

با آن كه سال‌هاست در لس‌آنجلس زندگی و كار می‌كنم، ولی قلب و روحم پیش پاریس است و در همه حال حس غم غربت را دارم. این حس در طول زمان كم و زیاد می‌شود، ولی از بین نمی‌رود. از مدتی قبل به این فكر افتادم فیلمنامه‌ای بنویسم كه قصه‌اش در شهر مورد علاقه‌ام پاریس اتفاق می‌افتد. در كنار چنین حس و حال و علاقه‌ای، همیشه می‌خواستم قصه‌‌ای درباره روزهای آغازین قرن بیستم بنویسم. آن دوران را خیلی دوست دارم. در همان دوران بود كه هنر، علم، تكنولوژی و اختراعات، زندگی بشر را وارد مرحله تازه‌ای كردند و همه چیز با سرعت زیادی تغییر كرد. با تركیب تمام این چیزها، هدفم ساخت فیلمی بانمك، رمانتیك و موزیكال بود.

چه زمانی احساس كردید می‌خواهید انیمیشن هیولایی در پاریس را بسازید؟

كل ماجرا به سال 2005 برمی‌گردد و زمانی كه مجبور شدم با استفانی كازانجان فیلمنامه‌نویس كار كنم، متوجه شدم او هم دوست دارد روی فیلمنامه‌ای كار كند كه قصه‌اش در شهر پاریس اتفاق می‌افتد. در همان ابتدای كار چند چیز برای او اهمیت ویژه‌ای پیدا كرد. او می‌خواست فیلم ما متفاوت از بقیه انیمیشن‌هایی باشد كه با كمك سیستم كامپیوتری CG (و ازجمله فیلم‌هایی كه خود او با آنها همكاری داشته)‌ ساخته شده است. از همان ابتدای كار استفانی می‌خواست اطمینان حاصل كند كه همكاری مشترك ما با هم، نه یك پروژه تجاری كه یك محصول هنری به سبك كارهای غیرمتعارف اروپایی باشد، اینها دقیقا همان چیزهایی بودند كه من هم مدنظرم بود. به همین دلیل، برای ما بسیار مهم بود كه چه پیرنگ و مضمونی را می‌خواهیم برای كل قصه انتخاب كنیم. به صورت طبیعی، كار ساده‌ای نبود كه یك انیمیشن سرگرم‌كننده را بسازیم كه حال و هوایی هنری و غیرمتعارف داشته باشد.

از ابتدای كار قصد داشتید فیلم را با كمك سیستم CG تولید كنید؟

وقتی كار را شروع كردیم، هنوز در فكر استفاده از این سیستم نبودیم. در كل، به دنبال روشی بودم كه بتواند حس و حال هنرمندانه كار را به بهترین شكل ممكن روی پرده سینما منعكس كند. حقیقت امر را بخواهید، من تمام روش‌ها و تكنیك‌های سینمایی را دوست دارم و در صورت لزوم، از تمام آنها در كارهای سینمایی‌ام استفاده می‌كنم. مهم‌ترین نكته برایم این است كه در وهله اول و قبل از هر چیز یك قصه بزرگ و جذاب برای كار داشته باشم. پس از آن، تكنیك كار هم خودش را نمایان خواهد كرد.

 هیولایی در پاریس

برای كارگردانی و ساخت فیلم با چالش‌هایی هم روبه‌رو بودید؟

قطعا! هر پروژه سخت و باشكوهی، چالش‌های خاص خود را دارد. ما نتوانستیم تولید فیلم را در سال 2005 شروع كنیم، زیرا تهیه‌كنندگان آن سرمایه لازم را در اختیارمان نگذاشتند و گفتند مشكل مالی دارند. به اعتقاد آنها، هزینه تولید فیلم بالا بود و ممكن بود نتواند هنگام نمایش عمومی، هزینه‌های خود را تامین كند. از سوی دیگر، خلق كاراكتر اصلی قصه فیلم (هیولا)‌ و طراحی هنرمندانه وی، سخت‌ترین وجه كار در دوران تولید فیلم بود. برای شما در مقام فیلمساز خیلی سخت است كاراكتری خلق كنید كه خیلی شبیه یك حشره بسیار بزرگ به نظر می‌رسد و موجودی است كه روح خود را از دست داده و گم كرده است. در ابتدای كار، او باید كمی ترسناك به نظر برسد. ولی در همان حال، تماشاچی باید نسبت به وی احساس همراهی و همدردی كند. ما چندین هفته متوالی كار سخت كردیم تا بتوانیم آن چهره و روحیه مورد نظر را برای وی خلق كنیم و به همان چیزی برسیم كه شما اكنون روی پرده سینما می‌بینید.

تهیه‌كنندگان هیولایی در پاریس همكاران فرانسوی‌تان هستند. در مقایسه این پروژه با دو فیلم هالیوودی خود چه می‌گویید؟

بگذارید صادقانه صحبت كنم. ببینید، خیلی متفاوت است وقتی شما در حال كار روی پروژه‌ای هستید كه برایتان حكم یك فیلم شخصی را دارد و مثل فرزند خودتان است. زمان ساخت این انیمیشن، فرصت و شانس آن را داشتم فیلمی بسازم كه برایم عزیز و به افكارم خیلی نزدیك است. وقتی شما روی یك فیلم بزرگ و پرهزینه هالیوودی كار می‌كنید، تصمیم‌گیری درباره كار و جزئیات آن فقط در دست شما نیست و كسان دیگری هم در این تصمیم‌گیری شركت دارند. شما آن آزادی عمل لازم را ندارید و بعضی جاها دست‌تان بسته است. اما زمان ساخت هیولایی در پاریس من هم كارگردان و هم مولف بودم و اختیار عمل كافی داشتم. در قاره اروپا، چنین شیوه كاری كاملا عادی است. هنگام ساخت این انیمیشن كاملا آزاد بودم. اما این مساله همراه خودش مسوولیت‌های بیشتری هم می‌آورد. با این حال، تجربیات كاری‌ام در كمپانی دریم وركز را رد و سرزنش نمی‌كنم. در این محل، چیزهای خیلی زیادی یاد گرفتم و با آدم‌های بسیار مستعدی در هر بعد كاری همكاری كردم. تجربیاتی كه در این كمپانی آموختم، كمك زیادی به من هنگام ساخت هیولایی در پاریس كرد.

قصه فیلم به شكلی هنرمندانه و تصویری تعریف می‌شود. كاملا مشخص است فیلم از منابع هنرمندانه زیادی بهره گرفته است. به فضاسازی اهمیت زیادی می‌دهید؟

خیلی زیاد. من و طراح صحنه فیلم ـ فرانسیس موره ـ هر دو از طرفداران خلق فضا در دل قصه هستیم. خلق روحیه خاص و نورپردازی و رنگ‌آمیزی قصه، چیزی است كه كمك می‌كند تا یك انیمیشن بهتر شود. شهر پاریس به تنهایی منبع بزرگی برای الهام در زمینه‌های مختلف است. برای انیمیشن، چیزی اضافی نمی‌خواستم و تلاشم این بود كه قصه سبك خاص خودش را پیدا كند.

احساس غرور می‌كردم و خوشحال بودم كه پس از یك كار بسیار سخت در كنار یك گروه خوب كاری می‌توانستیم آن را برای عموم تماشاگران به نمایش بگذاریم. می‌دانید، وقتی تماشاگری به شما می‌گوید فیلمی كه دیده‌ام یك انیمیشن خوش‌ساخت و جذاب است و هنگام تماشای آن احساس لذت كرده‌اند

زمان ساخت این انیمیشن، منبع الهام‌تان چه بود؟

مرحوم آندره فرانكوئن، نویسنده قصه‌های مصور بلژیكی منبع اصلی الهام من بود. اما شاید بهتر باشد از فیلم‌های كلاسیك كمپانی والت‌دیزنی یاد كنم كه واقعا كمك كرد تا فرانكوئن در مسیر درست خودش قرار گیرد. از وقتی بچه بودم، عاشق فیلم‌های انیمیشن شدم، ولی وقتی 17 ساله و وارد مدرسه هنر شدم، به دیدن فیلم انیمیشن «پیتر پن» رفتم كه دوباره اكران عمومی شده بود. تجربه دیدن این فیلم در یكی از سینماهای مركز شهر پاریس برایم خیلی جذاب بود. تماشای این انیمیشن مثل پتكی بود كه به سرم وارد شد. همان جا بود كه فهمیدم فیلم چیزی مثل مجموعه‌ای از طراحی‌ها و نقاشی‌های فانتزی كاراكترهایی است كه نفس می‌كشند، حرف می‌زنند، آواز می‌خوانند و دارای احساسات هستند. به خودم گفتم: «همین است. می‌خواهم فیلمساز شوم.» سالن سینما را ترك نكردم، روی صندلی‌ام نشستم تا سئانس بعدی شروع شود. می‌خواستم ببینم چگونه می‌شود چنین كاری را انجام داد و آن را تبدیل به چیزی ممكن كرد. چند ماه بعد از آن در مدرسه مشهور انیمیشن گابلینز ثبت‌نام كردم.»

 هیولایی در پاریس

انیمیشن‌های مورد علاقه‌تان كدام‌ها هستند؟

«كتاب جنگل»، «شمشیر در سنگ» و «پینوكیو» از جمله كارهای كلاسیك مورد علاقه‌ام هستند. از كارهای جدیدتر «داستان اسباب‌بازی»،‌ «كابوس قبل از كریسمس» (تیم برتون)، «خانواده اینكردیبل‌ها» و «چگونه اژدهای خود را تعلیم دهید» را دوست دارم. این فیلم‌ها، بدنه اصلی كار مرا تشكیل داده‌اند و تاثیر زیادی بر دیدگاهم و شیوه كاری‌ام گذاشتند.

وقتی هیولایی در پاریس آماده نمایش شد، چه احساسی داشتید؟

احساس غرور می‌كردم و خوشحال بودم كه پس از یك كار بسیار سخت در كنار یك گروه خوب كاری می‌توانستیم آن را برای عموم تماشاگران به نمایش بگذاریم. می‌دانید، وقتی تماشاگری به شما می‌گوید فیلمی كه دیده‌ام یك انیمیشن خوش‌ساخت و جذاب است و هنگام تماشای آن احساس لذت كرده‌اند، خشنود می‌شوید و حس می‌كنید مزد كارتان را گرفته‌اید. بسیاری از تماشاگران صحبت از كاراكترها و شخصیت‌پردازی قوی می‌كردند و من احساس می‌كردم آنها دقیقا آنچه را كه مد نظرم بوده،‌ درك كرده و فهمیده‌اند.

در طول گفت‌وگو چند بار صحبت از كار سخت و سختی زیاد كار كردید، اما به نظر نمی‌رسد این مساله شما را از ادامه كار منصرف كرده باشد.

خیر. سختی كار را دوست دارم و آدمی نیستم كه اهل عقب‌نشینی باشم. این روزها در فكر تولید قسمت دوم هیولایی در پاریس هستم. در عین حال، مشغول نگارش فیلمنامه‌ای فانتزی برای یك فیلم زنده هستم. قصه این فیلم درباره یك بازیگر زن آزادیخواه قرن نوزدهمی است. فیلمنامه آماده دیگری هم برای یك انیمیشن كامپیوتری نوشته‌ام.

آیا هنوز هم برای ساخت فیلم‌هایتان از چیزی یا كسی الهام می‌گیرید؟

بله. برای تداوم كار فیلمسازی شما باید در همه حال الهام بگیرید. تمام چیزهایی كه در محیط اطرافم وجود دارند الهام‌بخش من هستند. برای موفق‌شدن و موفقیت بیشتر، شما باید تشنه انیمیشن باشید و خودتان را غرق در فیلم‌های سینمایی، نقاشی‌ها، عكس‌ها، نمایش‌های مختلف، تئاترها و هر چیز دیگری كنید.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع:جام جم