تبیان، دستیار زندگی
سنت‌گرایان درواقع‌ چه می‌گویند و آیا محصول فکری آنان برای جمهوری اسلامی کارایی دارد؟ این‌ها پرسش‌هایی اند که «منصور مهدوی» را بر آن داشتند تا کتابی را با عنوان «سنجش سنت» بنویسد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سنجش سنت


سنت‌گرایان درواقع‌ چه می‌گویند و آیا محصول فکری آنان برای جمهوری اسلامی کارایی دارد؟ این‌ها پرسش‌هایی اند که «منصور مهدوی» را بر آن داشتند تا کتابی را با عنوان «سنجش سنت» بنویسد.


سنجش سنت

چاپ نخست کتاب «سنجش سنت» اثر منصور مهدوی را انتشارات «اشراق حکمت» در 488 صفحه با شمارگان 3000 نسخه و به بهای 100‌هزار ریال روانه بازار نشر کرده است.

منصور مهدوی نویسنده این کتاب آورده است: «این نوشتار، ره‌آورد حدود شش سال کار پژوهشی است که نمایی روشن و گویا از چارچوب منظومه فکری سنت‌گرایان ارایه می‌دهد.» او معتقد است که حتی با مطالعه تمامی آثار «حسین نصر» نیز به دشواری می‌توان به این بینش رسید.

مهدوی این نوشتار را در هشت فصل به نگارش در آورده است. وی در فصل نخست این کتاب با پرداختن به «احیاگران سنت»، «احیاگران ناکام»، «احیا گران کامیاب»و اندیشه‌های «گنون»، «شوان» و «کوماراسوامی» به تبیین «بستر‌های سنت گرایی» پراخته است. او در این بخش تنها به شرح اندیشه‌های این متفکران اکتفا نمی‌کند و می‌کوشد نگاهی تحلیلی را هم با این شرح بیامیزد. بر این اساس در پایان بخش معرفی اندیشه‌های سنت‌گرایانه «کوماراسوامی» می‌نویسد: «کوماراسوامی در دوره سوم حیاتش که از سال 1932 آغاز شده، با تاثیرپذیری از گنون، رسالت خود را تحقیق در باب معنا و اهمیت نماد‌های جاویدان خرد قرار داد. وی آثار پرشماری در این دوره به رشته تحریر درآورد...»

نویسنده درفصل دوم این کتاب به بررسی اشتراکات لفظی سنت پرداخته است و این پرداخت را از آنجایی ضروری می‌داند که وارسی آن الفاظ می‌تواند مخاطب را از فرو افتادن در دام اشتراکات لف1 که یکی از مهم‌ترین اسباب رهزنی در علوم است، وا رهاند.

مهدوی پس از آن‌که در فصل سوم، به بازخوانی سنت در اندیشه سنت‌گرایان می‌پردازد و در فصل چهارم مولفه‌های سنت گرایی را مورد بررسی قرار می‌دهد، در پنجمین فصل کتاب به «حکمت خالده» می پردازد.

به باور نگارنده، آشنایی با این حکمت زمینه اصلی شناخت از ماهیت سنت و سنت‌گرایی است زیرا این مبحث آنقدر مهم است که گاه در توصیف مکتب سنت‌گرایی از آن به ‌عنوان «جاودان خرد» یاد می‌کنند.

فصل ششم این نوشتار تجدد گرایی را به نقد کشیده است. بینشی که جهان امروز را در سیطره خود دارد و به تعبیر نویسنده در جزیی‌ترین زوایای زندگی فردی و اجتماعی بشر حضور جدی دارد.

مهدوی برای استخراج و عرضه محور‌های نقد سنت‌گرایان بر عصر مدرنیته در ابتدا به بازبینی مولفه‌های مدرنیته مانند رنسانس، پروتستان‌گرایی، انسان‌گرایی و استدلال‌گرایی می‌پردازد.

جنبش های اصلاح طلبیِ که به منظور سامان بخشیدن به دین دست به اقداماتی می زنند، اساساً شایستگسی پرداختن به مشکلات زمانه را ندارند. در هیچ شرایطی نباید ادیان را اصلاح کرد. اینکه برخی تصور کنند ادیان از اعتبار افتاده اند، به غایت در اشتباه اند. آنان باید بپذیرند که خودشان به جهت کوتاهی در هماهنگی با حقایق فرازمان، از اعتبار افتاده اند.

نگارنده فصل هفتم را به بررسی ابعاد سنت‌گرایانه هنر اختصاص داده است. زیرا سنت را دارای ماهیتی فراگیر می‌داند و معتقد است که آموزه‌های اصلی این مکتب بر مدار هنر تنظیم شده اند.

واپسین بخش این نوشتار «وحدت متعالی ادیان» را از نظر مخاطب می‌گذراند. نویسنده که بر پایه نظر «حسین نصر» قلم می‌زند، در این بخش به مواردی مانند «اصول وحدت ادیان»، «دین، تنها راه اسلام» و «خاتمیت از دیدگاه عارفان» می‌پردازد.

خوانش یک صفحه از کتاب برای آشنایی بیشتر با نثر آن: صفحه ی 236

2. پروتستان گرایی

قرون وسطای غرب، همراه با مرجعیت و اقتدار دین و به ویژه کلیسای کاتولیک بود. این مرجعیت و اقتدار به دلیل عواملی چند، دچار مشکل شد. مخالفت ها با دین در دوره رنسانس اشکالی گوناگون یافت. از سویی اومانیسم و فردگرایی پدید آمد که با سیطره دین به گونه کلی و به ویژه سلطه تمدن دینی قرون وسطا از در مخالفت برآمد؛ از دیگر سوی، واکنشی مذهبی در قالب پروتستان گرایی و اصلاح دین رخ نمود که بازگشت مسیحیت نخستین را، به همان صورتی که در اناجیل موجود بوده است، نوید می داد. از این رو پروتستانیسم به «نهضت انجیلی» شهرت یافت.

دو پدیده موازی در نهضت پروتستان به چشم می خورد: یکی رقیق سازی هر چه بیشتر پیام دین، به گونه ای که امروزه در میان مسیحیان کسانی هستند که به تولد معجزه آسای حضرت عیسی، با عَذرا بون حضرت مریم (علیها السلام) اعتقاد ندارند؛ دوم بروز نیرومند حرکت مسیحیت انجیلی و اصول گرایی است که خواهان تجدید مسیحیت از راه بازگشت به تفسیر لفظی کتاب مقدس است.

نصر مهلک ترین اقدام را مبادرت به اصلاح پیام آسمانی می داند؛ چرا که پیام آسمانی تنها عاملی است که می تواند انسان را تربیت و اصلاح کند. این اقدام بشر در واقع کاری شیطانی، و معکوس کردن رابطه طبیعی بین علت و معلول است؛ یعنی انسان که باید به وسیله دینِ ناشی از مبداء کمال، خود را کامل سازد، در صدد اصلاح به وسیله کمال بر می آید.

جنبش های اصلاح طلبیِ که به منظور سامان بخشیدن به دین دست به اقداماتی می زنند، اساساً شایستگسی پرداختن به مشکلات زمانه را ندارند. در هیچ شرایطی نباید ادیان را اصلاح کرد. اینکه برخی تصور کنند ادیان از اعتبار افتاده اند، به غایت در اشتباه اند. آنان باید بپذیرند که خودشان به جهت کوتاهی در هماهنگی با حقایق فرازمان، از اعتبار افتاده اند.

فرآوری: رویا فهیم

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان


منبع: خبرگزاری کتاب ایران