تبیان، دستیار زندگی
داریوش فرهنگ ، چهره ی شناخته شده ای است. چه در بازیگری و چه در کارگردانی . اما فیلم هایی که در این چند ساله می سازد ، هیچ رد و اثری از ابتدای فعالیت هنری اش ندارد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

لطفاً کسی بخواند که طلسم را ساخت


داریوش فرهنگ ، چهره ی شناخته شده ای است. چه در بازیگری و چه در کارگردانی . اما فیلم هایی که در این چند ساله می سازد ، هیچ رد و اثری از ابتدای فعالیت هنری اش ندارد


فیلم طلسم

با دوستی که اهل موسیقی بود، آلبومی از یک خواننده ی جوان را می شنیدیم هر دو خوشمان آمد این قصه به سال ها قبل برمی گردد. خواننده ی جوان، آهنگساز و تنظیم کننده ی آلبومش بود و ترانه های آلبوم هم از شاعر و ترانه سرای مطرح و شناخته شده ای بود. هیجان من بیشتر بود. می گفتم این خواننده آینده دار است و از صفات اغراق آمیز هم برای کار خواننده ی جوان دریغ نمی کردم. اما دوست اهل موسیقی ام، با دقت بیشتری حرف می زد می گفت باید صبر کنیم تا کارهای سال های بعد را هم بشنویم. یک سال بعد دوباره آلبومی از آن خواننده به بازار آمد با هیجان آلبوم را خریدم و طبیعی بود که با ذهنیت مثبتی گوش کنم. اما ناامیدکننده بود. از همان دوست پرسیدم که چرا این اتفاق افتاده؟ یا بهتر است می پرسیدم چطور این اتفاق می افتد؟ جوابی که شنیدم این بود. آن خواننده ی بااستعداد وقتی آلبوم اولش را می سازد، با این که جوان است، اما آموختن های چند سال را در پس زمینه ی کارش دارد. ولی در فاصله ی آلبوم اول و دوم چیزی به دانشش اضافه نمی کند. دیگر نیازی به استاد دیدن احساس نمی کند. همه ی دقتش، دانش و احساسش در همان کار اول ته می کشد.

اگر این حکایت را در مورد خیلی از اهل هنر مرور کنیم به نمونه های مشابه می رسیم. با این حال در مورد بعضی ها نمی خواهیم این را بپذیریم که همه ی دانسته هایشان در همان چند کار اول ته کشیده شده باشد.

داریوش فرهنگ زمانی که سلطان و شبان را ساخت، نمی شد قضاوت مشخصی از دانش سینمایی اش مطرح کرد. به همان دلیل نظریه ی فقط نگاتیو در تاریخ می ماند. اما زمانی که فیلم متفاوت طلسم را ساخت فقط خبر از کارگردان جدیدی نبود. نوید شیوه ی کارگردانی نوآورانه ای در سینمای ایران بود. طلسم از بابت نظم دراماتیک نمونه ای قابل بررسی بود.

انگار طلسم ، دنباله ی چشمه ی آربی آوانسیان است. یا به تعبیری بشود همان شخصیت های چشمه را در آن پیدا کرد. خصوصاً این که دو نفر از هنرپیشه های اصلی چشمه در طلسم هم بازی می کنند .

برای کسی که در سی سالگی چنین متنی را می نویسد، یک موفقیت است اما فرهنگ در میزانسن ها هم علاوه بر دانش دراماتیک، نوعی تکنیک استاندارد سینمایی را هم ارائه می دهد. حرفی در میان سینمایی هاست که فیلم ها را کارگردان ها نمی سازند. در سینمای ایران شائبه ای وجود دارد که فیلم بردارها و تدوین گرها فیلم را برای کارگردان ها درمی آورند. اما در مورد طلسم این نظر را می توان رد کرد. چون فیلم برداری طلسم با تمام کارهای علیرضا زرین دست فرق می کند و تردیدی نمی ماند که فرهنگ جوان با دقت و وسواس به دکوپاژ فیلمش توجه کرده. در هدایت بازیگران هم، طلسم نمونه ی قابل توجهی است. شبیه اتفاقی که برای پسیانی در طلسم می افتد، در شیرسنگی مسعود جعفری جوزانی برای حمید جبلی صورت گرفته. پسیانی و جبلی جوان هایی بودند که در مدیوم تصویر فارغ از تجربه های صحنه ای که برای پسیانی با سابقه ی بیشتری وجود داشت ، به عنوان بازیگر طنز شناخته شده بودند، اما هنوز هم بازی پسیانی در طلسم در کنار نقش آفرینی اش در چشم شیطان افخمی از بهترین تجربه های سینمایی اش محسوب می شود و این را اگر مدیون کارگردانی فرهنگ نباشد مرهون فضای مناسب طلسم است.

فیلم طلسم

البته بسیاری در تکنیک های تصویری فیلم فرهنگ را ملهم از نمونه های خارجی می دانند اگر فرض اول را بپذیریم باید این را هم قبول داشته باشیم این الهام گرفتن با وجود امکانات آن روز سینما درست اجرا شده است. از نظر داستانی به ظاهر شبیه هیچ داستان دیگری در سینمای ایران نیست.

اما انگار طلسم دنباله ی چشمه ی آربی آوانسیان است. یا به تعبیری بشود همان شخصیت های چشمه را در آن پیدا کرد. خصوصاً این که دو نفر از هنرپیشه های اصلی چشمه در طلسم هم بازی می کنند (پرویز پورحسینی و جمشید مشایخی)

حالا که فیلمی از داریوش فرهنگ ساخته می شود دیگر کسی یادش نیست و شاید هم نمی خواهد به خاطر بیاورد که این کارگردان همانی است که طلسم و دو فیلم با یک بلیت را ساخته. کمترین ردپایی از آن ذوق و دانش دراماتیک دیده نمی شود. بهتر است داریوش فرهنگ پیش کسوت به جای آن که در فکر بیانیه ای خرد در مصاحبه های تلویزیونی اش باشد و رعایت  پرنسیب سینمایی را در این ببیند که هرگز به تن هنرپیشه اش پیژامه نمی پوشاند، یک یا چند بار فیلم های اول خودش را ببیند و به هیپنوتیزم شخصی برسد. حتی اگر بازی ماندگارش در شاید وقتی دیگر را دوباره ببیند هم به این استعداد و هم البته دانش جوانی اش می رسد. بازی فرهنگ در شاید وقتی دیگر تنها به هدایت بهرام بیضایی مربوط نیست. بازیگری که بر اساس اصول صحنه ای پرورش می یابد، قرائت خودش را از متن نمایشی ، بازی می کند و فرهنگ این قرائت را امروز نه در بازیگری و نه در کارگردانی  ندارد.

مجتبی شاعری

بخش سینما وتلویزیون تبیان